صفحه اصلی

در حال بارگیری...

استفتائات احکام قصاص

۶٢٠١. آيا جدّ صغار مى‌تواند قاتل پدر صغار را عفو کند؟  

ج. جدّ صغار در مورد عفو از قاتل پدر صغار با مصالحه و نظر حاکم شرع، بايد ملاحظه‌ى عدم مفسده براى صغار را بکند، مانند ساير تصرفات ولىّ و اگر صغير محتاج باشد، اين عفو مضرّ به حال او است و اين در تمام جنايات ولو غير قتل هم جارى است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8923 | پیوند ثابت
۶٢١٧. در قتل عمد اگر ولىّ‌دم صغير باشد، آيا ولىّ يا قيّم او مى‌تواند درخواست قصاص نمايد يا با رعايت غبطه وى، مطالبه ديه کند؟  

ج. احوط تأخير تا زمان بلوغ است و اظهر جواز قصاص براى ولىّ با رعايت مصلحت يا مجرّد عدم مفسده است، لکن در صورت نزديک بودن زمان کمال و عدم مفسده در تأخير و احتمال حصول عفو، اگرچه بر مالى باشد، احتياط در تأخير بدون محذور ترک نشود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8939 | پیوند ثابت
۶١٨۶. اگر فرضا کسى هنگام جنگ، مجروحان دشمن را که اميدى به حياتشان نبوده، يا اسيران آن‌ها را، تير خلاص زده باشد ولو براى اين که که زياد زجر نکشند، چه حکمى دارد؟  

ج. ضارب مسؤول قتل آن‌ها است، هر چند براى اين‌که آن‌ها زياد زجر نکشند زده باشد و اين قتل عمد است، مگر اين‌که ثابت شود مقتول حيات مستقرّه نداشته‌است. خلاصه آن که ولىّ مقتول طلب کننده قصاص يا ديه است و اگر دسترسى به او نيست، بايد ديه‌ى او را به حاکم شرع بدهد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8908 | پیوند ثابت
۶٢٠٢. براى شمول حکم قصاص، آيا احراز قصد هنگام ارتکاب عمل قتل شرط است؟  

 ج. بله، در قتل عمد، احراز قصد، شرط است لکن اعمّ از قصد قتل يا قصد کارى که غالبا موجب قتل مى‌شود.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8924 | پیوند ثابت
۶٢١٨. اگر فردى در شب با کسى مواجه شود که چوب‌دستى در دست دارد و به طرفش بدود و دستش را بگيرد و فقط بگويد چه کسى هستى؟ اسمت چيست؟ ولى او در  جواب و قبل از آن‌که آن شخص حرکت ديگرى انجام دهد، عالما و قاصدا با کارد سلاّخى به طول ٢٠ سانتى‌متر به طور برق‌آسا به ناحيه‌ى فک و گردن او بزند و برابر نظر پزشک قانونى، تمام شريانات و عصب‌ها را قطع و به عمق ٢٠ سانتى‌متر فرورفتگى باشد و شخص مصدوم را با تأخير مثلاً دو ساعت به بيمارستان رسانده و با کمبود امکانات بيمارستان مواجه شوند و پزشک حاذق هم سريعا خود را برساند و عمل جرّاحى هم مؤثّر واقع نشود و جان بدهد؛ بفرماييد: ١) با توجّه به اين‌که ضارب، عاقل، بالغ و رشيد مى‌باشد، آيا قتل عمد محسوب مى‌شود؟ ٢) تأخير در رساندن به بيمارستان، با توجّه به اين‌که اگر اين ضربه جلوى اتاق عمل بيمارستان هم وارد مى‌شد کسى قادر نبود جلوى خون‌ريزى را بگيرد و با توجّه به اين که ١٢ واحد خون هم به ايشان تزريق شد، ولى مؤثّر واقع نشد، آيا اين تأخير دخالتى در حکم دارد؟ ٣) با عنايت به اين‌که مقتول در شب مهتابى در فصل برداشت بادام جلوى باغ خود بوده است و قاتل به همراه يک نفر ديگر با موتور آمده است جلوى باغ مقتول و مقتول با چوب‌دستى به طرف او دويده و دست او را گرفته است و سؤال کرده تو کى هستى و اسمت چيست؟ ولى آن شخص، آن ضربه‌ى شديد را به او وارد مى‌کند، آيا مقتول مقصّر است و جرمى را مرتکب شده است؟  

ج۱. قتل عمد محسوب مى‌شود.

ج۲. اگر قاتل در مقام دفاع بوده و خائف شده باشد، به ديه مصالحه شود اولى است، واللّه‌ العالم.

ج۳. اگر قاتل در مقام دفاع بوده و خائف شده باشد، به ديه مصالحه شود اولى است، واللّه‌ العالم.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8940 | پیوند ثابت
۶١٨٧. فردى در اثر ضربه‌اى، باعث قتل ديگرى شده است. پزشک قانونى چنين نظريّه  داده که مقتول داراى بيمارى‌ها و امراض ديگرى بوده و آن بيمارى‌ها و امراض در مرگ وى مؤثر بوده است. خلاصه قتل، مستند به اين ضربه است و تأثير آن ضربه ۴٠% مى‌باشد که جزو اخير علت تامّه بوده است که اگر ضربه نمى‌خورد، فوت نمى‌کرد. آيا باعث تخفيف در محکوميّت اوست؟  

ج. خير، ضارب قاتل است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8909 | پیوند ثابت
۶٢٠٣. ١) راجع به ماده‌ى ٢۵٩ قانون مجازات اسلامى[1]: اگر کسى که مرتکب قتل موجب قصاص شده باشد، پيش از اجراى حکم بميرد، در اين‌صورت آيا سقوط قصاص، سقوط ديه را نيز به دنبال خواهد داشت يا اين‌که ديه هم‌چنان باقى است و بايد از مال قاتل پرداخت شود؟ ٢) راجع به ماده‌ى ٢۶٠ قانون مجازات اسلامى[2]: اگر کسى که مرتکب قتل عمد شده است فرار کند و تا هنگام مردن به او دسترسى نباشد، در اين‌صورت تکليف ديه چيست؟ آيا حکم فوق‌الذکر و حکم مربوط به بند «١» هم‌چنان جارى است؟  

ج۱. ممکن است بگوييم به ديه تبديل مى‌شود به نحوى که ذکر مى‌شود.

ج۲. احوط براى ورثه‌ى او اداى ديه مقتول از مال قاتل است و اگر صاحب مال نباشد، بر اقارب او اداى ديه‌ى احتياط است و اگر نباشند يا فقير باشند، از بيت‌المال تأديه مى‌شود به مقتضاى احتياط.

[1]. ماده 259 قانون مجازات اسلامى، «هرگاه کسى که مرتکب قتل موجب قصاص شده است بميرد، قصاص و ديه ساقط مى‏شود».

[2]. ماده 260 قانون مجازات اسلامى: «هرگاه کسى که مرتکب قتل عمد شده است فرار کند و تا هنگام مردن به او دسترسى نباشد، پس از مرگ قصاص به ديه تبديل مى‏شود که بايد از مال قاتل پرداخت گردد و چنان‏چه مالى نداشته باشد، از اموال نزديک ترين خويشان او به نحو «الاقرب فالاقرب» پرداخت مى‏شود و چنان‏چه نزديکانى نداشته باشد يا آن‏ها تمکن نداشته باشند، ديه از بيت‏المال پرداخت مى‏گردد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8925 | پیوند ثابت
۶٢١٩. شخصى به نام «الف» از مدتى قبل با خانمى شوهردار رابطه نامشروع برقرار مى‌نمايد، حتى يک بار با هم به شمال مى‌روند. شوهر آن خانم به علت همين رابطه‌ى نامشروع خانم را مطلّقه نموده است. خانم به لحاظ دل‌زدگى از شوهر به «الف» علاقمند بوده و گفته است مى‌خواستم همسر «الف» شوم و پدر و برادر آن خانم، «الف» را در خانه خود مى‌بينند، دست و پاى او را طناب پيچ مى‌کنند، به جلوى منزل «الف» مى‌برند و در حضور مادر «الف» با ضربات چاقو او را به قتل مى‌رسانند. يکى از ضربات چاقو به قفسه سينه‌ى مقتول اصابت کرده و باعث مرگش شده است، ضارب آن پدر آن خانم مى‌باشد که تحت تعقيب است. وکيل متّهم مدّعى گرديده موکلش با اعتقاد به مهدورالدّم بودن مقتول اقدام به قتل «الف» کرده است و اتّهام را قتل عمدى ندانسته است. اينک با توجه به مراتب بالا و با عنايت به سوابق آشنايى مقتول با خانواده متّهم و علاقه‌ى شديد آن خانم به «الف» و اين‌که مى‌خواسته همسرش شود و مقتول هم مجرّد بوده است، آيا ادّعاى اعتقاد به مهدورالدّم بودن «الف» شرعا و قانونا پذيرفته مى‌شود و وجاهت قانونى دارد؟  

ج. صرف امر مزبور مجوّز قتل نيست و مقتول مهدورالدّم نمى‌باشد و بهتر اين است صاحبان دم به ديه مصالحه نمايند و «ان تعفوا أقرب للتقّوى» و ثبوت توهّم هدر دم مى‌تواند نافى عمدى بودن باشد.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8941 | پیوند ثابت
۶١٨٨. ضاربى باعث کاهش بينايى چشم مضروب شده است، به حدّى که اين بينايى کالعدم محسوب مى‌شود. آيا قصاص ثابت است؟  

ج. جاى قصاص نيست؛ زيرا در معرض خطر و تجاوز از حدّ است و جاى ديه يا ارش است.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8910 | پیوند ثابت
۶٢٠۴. آيا کشتن بيماران سرطانى و صعب‌العلاج که به تشخيص پزشکان چند روزى از عمرشان باقى نمانده و در اثر بيمارى شديدا رنج مى‌کشند، در صورتى که کاملاً به  اين امر رضايت داشته باشند، جايز است؟ در اين‌صورت فعل پزشکان يا پرستار تحت چه عنوانى قرار مى‌گيرد؟ (ماده‌ى ٢۶٨ قانون مجازات اسلامى)  

ج. جايز نيست و اذن آن‌ها هم مجوّز نيست.

کتاب: استفتائات | شناسه: 8926 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها