صفحه اصلی

در حال بارگیری...

سیره اخلاقی

شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت دشواری حفظ دین

حضرت آیت الله بهجت قدس سره:  چقدر انسان مؤمن باید مقید باشد که خلاف یقین مرتکب نشود، حفظ دین، روی آتش راه رفتن، یا آتش در دست گرفتن است!   در محضر بهجت، ج١، ص٢٧۶ ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت برای بازی آفریده نشده‌ایم!

به‌خاطر زیادی درس‌وبحث خسته شده بودیم. با دوستان‌مان رفتیم حرم حضرت امیر علیه‌السلام و در آنجا نشستیم به گفت‌وگو.  دیدم آقا وارد حرم شد. کمی دورتر از ما ایستاد و با انگشت به من اشاره کرد. فهمیدم کار خصوصی دارد. از دوستانم فاصله گرفتم و رفتم سمت‌شان. آقا آهسته در گوشم گفت:  «مٰا لِلَّعْبِ خُلِقْنٰا؛ ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢٨ تیر ماه ١۴٠١

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
توی خانه جوجه داشتیم. از آن جوجه‌های بازی‌گوشِ پُر سروصدا. همۀ روز حواسش به آب و غذای‌شان بود. شب که می‌شد، دلواپس گرما و سرمای‌شان... می‌پرسید: «روی‌شان را پوشاندید؟ سردشان نشود یک‌وقت!» می‌گفتم: «پوشاندیم.» باز انگار مطمئن نمی‌شد، پا می‌شد می‌رفت سر می‌زد تا مطمئن شود.   به شیوه باران، ص٣٢   ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ١۴ تیر ماه ١۴٠١

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
قبل‌تر محافظ یکی از مراجع بود. بعد از فوت آن مرجع، آمده بود به‌اصرار که محافظ آقای بهجت بشود. خانوادۀ آقا هم قبول کردند و با خودش در میان گذاشتند. گفت: «آن وقت چه کسی می‌خواهد از آن محافظ، محافظت کند؟» گفتند: «خدا» گفت: «همان خدا، از من هم محافظت می‌کند.»   به شیوه باران، ص٢۶ ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٧ تیر ماه ١۴٠١

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
هم‌سایه بودیم. همسرم فوت شده بود؛ اقوام از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند و چند روز مهمان داشتیم. سر و صدای مهمان‌ها تا خانۀ هم‌سایه‌ها می‌رفت؛ مخصوصاً خانۀ آقا که دیوارهایش خیلی کوتاه بود. یک روز آقای بهجت آمد دم در؛ مقدار قابل توجهی هم پول داد دستم. بعدها که دست و بالم بازتر شد، خواستم پول را برگرد...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢۴ خرداد ماه ١۴٠١

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
با احمد رفیق بودیم؛ اما چندسالی بود که به‌خاطر  یک اختلاف مالی، میانۀ‌مان شکرآب شده بود.  هر کدام‌ حق را به خودمان می‌دادیم.  گرۀ دعوا که کور شد، برای قضاوت رفتیم پیش آقای بهجت. اول احمد حرف‌هایش را زد، بعد هم من از سیر تا پیاز ماجرا را گفتم. این میان، احمد برای کاری از اتاق بیرون رفت.  حرف‌های من ک...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت به دفتر شرع نگاه کنیم!

حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره:  به همدیگر نگاه نکنیم، بلکه نگاه به دفتر شرع نماییم و عمل و ترک را مطابق با آن نماییم. فریادگر توحید، ص٢٢٧ ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢٠ اردیبهشت ماه ١۴٠١

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
از مسجد که بیرون می‌آمدیم، می‌ایستاد و برای مردم دعا می‌کرد. دورش را می‌گرفتند و شلوغ می‌شد؛ او اما از هر کاری که مردم را به زحمت بیندازد، دلخور می‌شد. به همراهان سفارش می‌کرد: «مراقب آن‌هایی که پشت سر می‌آیند،  باشید. نکند اذیت شوند؛ نکند هُل‌شان بدهید یا داد بزنید...» یک‌بار زنجیری بین او و مردم ز...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت می‌خواهند یک‌شبه همۀ این راه‌ها را بروند!

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
آنهایی که دنبال آقا در طول مسیر کوچه و خیابان می‌آمدند، کم نبودند.  آقا یک بار گفتند:  «اینها که می‌آیند اینجا، همه احساساتی هستند. اینها می‌خواهند بالأخره یک‌شبه این راه‌ها را طی کنند. می‌خواهند این پله را یک‌دفعه بروند بالا. ولی خب این‌جوری نیست. ما ٧٠_٨٠ سال زحمت کشیدیم. سختی کشیدیم. بزرگان دیگر ...
شبکه‌های اجتماعی

عکس‌نوشت سه‌شنبه ٢٣ فروردین ماه ١۴٠١

خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیت‌الله بهجت قدس‌سره
بچه‌ها را که می‌دید، گل از گلش می‌شکفت. یک‌جوری با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کرد. به بچه‌های ٧-٨  ساله به‌اندازۀ مردهای بزرگ احترام می‌گذاشت؛  «شما» خطاب‌شان می‌کرد. به بچه‌ای که کنار پدرش نشسته بود و با کنجکاوی و بازی‌گوشی  داشت نگاهش می‌کرد، به شوخی می‌گفت: «شما پدر ایشونید یا ایشون  بابای شمان؟!» به...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها