صفحه اصلی

در حال بارگیری...

بیانات

بیانات

علم کیمیا، توکل زیاد لازم دارد!

آقایی بزرگوار از آقای دیگری ـ که ایشان هم در علمیات و عملیات، بسیار خوب و در علم کیمیا هم دستی داشت ـ نقل می‌کرد که نزد ایشان مطالبی بیان کردم و منظورم این بود که علم کیمیا را به من یاد بدهد، ولی تصریح به درخواستم ننمودم. ایشان فرمودند: این علم، توکل زیاد لازم دارد. با اینکه وضع مادی آن آقا خوب بود....
بیانات

خداوندا، من از تو پول می‌خواهم

شخصی می‌گفت: برای خرید سیگار از خانه بیرون آمدم درحالی‌که یک قَران (هزار دینار سابق) همراه من بود، با صد دینار آن سیگار خریدم و بقیه را که نهصد دینار بود در جیب دیگر گذاشتم. وقتی که وارد حجره شدم، کسی از بالا صدا زد: اخوی! از آن نهصد دینار که در آن جیب دیگر داری، برای اهل‌بیت برادرت نان بخر که ندارن...
بیانات

بی‌ارتباط با جن نبود

می‌گویند: مرحوم آخوند ملا قربان‌علی معروف به حجت‌الاسلام زنجانی١ ـ که شخص بزرگواری بود و در اثر مخالفت با مشروطه از ایران به عتبات تبعید گردید و در کاظمین به رحمت خدا رفت ـ بی‌ارتباط با جن نبود....
بیانات

فهمیدم توسّلم مستجاب شد

کار به جایی رسیده که در ابتلائات هم حال دعا کردن نداریم. در حدود سی چهل سال پیش جوان شکسته‌بندی در قم نقل کرد که روزی زن مُحجبه‌ای به درِ مغازه من آمد و اظهار داشت که استخوان پایم از جا در رفته و می‌خواهم آن را جا بیندازی، ولی در بازار نمی‌شود؛ چون می‌ترسم صدایم را افراد نامحرم بشنوند، اگر اجازه می‌...
بیانات

کودکان، دروسی از مدرسه عالیه در نظر دارند!

اطفال، دروسی از مدرسه عالیه در نظر دارند، «حَدِیثُوا عَهْدٍ بِرَبهِمْ؛ نسبت به پروردگار تازه پیمان و شفاف و حاضرالذهن هستند».١ و چیزهایی می‌شنوند که بزرگسالان نمی‌شنوند، و چیزهایی می‌بینند که بزرگسالان نمی‌بینند. به‌واسطه حجاب غفلت و تاریکی تعلقات و تیرگی گناهان....
بیانات

اختلاف عمر و عایشه

عمر از درِ خانه ابوبکر عبور می‌کرد، شنید در داخل خانه صدای نوحه و شیون بلند است، معلوم شد عایشه است که گریه می‌کند. او را خواست، نیامد. کسی را فرستاد تا او را بیاورند. خواهر ابوبکر که در منزل بود آمد، عمر او را تازیانه زد، با آنکه بی‌تقصیر بود....
بیانات

سوار بر شیر به سوی کربلا!

آقا شیخ علی زاهد قمی با آقای اشرفی رحمهماالله به کربلا مشرف می‌شدند، آقای اشرفی از ایشان سؤال می‌کند که آیا در این مدت که به کربلا می‌رفتید، چیز عجیبی مشاهده کرده‌اید؟ ایشان صحبت که نمی‌کرد، ولی دفترچه‌ای از جیبش بیرون آورد و به ایشان داد که در آن نوشته بود: مردی صالح مقید بود که شب‌های پنجشنبه از ن...
بیانات

توبه نمی‌کنیم چون خود را بد نمی‌دانیم!

حوادثی که اتفاق می‌افتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما می‌آید: « وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ؛ هر مصیبتی به شما می‌رسد، به‌واسطه اعمال شماست».١ آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت‌ها شده است، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمی‌کنیم، چون کارهای ...
بیانات

رضاخان با چکمه در جمع علما وارد شد!

با وجود اینکه مراجع قم امضا کردند که دولت سلطنتی باشد، نه جمهوری، وقتی رضاخان پهلوی در جمع علمای قم و علمای تبعیدی نجف وارد شد، با چکمه وارد شد! خدا می‌داند کار در زمان رضا پهلوی چقدر بر اهل علم و علما سخت شد! اهل علم به هیچ وجه نمی‌توانستند مشغول درس و بحث باشند. آقایی در بروجرد عده‌ای را درس می‌دا...
بیانات

با اینکه مظلوم هستیم، آه نداریم!

با اینکه [در جنگ ایران و عراق] بر سر ما آتش می‌ریزد و باید دعا کنیم تا برطرف شود، ولی دعا نمی‌کنیم و حال دعا، انکسار قلب، سوختگی و آه که وقتی از قلب خارج می‌شود، مانند تیر به هدف می‌خورد، در ما نیست! بله، لقلقه زبان خیلی داریم!...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها