آیا میشود کار ما درست شود و به مقام کمال و معرفت برسیم، بدون اینکه از دنیا و از زندگی اجتماعی و از صنعت و حرفه خود دست برداریم و به غارها و بیابانها برویم و همیشه در آنجا با عزلت و کنارهگیری از مردم و جامعه مشغول به عبادات معهوده و اوراد و ادعیه مأثوره باشیم؟ هرچند از آیه شریفه «وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّه؛ و رهبانیتی را که آنان نوآوری نمودند، ما بر آنها ننوشته و واجب ننموده بودیم، مگر برای نیل به خشنودی خدا»،١ اجمالاً استفاده میشود خدا از رهبانیت راضی است. انسان تا زمانی که به یک شغل اجتماعی مشغول است نمیتواند به عبادات و ادعیه و... مشغول باشد. آیا راه این است که مستغنی شود و خلوت کند و مشغول عبادت و تذکر باشد، و یا اینکه «کنْ فِی الناسِ وَ لاتَکنْ مَعَهُمْ؛ در میان مردم باش و با آنها مباش».٢
آیا با وجود اشتغالات اجتماعی میتوان عبادات، از قبیل قرائت قرآن و نماز و... را که حدی ندارد، انجام داد؟! البته بودهاند کسانی که در شبانهروز یک ختم قرآن میکردند. آیا چیزی هست که جایگزین اشتغالات سنگینی که اهل ریاضت انجام میدهند بشود، اشتغالاتی که با بودن در اجتماع جمع نمیشود، مگر اینکه انسان از اجتماع کناره بگیرد و از لوازم زندگی اجتماعی، مانند ازدواج و رسیدگی به افراد واجبالنفقه شانه خالی کند؟! گذشته از اینکه اساساً کار مشکلی است انسان بتواند اموالش را در زمان حیات بین اهل و عیالش تقسیم کند و از اجتماع کناره بگیرد، آیا اصلاً این کار جایز است یا خیر؟! زیرا شاید موجب ترک واجبات شود.
درهرحال، آیا راهی وجود دارد که انسان بتواند به سبب آن ترک دنیا نکند و بااینحال از سخط و خشم خدا مأمون و به رضای خدا مطمئن باشد، و نتیجه کار راهبان تارک دنیا، یعنی «ابتغاءَ رِضْوَانِ اللهِ»٣ را حائز گردد؟ یعنی نظیر کسانی باشد که رهبانیت ندارند و در اجتماع هستند و فقط مندوبات و مستحبات عادی را انجام میدهند، ولی نتیجه کارهای طولانی و دشوار آنها را حائزند؟ آیا چنین چیزی امکان دارد؟ آیا اینگونه راه، بدون تحمل کارهای سنگین اهل ریاضت، وجود دارد؟ زیرا بعضی از علمای بسیار بزرگوار بودهاند که در اجتماع بودهاند و به درسهای متعارف حوزه از قبیل بحث، مطالعه و... اشتغال داشتهاند، و بااینحال اگر مقامات بیشتری از دیگران نداشته باشند، حداقل کم نداشتهاند، یعنی اعلمیتشان از دیگران کالمُسلّم، و مقاماتشان بسیاربسیار عالی بوده است. خیال نشود که در درسها شرکت نمیکردند و یا درس نمیگفتند، بلکه قطع داریم که بیش از دیگران مشغول بودهاند و از کراماتی که از آنها صادر و بعد از حیاتشان آشکار شده، برای ما قطع حاصل میشود که دارای مقامات عالیه بودهاند. برای نمونه کراماتی از شیخ انصاری رحمهالله نقل شده که در زمان حیاتش به آنها معروف نبودهاند. ذکر مرحوم شیخ رحمهالله برای نمونه است وگرنه الیماشاءالله از علما بودهاند که دارای کمالات علمی و عملی بودهاند و بااینوجود در فقه و اصول نیز بر دیگران تقدم داشتهاند. صاحب مستدرک، حاجی نوری رحمهالله، عدهای را نام برده و شاید شهید ثانی رحمهالله هم از آنها باشد که دارای مقامات عالیه معنویه بوده و درعینحال در علمیات هم قوی بودهاند و اقامه جماعت میکردهاند و در میان جامعه بوده و با مردم هم سروکار داشتهاند.
پاسخ اینکه، خیال میکنیم در این مطلب جای شک نیست که اگر انسان بدان موفق باشد برای او کافی است و تمام مطالب و نتایج ریاضات شاقه و دشوار را دارد و آن این است که انسان خود را در محضر خدا ببیند و خدا را در همه احوال مطلع از خود و در همهجا حاضر و بر همه کارها و احوال خود ناظر بداند. خدا میداند این حالت مراقبه و توجه، چه تأثیراتی در روح انسان و در تحصیل علم و معرفت دارد!