از آیات «وَ لاَ تَقْرَبَا هَـذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکونَا مِنَ الظَّالِمِینَ؛ به این درخت نزدیک نشوید؛ که از ستمکاران میگردید»،١ «فَلاَ یخْرِجَنَّکمَا مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقَی؛ مبادا شما را از بهشت بیرون کند، تا مبادا دچار شقاوت شوی»،٢ «إِنَّ لَک أَلاَّ تَجُوعَ فِیهَا وَ لاَ تَعْرَی وَ أَنَّک لاَ تَظْمَؤُاْ فِیهَا وَ لاَ تَضْحَی؛ تو در بهشت، گرسنه و برهنه و تشنه و آفتابزده نمیشوی»٣ و نیز: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیطَـانُ؛ پس شیطان آن دو را وسوسه نمود».۴ استفاده میشود که تمام فساد و افساد و غلغله و سروصدایی که در روی زمین بوده و هست و خواهد بود، از همین «مأکل و مشرب» است؛ زیرا تکالیف متوجه غضب و شهوت است، و تناول غذا و نوشیدنی موجب آنهاست.
وای بر ما که خود را اشرف مخلوقات میدانیم، ولی از حیوانات پستتریم؛ وگرنه اینهمه هزینه برای معاشرات و مراجعات نامشروع معنا نداشت. اگر مأکل و مشرب را تعدیل کنیم، چقدر غضبها و شهوتها تعدیل میشود. خدا میداند کفار در شبانهروز برای به فساد کشاندن مسلمانها و مؤمنین چقدر پول خرج میکنند. ما هم گویا خود را ناچار و مضطر و گرفتار میدانیم. آیا با وجود ضعف حال و گرسنگی باز به اینهمه فسادهای اخلاقی و اختلاطات مضر و نامشروع و اینهمه ریاستطلبیها و کشتار و ظلم محتاجیم؟!