اگر مذهب عامه هیچ اشکالی نداشت، تنها همین جبری که آنها بدان قائلند، در بطلان مذهب آنها کافی بود؛ زیرا اکنون عامه همگی اشعریمذهب و جبری هستند، و کسی از آنان معتزلی نیست.
آنها قائلند تمام تکالیف، غیراختیاری است؛ یعنی تکلیف وجود دارد و انسان قدرت فعل و ترک آن را ندارد، و خداوند دست مکلف را بسته است و با اینهمه از او کار میخواهد! میگوید قدرت، مقارن با فعل است و در فعل مؤثر نیست!