روزهای اول کشف حجاب، علمای تبریز را برای امضا گرفتن۱ جمع کرده بودند. نخست فرماندار شهر داخل شد، سپس رئیس شهربانی آمد و نشست و گفت: آقایان! برای چه اینجا جمع شدهاند؟ همان فرمان اعلیحضرت کافی است و امضای آقایان لازم نیست. علما نیز باکمال خوشحالی و اشتیاق از اینکه گرفتار امضای تحمیلی نشدهاند، از مجلس خارج شدند.
در رشت نیز چنین اجتماعی تشکیل شده بود. یکی از علما از شاگردان آقا سید محمدکاظم یزدی که در سیاست وارد نبود و با مشروطه موافقت نداشت، هر چند مخالفت هم نمیکرد و از اول جریان مشروطه خانهنشینی را اختیار کرده بود، در میان آنها بوده است. وقتی رضا پهلوی در مجلس علما وارد شد، گفت: فلان آقا را از مجلس بیرون کنید و بیرون کردند، اما بر سر بقیه چه آورد، یادم نیست.