اگر کسی برای خانه چیزی تهیه میکرد، آقا مصمم بود که یک جوری جبران کند.
یک بار موتور کولر اتاق حاج خانم سوخته بود. پسرشان موتور نو خریدند و نصب کردند. موتور کهنه دم در مانده بود.
آقا پرسیدند: «این پولش چقدر میشود؟».
ما یک تخمینی زدیم و گفتیم. آقا آن مقدار را به فرزندشان دادند. (براساس خاطره یکی از مرتبطین)