حضرت سند السّالکین و جمال العارفین آیت الله العظمی آقای سیّد جمال الدین گلپایگانی نقل کردند: «بعد از فوت مرحوم آیت الله آقا ضیاء الدین عراقی که ریاست و تدریس نجف منحصراً با آیت الله حاج شیخ محمد حسین اصفهانی شد و هیچ کس احتمال وفات آن مرحوم را نمی داد.
پس از گذشت یک هفته از رحلت مرحوم عراقی هنگامی که مشغول قرائت نماز شب بودم در قنوت نماز وتر در حال بیداری مشاهده نمودم که مرحوم آقا ضیاء الدین عراقی سوار بر استری است و همین طور آمد تا به خانهی شیخ محمد حسین داخل شد.
مرحوم گلپایگانی فرمودند: من یقین کردم که آقا حاج شیخ محمد حسین وفات کرده است.
همین که در بدو طلوع آفتاب خواستند بر فراز منارهی امیر المومنین علیهالسلام ندا کنند من به اهل منزل گفتم: گوش کنید که اینک خبر رحلت حاج شیخ محمد حسین را میدهند. چون گوش فرا داشتند شنیدند که ارتحال حضرت ایشان را اعلام و مردم را برای تشییع جنازه نماز بر ایشان دعوت میکنند. »
باری، مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسین اهل مراقبه، سکوت و محاسبه بود. پیوسته در فکر بود سخن به ندرت میگفت. در مجالس و محافل که بین علما بحثی در میگرفت سکوت میکرد در هر جای مجلس که خالی بود مینشست و بسیار متواضع، خوش اخلاق و آرام بود. با آنکه ثروت فراوانی از پدرش – که از تجّار معروف و سرمایه دار کاظمین بود – به او رسیده بود همه را به فقرا و طلّاب داد و خود چیزی نداشت.
بلکه گویند: در اواخر عمر با فقر دست به گریبان بود، ولی دلی شاد و سیمایی متبسّم و قلبی استوار داشت که حکایت از روحیّات عظیم و مواهب معنوی او مینمود.