البته فرق است بین اینکه با حالت تمرد و سرکشی بگوییم: «توبه نمیکنیم، ولی آنچه را که میخواهیم به ما بده» ـ زیرا این خلاف عبودیت و بندگی است ـ و بین اینکه بگوییم: «خدایا، ما تائب به توبه حقیقی نیستیم، ولی طاقت بلا را هم نداریم و رفع آن را از تو میخواهیم، ما گناه کاریم و به گناه خود اقرار میکنیم، از ما توبه برنمیآید و توبهمان حقیقی و دائمی نیست». مسلماً مُنکر و متمرّد با مُقر و معترف و منقاد فرق دارند؛ چراکه اینگونه خواستن و اجابت و عطاکردن خداوند از باب تفضل است، و جدای از باب شرط و مشروط، و مشروطبودن دعا به توبه است. به این صورت که بگوییم: بارالها، ما مستوجب رحمت نیستیم و اقرار میکنیم که اهلیتِ آن را نداریم، ولی تو اهلیت آن را داری و «تَجِدُ مَنْ تُعَذبُهُ غَیری. وَلا أَجِدُ مَنْ یرْحَمُنی سِواک؛ تو کسی جز من را پیدا میکنی که عذاب کنی، ولی من غیر از تو کسی را نمییابم که به من رحم کند».١