کاتبی کاغذنویس گفت: نیم یا سه ربع ساعت دیگر میخواهم بمیرم. گفتند: تو که سالم هستی. گفت: کار به این حرفها نداشته باشید. سرانجام همانطور که گفته بود شد و بعد از نیم یا سه ربع ساعت، خمیازهای کشید و خوابید و به رحمت خدا رفت. بنده از دو سه نفر از مشایخ خود شنیدهام که از وقت وفات خودشان خبر دادهاند، یکی میفرمود: صبحِ فردا یا فردا خبرش میرسد ـ نه اینکه فردا میمیرم ـ و شب مرحوم شد، و یکی دو تا میفرمودند: باید رفت، وقت رفتن است. طولی نکشید بعد از یک هفته فوت کردند.