یک طبیب نصرانی ـ که با میزبان خود، از بغداد برای عیادت و معاینه یکی از بزرگان، به نجف آمده بود؛ چون میزبان، رسم نجفیها را میدانست که در آن وقت اگر بچهها میفهمیدند که کسی نصرانی یا یهودی است، خدا میداند چه بلاهایی به سر او میآوردند، پیوسته به طبیب میگفت: وقتی معالجه تمام شد، زود به بغداد برگردیم؛ و نمیتوانست علت نماندن در نجف را برای او بیان کند، ولی از سوی دیگر آن طبیب مجذوب قبه و بارگاه حضرت امیر علیهالسلام شده بود و نمیتوانست به میزبان خود اظهار کند ـ میگفت: علت اینکه آقایان علما، بیشتر به حبس بول مبتلا میشوند، آن است که بر وضو محافظت میکنند.
ولی طبیب دیگر نصرانی، در کوفه یا بغداد به عیادت مریضی رفته بود و دیده بود بیمار وقت عصر، پیش از آنکه نمازش قضا شود، در کنار نهر فرات یا دجله وضو گرفت و به نماز ایستاد؛ به او گفت: شما مسلمانها میگویید ما دروغ نمیگوییم، پس چرا تو به من دروغ گفتی؛ زیرا وقتی که از تو پرسیدم: ورزش میکنی؟ گفتی: نهخیر، و حال اینکه الآن دیدم در کنار نهر ورزش میکردی؟! آن شخص بیمار گفت: ورزش نبود؛ این، یکی از مراسم دینی و مذهبی و عبادت ما بود که انجام دادم، و هر روز سه بار آن را تکرار میکنیم. طبیب پرسیده بود: چرا آب به صورت خود زدی و دستهایت را شستی؟ گفت: آن هم وضو، و شرط صحت و قبولی آن عبادت است. طبیب در جواب گفته بود: آبریختن در وقت صبح بر روی صورت، پیشانی و نیز روی آرنجها، کار شیر کاکائو را میکند و برای نشاط و سلامتی انسان نافع است.