کاری که به عابس۱ رحمهالله نسبت میدهند که در روز عاشورا در میدان جنگ، زره را انداخت و لخت شد۲ سهل است؛ زیرا تمام اصحاب و خود آن حضرت «مُسْتَمیت» و طالب مرگ و شهادت بودند و میدانستند که کار تمام است و تنها مسئله مردن و شهادت در میان بود. و عقلای عالم در چنین مواضعی از خواسته خود دست بر میدارند؛ یعنی یا تسلیم میشوند و یا فرار میکنند، مگر اینکه رابطه دینی و باعث و رادع (انگیزه) مذهبی و الهی داشته باشند؛ چنانکه اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام در کربلا چنین بودند و مرگ نزد آنها «أَحلی مِنَ الْعَسَلِ؛ شیرینتر از عسل»۳ بود. آیا میشود گفت این جمله خلاف واقع است؟!