اول ماه به پنج طریق ثابت میشود:
اول، خود انسان ماه را ببیند؛
دوم، عدهای که از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا میشود، بگویند ماه را دیدهایم، و همچنین است هر چیز که بهواسطه آن یقین پیدا شود؛ و ممکن است از این قبیل باشد، هنگامی که ماه جدید بهصورت طوقدار مشاهده شود، یعنی علاوه بر نیم دایره هلال که کاملاً نورانی است، نیمه دیگر آنکه تاریک است همراه با هالهای از نور کم دیده شود، که چنین حالتی میتواند نشانه این باشد که روز گذشته روز اول ماه بوده و فردا روز دوم است.
همچنین اگر به دلیل دیده نشدن ماه در شب سیام ماه گذشته بنابر استصحاب حکم شود که آن روز، روز سیام است، اما در شب سیزدهم ماه آینده، ماه بهصورت بدر کامل دیده شود، که همین علامت، میتواند نشانه این باشد که آن شب در واقع شب چهاردهم ماه است و ماه گذشته بیستونه روز بوده است.
سوم، دو مرد عادل بگویند که در شب ماه را دیدهایم یا اینکه یکی بگوید ماه را دیدم، و دیگری بگوید سی روز قبل، ماه شعبان را دیدم، ولی اگر صفت ماه را برخلاف یکدیگر بگویند، یا شهادتشان خلاف واقع باشد، مثل اینکه بگویند داخل دایره ماه طرف افق بود، اول ماه ثابت نمیشود.
چهارم، سی روز از اول ماه شعبان بگذرد که بهواسطه آن، اول ماه رمضان ثابت میشود و سی روز از اول رمضان بگذرد که بهواسطه آن، اول ماه شوال ثابت میشود.
پنجم، حاکم شرع حکم کند که اول ماه است بنابر اظهر.
«١٣٧٠» اول ماه با پیشگویی منجّمین ثابت نمیشود، ولی اگر انسان از گفته آنان یقین یا اطمینان پیدا کند، باید به آن عمل نماید.
«١٣٧١» اگر اول ماه رمضان برای کسی ثابت نشود و روزه نگیرد. بعد ثابت شود که شب پیش ماه را دیدهاند، باید روزه آن روز را قضا نماید.
«١٣٧٢» اگر در شهری ماه دیده شد، در صورتی برای ساکنین شهر دیگر مفید است که یقین یا اطمینان بکنند اگر در آسمان یا زمین مانعی نبود در آنجا هم ماه دیده میشد، چه در شرق باشد یا در غرب، ولی اگر به این مطلب یقین نداشته باشند نمیتوانند به دیدن ماه در شهر دیگر اکتفا کنند.
«١٣٧٣» اول ماه به تلگراف ثابت نمیشود، مگر اینکه انسان بداند تلگراف از راهی بوده که شرعاً معتبر است، مثلاً دو نفر شاهد عادل شهادت دادهاند یا آنکه سبب اطمینان شود، اگرچه با ضمیمه نشانهها و امارات دیگر باشد.
«١٣٧۴» روزی را که انسان نمیداند آخر رمضان است یا اول شوال، باید روزه بگیرد، ولی اگر تا پیش از مغرب بفهمد که اول شوال است باید افطار کند.