یکبار که عدهای در درس (شرح لمعه)۱ وحید بهبهانی۲ شرکت کرده بودند، ایشان به یکی از شاگردان اشاره میکند که بنشیند. بعد از اینکه همه شاگردان رفتند، ایشان به آن شاگردی که مانده بود گفت: «شما بروید غسل بکنید و بعد از این در حال جنابت در درس شرکت نکنید». دومین کرامتی که از وحید بهبهانی نقل شده این است که یک روز ایشان دید که کسی درب منزل را میزند. وحید بهبهانی از پشت در صدا زد: «آقا سید بیا داخل!» آیا او خبر داشته که پشت درب چهکسی است؟ یا اینکه خودش بیاطلاع این خبر را داده بود؟ در را که باز میکنند سید بحرالعلوم۳ داخل میآید. سید نزد وحید میآید و زانوی استاد را میبوسد و بعد با ادب جلوی استاد مینشیند. وحید بهبهانی که استاد بحرالعلوم بوده به او گفت: شما خوردن کشمش پخته را جایز میدانید؟ سید گفت: از نظر من اشکال دارد، اما شیخ جعفر۴ ما بیاشکال میداند. وحید از همان جا به اندرون خبر داد: «درست کنید، درست کنید». یعنی برای مهمان ما کشمش پلو درست کنید. میرزای نائینی بالای منبر گفته بود: «هذا رجوع الأستاذ إلی تلمیذ تلمیذه»۵.