صفحه اصلی

در حال بارگیری...
ویژه‌نامه بشارت از حضرت حجت (عج)

مطلب پنجم: عمر طولانی امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف

 

یکی دیگر از شبهات مطرح در موضوع امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف از سوی برخی از اهل سنت این است که چگونه ممکن است شخصی با بدنی مادی، بیش از هزار سال زنده باشد؟ آیا این امکان در طبیعت وجود دارد که شخصی بدون ورود به دوران کهنسالی و ابتلا به عوارض سالخوردگی بیش از هزار سال از حیات مادی برخوردار باشد؟!

در دوران معاصر بسیاری از دانشمندان بر این عقیده‌اند که انسان در طبیعت خود واجد امکاناتی‌است که امکان زیست طولانی را برای او میسر می‌سازد. کتابها و مقالات متعددی بر مبنای دستاوردهای جدید علوم تجربی و علم زیستی نگاشته شده که نشان می‌دهد طولانی شدن عمر زیستی در حیوانات و انسانها، امری ممکن و در مواردی نیز به وقوع پیوسته است. بنابراین نمی‌توان صرفا بر اساس تجارب متعارف، امکان حیات طولانی مدت را از انسان سلب نمود.

بر این اساس می‌توان گفت هر گاه اراده الهی به چیزی تعلق بگیرد که در دایره امکان است، محقق خواهد شد حتی اگر خارج از تجارب متعارف و البته محدود ما در این دنیا باشد. مهمترین عامل پیدایش این شبهه آن است که عمر طولانی برای انسان خلاف تجربه‌های رایج مردم زمانه است، در حالی که اصل امامت و نبوت آمیخته با انواع معجزات‌اند. روشن است که اعجاز به معنای نقض قانون علیت نیست، بلکه حاکی از علل و عواملی است که خارج از دایره تجربه‌های محدود ما است. بنابراین همانطور که کمال عقل در کودکی١ برای امام ممکن است، عمر طولانی هم برای امام امری میسر است. در تاریخ بوده‌اند افرادی که عمرهای طولانی داشته و در سال‌ها و قرون متمادی می‌زیسته‌اند. قرآن کریم به برخی از این افراد اشاره نموده است؛ حضرت نوح یکی از پیامبرانی است که عمری بسیار طولانی داشته و عمر مبارک ایشان به بیش از هزار سال می‌رسد. خداوند متعال در سوره عنکبوت درباره بخشی از عمر حضرت نوح علیه‌السلام پیش از طوفان میفرماید:

«وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحاً إِلىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَ هُمْ ظَالِمُونَ»٢(و بهراستى، نوح را به سوى قومش فرستاديم، پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد، تا طوفان آنها را فراگرفت؛‏ در حالى كه ستمكار بودند). در روایتی از امام صادق علیه‌السلام عمر حضرت نوح علیه‌السلام دو هزار و پانصد سال عنوان شده است.٣

همچنین درباره اصحاب کهف در قرآن آمده است:

«وَ لَبِثُوا في كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعاً»۴ (و سيصد سال در غارشان درنگ كردند و نُه سال [نيز بر آن‏] افزودند).

در آیات دیگری از قرآن کریم درباره یکی از انبیای الهی چنین آمده است: «فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ» (پس خداوند، او را [به مدت‏] صد سال ميراند؛ آنگاه او را برانگيخت). در ادامه میفرماید: «فَانظُرْ إِلىٰ طَعَامِكَ وَ شَرَابِكَ لَمْيَتَسَنَّهْ»۵ (به خوراك و نوشيدنىِ خود بنگر، كه [طعم و رنگِ آن‏] تغيير نكرده است). یعنی خداوند متعال همانطور که می‌تواند انسانی را بمیراند و بعد از صد سال زنده کند، می‌تواند غذاهای او را نیز صد سال نگه دارد بدون آن‌که دستخوش زوال یا فساد شود.

بنابراین بر اساس شواهد قرآنی در مواردی که حکمت خداوند اقتضا نماید عمر طولانی امکان‌پذیر است.

اهلسنت در حالی درباره طول عمر حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف ابراز تردید می‌کنند، که به حیات حضرت خضر ؟ع؟ اعتقاد دارند. کتاب‌های اهل سنت پر از تعابیری است که نشان از اعتقاد به حیات حضرت خضر از نگاه آن‌ها دارد. «نووی» از علمای بزرگ و مورد احترام اهل سنت در شرح خود بر صحیح مسلم می‌نویسد:

«جمهور العلماء على أنّه [أي الخضر علیه‌السلام] حيٌّ موجودٌ بين أظهرنا»۶(قاطبه علما بر این باورند که خضر علیه‌السلام زنده و در میان ماست).

همچنین بعد از نقل کلام «ابواسحاق بن سفیان» که حدیثی را بر حضرت خضر علیه‌السلام تطبیق داده است، میگوید:

«و كذا قال معمر (المتوفّى ١۵٣) في جامعه و هذا تصريح منه بحياة الخضر علیه‌السلام و هو الصّحيح» (معمر نیز در کتاب جامع خود همین را گفته و این تصریحی از جانب اوست بر زنده بودن حضرت خضر علیه‌السلام و صحیح هم همین است).

«ابن الصلاح» از علمای اهلسنت و معروف به صاحب المقدمه اعتقاد به حیات حضرت خضر را به مشهور علما نسبت می‌دهد و دیدگاه مخالفان را نادر معرفی می‌کند:

«و أمّا الخضر علیه‌السلام فهو من الأحياء عند جماهير الخاصّة من العلماء و الصّالحين و العامّة معهم في ذلك، و إنّما شذّ بإنكار ذلك بعض أهل الحديث»٧ (اما خضر علیه‌السلام نزد قاطبه خواص علما و صالحان زنده است و عموم علما هم با آنها هم نظرند. تنها تعداد اندکی از اهل حدیث این نظر را انکار کردهاند).

او ریشه انکار همین گروه را هم نه استبعاد از طولانی بودن عمر حضرت خضر، که ناشی از وجود احادیثی می‌داند که عمر حضرت خضر را صد سال برشمرده و در نتیجه پنداشته‌اند بین آن دو دسته روایت تنافی وجود دارد. یعنی اگر چنان روایات معارضی وجود نداشت، از نظر آن‌ها نیز هیچ اشکالی نسبت به عمر طولانی حضرت خضر وجود نداشت.

«قرطبی» در تفسیر خود، پس از پاسخ به اشکالاتی، در این باره می‌نویسد:

«قلت: قد ذكرنا هذا الحديث و الكلام عليه و بيّنّا حياة الخضر إلى الآن و اللّه أعلم»٨ (میگویم: این حدیث و سخنان پیرامون آن را پیشتر بیان کردیم و نشان دادیم که خضر علیه‌السلام تا الآن زنده است؛ و اللّه اعلم).

ابن حجر در کتاب مشهور خود «الإصابة في تمييز الصحابة»، شرح حال حضرت خضر علیه‌السلام را به عنوان یکی از اصحاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم ذکر میکند و می‌نویسد:

«فهو داخلٌ في تعريف الصّحابى على أحد الأقوال، و لم أرَ من ذكره فيهم من القدماء مع ذهاب الأكثر إلى الأخذ بما ورد من أخباره في تعميره و بقائه»٩ (پس طبق یک قول، او داخل در تعریف صحابی است و البته من ندیدهام کسی از قدما او را داخل در صحابه ذکر کند؛ با آن‌که اکثر آن‌ها روایات دال بر عمر طولانی ایشان را قبول کردهاند).

 او این مطالب را به صورت مبسوط در کتاب مستقلی با عنوان «الزهر النضر في حال الخضر علیه‌السلام» به نگارش درآورده است.

سیوطی در تفسیر روایی معروفش، «الدر المنثور» حدیثی را حاکی از زنده بودن چهار تن از پیامبران نقل می‌کند:

«و أخرج ابنشاهين عن خصيف قال: أربعة من الأنبياء أحياء: اثنان في السّماء عيسى و إدريس، و اثنان في الأرض الخضر و إلياس، فأمّا الخضر فإنّه في البحر و أمّا صاحبه فإنّه في البرّ»١٠ (ابن شاهین از خصیف نقل میکند که چهار تن از پیامبران زنده هستند. دو نفر در آسمان: عیسی و ادریس علیهما‌السلام و دو نفر در زمین: خضر و الیاس علیهما‌السلام. خضر در دریاست و الیاس در خشکی است).

ابن حجر نیز این حدیث را به نقل از مکحول از کعب الاحبار ذکر کرده،١١ و در هر دو کتاب آمده است حضرت خضر و الیاس علیهما‌السلام هر سال در موسم حج با همدیگر دیدار می‌کنند. روایات زیادی در کتب شیعه و اهلسنت درباره ملاقات این دو ولیّ خدا در موسم حج وجود دارد.

طرح این پرسش در میان اهل سنت قدمت دیرینه‌ای دارد و با آنکه در همان زمان از سوی عالمان شیعه پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای ارائه و مورد پذیرش اهل سنت نیز واقع می‌شد، هنوز هم چنین سؤالاتی وجود دارد! سید بن طاووس یکی از عالمان بزرگ شیعیان، نزدیک به هشت سده پیش، ماجرای مواجهه خود با این سؤال از سوی گروهی از اهل سنت را در کتاب «کشف المحجة» چنین نقل می‌کند:

«در مجلسی با برخی از مخالفان به تنهایی نشسته بودم. به آنها گفتم: شما چه اشکالی به امامیه دارید؟ بدون هیچ ملاحظهای به من بگویید، تا آنچه درباره آن میدانم، به شما بگویم. درهای آن اتاق را بستیم. آن‌ها گفتند: ... قضیه مهدی و اینکه او با وجود طولانی شدن زمان غیبتش، همچنان زنده است، اشکال دیگر ماست. ... گفتم اما [درباره] ایرادی که به طولانی شدن غیبت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف میگیرید، ... خودتان بهتر میدانید اگر کسی بیاید و بگوید من در بغداد بر روی آب راه میروم، همه برای مشاهده صحت این ادعا، آنجا جمع میشوند. وقتی او بر روی آب راه رفت و همه تعجب کردند، اگر فرد دیگری بیاید و قبل از متفرق شدن جمعیت، بگوید من هم روی آب راه میروم، مردم نسبت به گفته او تعجب کمتری میکنند. وقتی او هم روی آب راه رفت، ممکن است بعضی از حاضران بروند و تعجبشان کمتر شود. حال اگر باز هم فرد سومی بیاید و بگوید من هم روی آب راه میروم، چه بسا دیگر برای دیدن آن، جز عده اندکی توقّف نکنند. وقتی او هم روی آب راه رفت، دیگر شگفتی این کار بهکلی از بین میرود و وقتی فرد چهارمی همین ادعا را کند، دیگر کسی برای دیدن آن توقّف نمی‌نماید و کسی از گفته او تعجب نمیکند.

قضیه حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف هم به همین صورت است، چون خود شما روایت کرده اید حضرت ادریس علیه‌السلام از زمان ولادتش تا کنون زنده و در آسمان است؛ و روایت می‌کنید حضرت خضر علیه‌السلام از زمان حضرت موسی علیه‌السلام و بلکه قبل از آن، تا کنون زنده است؛ و روایت می‌کنید حضرت عیسی علیه‌السلام زنده و در آسمان است و با حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف به زمین باز میگردد. اینها سه نفر از انسانها هستند که عمرشان طولانی شده و تعجب از طول عمر آن‌ها از بین رفته است. پس چرا در حضرت محمّد‌بن‌عبداللّه صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نمونه‌ای از یکی از آنها نباشد؛ به این صورت که در عترت ایشان، آیت و نشانه‌ای الهی باشد و یکی از فرزندان ایشان دارای عمر طولانی باشد؟

خود شما روایت میکنید که حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف زمین را پر از عدل و داد میکند؛ بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده است. اگر فکر کنید میفهمید آنچه تصدیق می‌کنید و بر آن گواهی می‌دهید که او شرق و غرب زمین و دور و نزدیک آن را پر از عدالت میکند، شگفتآورتر از طول عمر ایشان است و سزاوارتر است که به عنوان کرامت الهی بر اولیای خودش ملاحظه شود. همچنین شما برای او گواهی میدهید که حضرت عیسی علیه‌السلام، آن پیامبر عظیمالشأن، در نماز به او اقتدا کرده و از او تبعیّت میکند و در جنگها و غزوات ایشان را یاری مینماید؛ چنین مطالبی مقام بسیار بالاتری است نسبت به طول عمری که شما آن را مستبعد شمرده اید. پس آن جمع سنی حرف مرا پذیرفتند.»١٢


١. نک: مطلب چهارم.

٢. عنكبوت، ١۴.

٣. عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ محمّد علیهما‌السلام قَالَ: «عَاشَ نُوحٌ أَلْفَيْ سَنَةٍ وَ خَمْسَمِائَةِ سَنَةٍ مِنْهَا ثَمانُمِائَةٍ وَ خَمْسُونَ سَنَةً قَبْلَ أَنْ يُبْعَثَ وَ أَلْفُ‏ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عاماً وَ هُوَ فِي قَوْمِهِ يَدْعُوهُمْ وَ مِائَتَا سَنَةٍ فِي عَمَلِ السَّفِينَةِ وَ خَمْسُمِائَةِ عَامٍ بَعْدَ مَا نَزَلَ مِنَ السَّفِينَةِ وَ نَضَبَ الْمَاءُ فَمَصَّرَ الْأَمْصَارَ وَ أَسْكَنَ وُلْدَهُ الْبُلْدَانَ ثُمَّ إِنَّ مَلَكَ الْمَوْتِ جَاءَهُ وَ هُوَ فِي الشَّمْسِ فَقَالَ السّلام عَلَيْكَ فَرَدَّ عَلَيْهِ نُوحٌ وَ قَالَ لَهُ مَا جَاءَ بِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ فَقَالَ جِئْتُ لِأَقْبِضَ رُوحَكَ فَقَالَ لَهُ تَدَعُنِي أَدْخُلُ مِنَ الشَّمْسِ إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ لَهُ نَعَمْ فَتَحَوَّلَ‏ نُوحٌ‏ ثُمَّ قَالَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ فَكَأَنَّ مَا مَرَّ بِي فِي الدُّنْيَا مِثْلُ تَحَوُّلِي مِنَ الشَّمْسِ إِلَى الظِّلِّ فَامْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ قَالَ فَقَبَضَ رُوحَهُ؛ امام صادق علیه‌السلام میفرماید: حضرت نوح دو هزار و پانصد سال زندگی کرد. هشتصدوپنجاه سال آن قبل از بعثت ایشان بود و نهصدوپنجاه سال آن را در قوم خود مشغول دعوت آنها بود. دویست سال در حال ساخت کشتی بود و پانصد سال مربوط به بعد از پیاده شدن از کشتی و فروکش کردن آب میشود. شهرهای مختلف را آباد کرد و فرزندان خود را در شهرها سکونت داد. سپس وقتی ملکالموت نزد او آمد، او زیر نور خورشید بود. !

" ملکالموت به او گفت: السّلام علیک. نوح نیز جواب سلام او را داد و گفت: چه شده که نزد ما آمدهای، ملکالموت؟ گفت: آمدهام روحت را قبض کنم. گفت: بگذار از زیر نور خورشید به سایه بروم. گفت: باشد. نوح از زیر آفتاب به سایه رفت و سپس گفت: ای ملکالموت! گویی همه آنچه در دنیا بر من گذشته، مانند همین حرکتم از آفتاب به سایه بوده است. پس آنچه را به تو امر شده است، انجام بده. سپس ملکالموت روح او را قبض کرد»؛ الأمالی (صدوق)، ص612.

۴. كهف، ٢۵.

۵. بقره، ٢۵٩.

۶. شرح نووی، ج١۶، ص١٣۶.

٧. فتاوى ابن الصلاح، ج١، ص١٨۶.

٨. تفسير قرطبی، ج١١، ص۶۴.

٩. الإصابة فی تمييز الصحابة، ج٢، ص٢۴۶.

١٠. الدر المنثور، ج۶، ص۴٣٢.

١١. فتح الباری، ج۴، ص۴٣۴.

١٢. كشف المحجة لثمرة المهجة، ص١٠۵_١٠٧.

 

 

جهت مشاهده تمامی تولیدات رسانه‌ای مرتبط با کتاب «بشارت از حضرت حجت(عج)»، و دسترسی به مجموع صوت‌ها و فیلم‌های بیانات حضرت‌ آیت‌الله بهجت، که قابلیت دسترسی به آن‌ها از طریق بارکد(QR)، در حاشیه صفحات کتاب فراهم گردیده است، به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

ویژه‌نامه اینترنتی کتاب بشارت از حضرت حجت(عج)

 

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها