صفحه اصلی

در حال بارگیری...
چند رسانه‌ای

نقل خاطره‌ای از عنایت امام زمان(عج)

گزیده‌ای از مستند: «آن مردِ بسیار»

[در حقیقت] ما [او را] نمی‌بینیم [ولی] او ما را می‌بیند؛ ما کلامش را نمی‌شنویم، [اما] او کلام ما را می‌شنود.
گفت: آقا سید حسن نامی در نجف، از مدرسین بوده و در فشار اقتصادی واقع می‌شود. می‌گوید خیلی خوب، من چهل روز یک عریضه‌ای می‌نویسم برای امام زمان (عج)، همان عریضه را تکرار می‌کنم تا چهل روز و یا در آب می‌اندازم یا اینکه یک گوشه اتاق می‌گذارم ـ بالأخره یک جایی می‌گذارم آن را ـ تا روز چهلم. روز چهلم که شد [آقا سید حسن می‌گوید] حالا من یادم نیست که امروز چهلم است، دیدم از پشت سر به ما یک خطابی شد: «آقای آقا سید حسن!». [با خودم] گفتم که درِ خانه بسته است، در خانه هم جز من کسی نیست، قطعاً این خیال است. یک قدری صبر کردم، گفت: «آقای آقا سید حسن، پسر آقا سید حسین» مثلاً. اسم پدر من را هم برد؛ گفتم نه دیگر، این خیال نیست؛ اسم پدر من را هم می‌داند، این خیال نیست. به آن طرف صوت متوجه شدم، کسی را ندیدم. حالا بنا گذاشته‌ام به اینکه نه‌خیر خیال نیست، واقعیت دارد لکن نگاه کردم به آن طرف، دیدم کسی را نمی‌بینم. در عین اینکه هیچ‌کس را نمی‌دیدم، این صوت را شنیدم: «شما گمان می‌کنید ما از حال شما مطلع نیستیم؟ شما خیال می‌کنید ما نمی‌دانیم شما در چه حالی هستید؟» این را شنیدم اما هیچ‌کس را نمی‌دیدم. اما همین‌که این صدا را شنیدم «شما خیال می‌کنید که ما با خبر از حال شما نیستیم؟» کأَنّه رفع حاجتم شد؛ کأنّه هیچ احتیاجی ندارم. به همین شنیدن این کلام.

 


دانلود فیلم / «آگاهی امام زمان (عج) از احوال شیعیان»

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها