مثل سیدبنطاووس بنده ندیدهام، کسی که در این راه تعبدیات، برساند خودش رو به جایی که تالي تلوِ معصومین(از نظر رتبه و درجه پشت سر معصوم -علیهمالسلام)است.
دعاهایی را خودش میگوید: «من خودم انشاء کردهام»- خودش میگوید- ملاحظه نمیکند؛الهام شده است، بلکه قائل به الهام است، وحی نه! الهام! خودش قائلِ به الهام است.
[مثلا میگوید:]خدایا همین جوری که در مطالب به من اذن میدهی- مثلا امروز را یا هر روزی را که یک نعمتی بر من دادی- من برای شکر آن نعمت، روزه بگیرم؛ اگر اینجا هم آن نعمت را به من دادی، به من الهام کن که من روزه بگیرم.
به من الهام شد که بعد از زوال ملک بنی العباس، خداوند میفرستد یکی از اهلبیت را که «یُشیر بالتُقی و یعمل بالهُدی و لایأخذ فی الحکم، الرُشا»، دیدم بعد از بنی العباس کسی به این صفات نیامده است غیر از من که خود سیدبن طاووس باشد.
[یا درجای دیگر میگوید:] خدایا اگر من مقصود امام صادق علیهالسلام هستم، از این روایت، به من اعلام کن، الهام کن، همان طوری که الهام میکنی چیزهای دیگر را، که من برای شکر این نعمت، روزه بگیرم امروز -تا آن وقت هم افطار نکرده بوده است- دیدم بله، الهام شدم که بله، روزه بگیر برای شکر این نعمت. من هم بعد از اینکه خیلی[آفتاب] بالا آمده بود، پیغام دادم برای خانواده که ناهار برای من درست نکنید، ناهار برای من حاضر نکنید، من امروز روزهام.