رهبران جامعه از دیرباز برای ادره امور مردم، افراد مورد اعتماد خود را به یاری میگرفتند تا شئون گوناگون جامعه را به آنها بسپارند. پیامبر اکرم و ائمه اطهار علیهمالسلام نیز بهعنوان رهبران الهی همین رویه را داشتند؛ پیامبر صلیاللهعلیهوآله نمایندگانی به شهرهای گوناگون میفرستاد و امیرالمؤمنین علیهالسلام هم برای شهرهای تحت حکومت خود والیانی منصوب مینمود. اگرچه پس از امیرالمؤمنین و امام حسن علیهماالسلام حکومت جامعه مسلمین به دست هیچیک از ائمه علیهمالسلام نبود، امامان شیعه برای رسیدگی به امور شیعیان نمایندگانی از میان پاکترین و برترین اصحاب خود داشتند. دوران غیبت صغری و کمی پیش از آن در زمان امام هادی و امام عسکری علیهماالسلام، بهسبب سختگیریهای بیاندازه حکام، مردم دسترسی مستقیمی به امامان وقت نداشتند؛ ازاینرو شیعیان، سؤالها و دیگر احتیاجات خویش را از طریق همین وکلا و نمایندگان، برآورده میکردند.
روزی شنید که یکی از دربانان منزلش، به معاویه اهانت میکند. او را از کار برکنار کرد و دیگر هرگز او را راه نداد. آری، تلاش نایب امام زمان علیهالسلام، برای حفظ جان و مال شیعیان، باید برای ما نیز الگو باشد.
روزی اصحاب امام حسن عسکری علیهالسلام در خدمت آن حضرت بودند، عثمانبنسعید، نماینده حضرت، عرض کرد: سؤالی دارم. امام از جا برخاستند و بیرون رفتند و فرمودند: کسی بیرون نیاید. مدتی گذشت؛ نماینده خود را صدا زدند و فرمودند: این پسر بچه جواب سؤال توست. آری آنها ماهپارهای را از نزدیک دیدند که جواب سؤالشان بود: «حجت خدا پس از امام عسکری علیهالسلام». امام علیهالسلام فرمود: «بدانید پس از امروز دیگر او را نخواهید دید تا اینکه دوران غیبتش تمام شود. پس هر چه عثمانبنسعید از جانب او به شما خبر دهد، قبول کنید که او نماینده و نایب امام شماست».
نایبان امام عصر علیهالسلام در غیبت صغری، به دیدار آن حضرت شرفیاب میشدند و اوامر ایشان را انجام میدادند. شعیان نیز سؤالها، خمسها و زکاتهای خود را از طریق آنها به امام عصر علیهالسلام میرساندند و از طریق همین نایبان، جواب سؤالات خود را دریافت میکردند.
عثمانبنسعید، محمدبنعثمان، حسینبنروح و علیبنمحمد سمری نایبان امام عصر علیهالسلام در دوران غیبت صغری بودند که به دستور ایشان، هر کدام نایب پس از خود را معرفی میکردند. وقتی زمان وفات محمدبنعثمان، دومین نایب امام عصر علیهالسلام، فرا رسید، نزدیکان و اصحابش دور او را گرفته بودند. نزدیک سرش کسی نشسته بود که همه خیال میکردند او پس از محمدبنعثمان نایب امام زمان علیهالسلام خواهد بود؛ چراکه کسی را نزدیکتر از او به محمدبنعثمان نمیشناختند؛ همواره با نایب امام رفتوآمد داشت و کارهایش را انجام میداد. حتی محمدبنعثمان در اواخر عمر تنها از غذایی میخورد که در خانه او پخته شده بود. محمدبنعثمان رو به آن شخص کرد و گفت: «امر شدهام پس از خود، حسینبنروح را جانشین خود قرار دهم». او پس از شنیدن این حرف رو به حسینبنروح کرد و دید پایین پای محمدبنعثمان نشسته است. سریع از جا برخاست و او را در جای خود نشاند و خود، پایین پا نشست. او نهتنها در اینجا، که تا آخر همراه حسینبنروح شد؛ چراکه تربیت شده مکتبی بود که میدانست خدا و اولیائش بهخوبی میدانند چه رسالتی را به چه کسی بسپارند.
آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره پس از نقل این داستان میگوید: «آیا ما نیز در وقت امتحان چنین هستیم و در مقابل حق خاضعیم؟!».
آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره میگوید: «همین تقیهها بود که سبب شد تعداد شیعیان از چهار نفر برسد به چهارصد نفر و بیشتر… لذا ما تقیه را در همه جا لازم میدانیم»
تاریخ دقیقی از سال ولادت حسینبنروح در دست نیست، ولی مدت نیابت او بیستویک سال بود و بیشتر عمر شریفش با دوره خلافت مقتدر عباسی همراه بود. شیعه در دوران حکومت عباسی، با سختیهای فراوانی روبهرو بود. همین سختگیریها موجب شد که این مرد بزرگوار، پنج سال در زندان خلیفه عباسی، گرفتار باشد؛ ازاینرو حسینبنروح مجبور بود برای حفظ جان و اعتقادات خود و شیعه با تقیه روزگار بگذراند. او همواره با تقیه رفتار مینمود، تاآنجاکه وقتی در مجلسی، سخن از فضل خلفا به میان آمد، که کدام افضلند، گفت: «آنچه اصحاب بر آن اتفاق نظر دارند مقدم بودن [ابوبکر] صدیق، سپس [عمر] فاروق، سپس عثمان ذوالنورین و بعد علیِ وصی علیهالسلام است؛ که صحیح در نزد ما نیز همین است». حاضران همه مبهوت به او مینگریستند و میگفتند: «خدا لعنت کند آنهایی را که به دروغ به تو نسبت شیعه بودن میدهند». شاید بعد از آن بود که شیعیان راحتتر میتوانستند به خانهاش رفتوآمد کنند. روزی شنید که یکی از دربانان منزلش، به معاویه اهانت میکند. او را از کار برکنار کرد و دیگر هرگز او را راه نداد. آری، تلاش نایب امام زمان علیهالسلام، برای حفظ جان و مال شیعیان، باید برای ما نیز الگو باشد. آیتاللهالعظمی بهجت قدسسره میگوید: «همین تقیهها بود که سبب شد تعداد شیعیان از چهار نفر برسد به چهارصد نفر و بیشتر… لذا ما تقیه را در همه جا لازم میدانیم».
حسینبنروح پس از سالها خدمت در رکاب امام زمان علیهالسلام، در هجدهم شعبان ۳۲۶ هـ.ق درگذشت و بدن مطهرش در محل نوبختیه بغداد مدفون گردید و مزار شریفش در بغداد زیارتگاه شیعیان است.