شهرضا زلزله آمده بود و پسلرزههای زیادی داشت. مردم از ترس توی پارکها و خیابانها میخوابیدند و زندگیشان مختل شده بود. یکی از شهرضاییها زنگ زد و گفت: از آقای بهجت بپرسید ما چه کنیم؟
آقا بین نماز توی محراب مشغول ذکر گفتن بود. خیلی سریع جواب داد:
بگویید دستها را بر زمین بگذارند و به نیت آرامشدنش سورۀ حمد بخوانند.
ساعتی بعد، خبر رسید زمین آرام گرفته…