اِنّا لِلهِ وَ اِنّا إلَیهِ راجِعون
«إذا مات العالم ثلم فی الاسلام ثلمة لایسدّها شیء»
با تسلیت به حضرت بقیّةالله(ارواحنافداه)، عظّم الله اجورنا و اجورکم
عروج ملکوتی استاد بزرگوار، علامه ذوفنون، آیتالله معظم، آقای حاج شیخ حسن حسنزاده آملی(اعلیالله مقامه الشریف)، ضایعه بزرگی به جامعه علمی و الهی شیعه، بلکه به اسلام وارد نمود.
حضرت ایشان که فردی خودساخته بود، با کمترین امکانات مادی و فردی، با تلاش خستگیناپذیر و پشتکار فراوان و نیز استفاده از محضر باقیمانده اساتید بزرگ در رشتههای گوناگونِ علم و ادب، به کمال هر علم دست یافت و ممتاز گردید؛ آنچنان که تبدیل به فردی منحصربهفرد در فنون متعدد شد و در جامعیت علوم ظاهری و الهی و حوزوی و معقول و منقول، بینظیر گردید؛ تا آنجا که در عصر معاصر، مانندش در عالم اسلام و در میان همه انسانها یافت نمیشد.
او در سنین بالا هم هنوز شیفتگی و تشنگی طلب علم را با خود داشت و در طلب علمی جدید، با جدیت همچون یک جوان در جوشش بود و زانو میزد.
در سالهای ١٣۵٠ بود که با سرانگشتان، بیش از پانزده رشته علمی را که استاد در آنها تسلط بالایی داشت، شمارش کردیم، اما او باز هم بر آنها میافزود.
ایشان با آنهمه استغراقش در علوم گوناگون، درد سلوک و وصول و بهرهگیری از جانش را که از همان جوانی در عمق وجودش داشت، با آتش عشق و اشک و آهِ سلوک و سهر و زاری نیمهشب سوزانده و دگرگون کرده و با تأدب به آداب شرع، درهای معرفت و علم و عمل را گشوده و متأدب گردیده بود؛ تا آنجا که پیش از رسیدن به استاد کامل عرفانش، خود طی طریق کرده و با عمل به معارف و توسل و آه و سوز و سلوک، به آمادگی بالایی دست یافته بود.
او قبل از بلوغ اربعین عمر پربرکتش، به اساتید بزرگ عروج هم دست یافت و گمشدهاش را یافت و پنهان از همدرسان، به درد خود و درمانش رسید و تا توانست، به هر دو بال علم و معرفت و عمل مجهز گردید و از زمین و زمان اوج گرفت و الهی شد.
بنده خود هجده سال، همراه با چند نفر از خواص، با زانو زدن در محضرش که هر روزه چند بار (خصوصی و عمومی) و نیز در تعطیلات استمرار داشت، خُلق و خوی کمنظیری را که متخلق به آن بود، شاهد بودم و کوتاهی ندیدم.
ایشان شوق فراوانی داشت تا آنچه را که یافته بود، با ادبیات و قلم روانش در دسترس همه عشاق قرار دهد و همگان را نیز عاشق کند. حضرتش با آنکه سالهای متمادی با کسالت و آلام، از دسترس خواص هم دور بود، خود برکتی بر اهل زمین بود و فقدانش ضایعه بزرگی است.
از شمار دو چشم یک تن کم وز شمار خِرد هزاران بیش
سالهای سال، ایام و روزگار باید برای پیدایش چنین فرد جامعی بگذرد، تا آیا نمونهاش پدید آید؛ هیهات أن یأتی الزمان بمثله. به امید آنروز.
این مصیبت بزرگ را به همه خواص و اصحاب سِرّش و شاگردان و عشاق، و بیت معظم و سایر وابستگان و ارادتمندان تسلیت میگویم و از خداوند بزرگ، صبر جمیل برایشان خواهانم. ابتلای ممتد و مکرر به بلای جدید، از درک حضور در مراسم محروممان کرد؛ اجر همه را مسئلت دارم.
مشهد مقدس
اقل تلامذة الاستاذ قدس سره
علی بهجت