کسانی بودند ـ همچون مرحوم آقا سید محمدکاظم یزدی رحمهالله و مرحوم شیخ فضلالله نوری ـ که دوربین و آیندهنگر بودند و میگفتند: مشروطه، «کلِمَةُ حَق یرادُ بِهَا باطِلٌ؛ سخن حقی است، ولی باطل از آن اراده شده است».[۱]
ولی دیگران آخر مطلب را از اول کار نمیدیدند که چگونه هر کس پول بیشتر صرف کند وکیل میشود و دین و دنیای مردم را در اختیار میگیرد.
دربارهی حضرت رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلم در روایت داریم: «إِن اللهَ أَدّبَ نَبِیهُ صلیاللهعلیهوآلهوسلم ... وَ فَوّضَ إِلَیهِ أَمْرَ دینِهِ؛ خداوند، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم را تربیت نمود سپس امر دینش (تشریع و قانونگذاری) را به او واگذار کرد».[۲] ولی ما میخواهیم با پول و بذل سفرههای غذا به مقام قانونگذاری برسیم، نه بر پایهی ارزشها و شایستگیها و تربیت دینی و ارجحیت.
بساط زر و زور مشروطه فقط برای این بود که ایران از حلقوم روسیه به حلقوم انگلیس سرازیر شود، که شد، به همان ملاک هم آمریکا از دست انگلیس گرفت؛ یعنی با ملاک سرمایهداری بیشتر و خرج و وعده و رشوهی بیشتر و… خدا به ما در جزئیات و کلیات امور، تنبه و بیداری عطا کند.
[۱]نهجالبلاغه، ص۸۲ و ۵۰۴؛ بحارالانوار، ج۳۲، ص۵۳۲ و ۵۳۷ و ۵۳۸ و ۳۸۸؛ ج۷۲، ص۳۵۷.
[۲]. بحارالانوار، ج۱۷، ص۷و۸؛ ج۶۳، ص۴۸۵؛ ج۷۶، ص۱۷۱؛ ج۱۰۱، ص۳۴۲؛ وسائلالشیعة، ج۲۶، ص۱۴۲.
در محضر بهجت، ج٣، ص٣٧