کسانی را که میکشند یا اعدام میکنند، در حقیقت آنها نابود نمیشوند، بلکه اعدام و نابودی جسم طبیعی و مادی و محل نزولِ آنها در این خانه زیباست، نه اعدامِ خود حقیقی و واقعی آنها. این دنیا، مرحلهای از سیر انسان است به سوی عالم نور و بقا؛ نظیر طفل که وقتی از خانه رحم به خانه دنیا منتقل میشود، اعدام او نیست، با آنکه طفل و مادر هیچ اختیاری از خود ندارند.
وقتی که روح انسان به عالم دیگر رفت، میفهمد این همه تشریفات در دنیا لازم نبود. حضرت امیر علیهالسلام قسم یاد میکند که: «وَ اللهِ، لاَبْنُ أَبِی طالِبٍ آنَسُ بِاْلَمْوتِ مِنَ الطفْلِ بِثَدْی أُمهِ؛ به خدا سوگند، قطعاً علاقه پسر ابیطالب به مرگ، از علاقه کودک به پستان مادر، بیشتر است».١
نه از این جهت که از فشارها و بلاها و ناملایمات این جهان رهایی یابد، و نه برای اینکه از نقص به کمال برسید، بلکه از جهت شوق به آنچه آنجاست که مقارن موت است.