آیا حالات و مقامات شیخ انصاری رحمهالله جای اغتباط (غبطه خوردن) نیست که بین دو محال عادی جمع کرده بود، با یک چشم دو درس خارج فقه و اصول در شبانهروز میگفت و تألیفات آنچنانی داشت. و ظاهراً نوشتنیها را در روز مینوشتند، چون در شب درست نمیدیدند. این در رابطه با علمیات، اما نسبت به عملیات، هر روز نماز جعفر، زیارت عاشورا و جامعه را میخواندند، و به نماز شب هم مقید بودند. آیا جمع بین این امور جز با این میشود که خداوند برکت در اوقات و توفیق در اعمال بدهد!
در مرض وفاتش ـ که گویا به بیماری استسقا مبتلا بود ـ میخواستند ایشان را رو به قبله کنند، ولی ایشان روی خود را از قبله برمیگرداند. از علت آن پرسیدند. فرمود: وظیفه شما این است که مرا رو به قبله کنید، و وظیفه من آن است که رو از قبله بگردانم.١ عربهایی که آنجا بودند، با هم میگفتند: عارضه ایشان از پیری نیست، بلکه از پرکاری و کم خوری است.
ایشان فرمود: «أَلْمَوْتُ وَ الْحَیاةُ مِنْ عَوارِضِ الْبَدَنِ، وَ الْسوچُ سَوادُ الْوَجْهِ فِی الدارَینِ؛ مرگ و زندگانی از عوارض جسم است، و مصیبت آن است که انسان در دو سرا (دنیا و آخرت) سیاهرو باشد»؛ یعنی مرگ و زندگانی در نظر ایشان عادی بود.