عجایب و غرایب از این بشر ظاهر میگردد، قضایا و حوادثی واقع میشود که بعد از پنجاه سال، علل و عوامل و اسباب آن کشف و معلوم میگردد. شخصیت بزرگی١ را که مخالف مشروطه بود کشتند، ولی هیچکس حتی بستگان او نفهمیدند که او را چه کسی کشته است. درهرحال، معروف بود که اگر وفات هم نکند، او را خواهند کشت!
آخوند ملا قربانعلی رحمهالله و امثال او از علمای مخالف مشروطه، مستقل بودند و بر اساس نظر خود با مشروطه مخالفت میکردند، نه برای اینکه آقا سید محمدکاظم یزدی رحمهالله مخالف مشروطه است، بلکه خودشان شخصیت مستقلی در اظهار مخالفت با مشروطه بودند؛ زیرا میدیدند افراد بیدین و لامذهب، پشتیبان و مروج مشروطه هستند.
مرحوم شیخ فضلالله نوری هم در اول با مشروطه موافق بود، ولی بعد دید مشروطه از سفارتخانه انگلیس تأیید میشود؛ لذا از همان لحظه برگشت و مخالف شد و گفت: مشروطه باید مشروعه باشد، ولی آنها راضی نبودند و تا آخر هم نشدند؛ زیرا امضای طراز اول از علما شرطیت نداشت. گذشتهازاین، طراز اول علما را هم انگلیس خود میتوانست درست کند.