آقای نائینی رحمهالله مقید بودند که در شروع درس، به مدت طولانی به خواندن چیزی مشغول باشند و هیچکس جز ایشان را ندیدیم که مثل ایشان مقدمهی درس را طول بدهد. البته کسی هم نمیدانست که چه میخواند، به گمانم سورهی یس را میخواند. قبل از درس میخواند، و هنگام خواندن آن سرش را به این طرف و آن طرف حرکت میداد، بهگونهایکه کأنّه کسی نیست. در حرم هم همینطور بود، یعنی با حال توجه و تضرع و حرکت سر به این سو و آن سو، بهگونهایکه کأَنّه کسی او را، و او کسی را نمیبیند و یا ملتفت نیست.
از اینکه ایشان سورۀ یس را مثلاً در اول درس میخواندند، با اینکه پیرمرد هم بودند و با زحمت و در مدت طولانی آنرا به پایان میرساندند، معلوم میشود چقدر به آن اهمیت میدادند. با اینکه مدتِ خودِ درس به اندازهی خواندن آن مقدمه یا کمتر طول میکشید. آری، اینقدر مقید بودند، بهگونهایکه مقدمه از ذیالمقدمه مفصّلتر میشد!
چنانکه در میان ادعیه و زیارات نیز اذن دخول حضرت مسلمبنعقیل سلاماللهعلیه از اصل زیارت آن حضرت ـ که شبیه زیارت حضرت ابوالفضل علیهالسلام میباشد ـ مفصل و طولانیتر است.