عکسنوشت پنجشنبه ٢٠ دی ماه ١٣٩٧
خاطراتی کوتاه از سیره و سبک زندگی آیتالله بهجت قدسسره
داشتم توی خیابان میرفتم که یکهو به دلم افتاد سراغ آقا بروم. رفتم در زدم. خودشان در را باز کردند. پرسیدند: «فرمایشی دارید؟».
گفتم: «میخواهم چند دقیقهای در خدمتتان باشم».
گفتند: «هفت هشت دقیقه اشکالی ندارد». من با اینکه غریبه بودم، راهم دادند و رفتم داخل.
از من پرسیدند: «اهل کجایید و چه میکنید و چ...