صفحه اصلی

در حال بارگیری...

غرور

بیانات

نمی دانم!

حکایتی از آقا سید علی یزدی
آخوند به من اشاره کرد که نزدیک بیا، نزد ایشان رفتم، و ایشان آهسته در گوشم گفت: «نمی‌دانم!». این سخن خیلی در من اثر کرد و رنگ‌وروی من سرخ شد، ساکتِ محض شدم. ...

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها