آقایی۱ ادعا کرده است که از اول بلوغ تا به حال گناه نکردهام، وَ لا أُبَرِّیءُ نَفْسِی مِنَ التَجَرّی (ولی خود را از تجری و نیت گناه منزه نمیدانم)؛ یعنی میخواستم بکنم، ولی نشد. در میان امت اسلامی، از میان غیرمعصومین علیهمالسلام چنین ادعایی کمنظیر است....
ما میدانیم که مقامات بسیاری از علما از همین تعلیم، تعلّم و نوشتنها و اشتغال به تحصیل در حوزههای علمیه به دروس معمول در حوزهها و نیز عمل به مستحبات معمولٌبه حاصل شده است، و کار دیگری نداشتهاند. بهطور یقین همینها بوده ولی در عین حال اهل کرامات بودهاند! اگر بنده هم کرامات و مقامات آنها را ندید...
منصور با آن همه دستور کشتنها که میداد، در مرضی که منجر به مرگش شد گفت: «رُدونی إِلی حَرَمِ رَبی!؛ مرا به حرم پروردگارم برگردانید»؛۱ میخواهم در حرم بمیرم، نه خارج از حرم! «معاویه» هم دم مرگ گفت: «خَلوا بَینی وَ بَینَ أَرْحَمِ الراحِمینَ!؛ مرا به خداوند ارحم الراحمین بسپارید و کنار بروید»....
حوزه علمیه چندبار در معرض سقوط قرار گرفته و از غیب حفظ شده است. وای به حال ما اگر در عمل بر ضدّ حفاظت آن بکوشیم؛ یعنی تیر را از صاحب آن بگیریم و به سوی او نشانه رویم و با وسایل او، علیه او حرف بزنیم و عَلَم دین و مذهب را ابزاری برای تخریب دین و ضربهزدن به مذهب و اهل آن قرار دهیم!
در محضر بهجت، ج۱، ...
با اینکه انسان با مَلَک یک قدم بیش فاصله ندارد، چنانکه قرآن کریم میفرماید: «إِلاَّ أَنْ تَكُونا مَلَكَيْن؛ جز اینکه مَلَک شوید»،۱ بااینحال، از میان حیوانات بیابان و جنگل و باغوحش یکی هم به جهنم قدم نمیگذارد، اما انسان که اعظم و اشرف مخلوقات است به جهنم میرود، بلکه به خلود در آتش محکوم میگردد؛...
چقدر باید خائف و متوسل باشیم. در معلومات و یقینیات باید خائف و متوسل باشیم، تا چه رسد به مجهولات و مشتبهات. باید مواظب بود که کار و تحمل ابتلائات در راه حق، انسان را به انحراف نکشاند. بزرگانی از اهل علم دیده شدهاند که تبحرشان در علمیت عجیب و احتیاطشان هم عجیب بود! وای به حال کسی که لا عَنْ عِلْمٍ۱...