شهادت[گواه] بر این مطلب غیر از قضیۀ خود حضرت سیدالشهدا علیهالسلام که قباله است «جُعِلَ الشِّفَاءُ فِی تُرْبَتِهِ و [إجَابَةُ] الدُعَاءُ تَحْتَ قُبَّتِهِ، و الإمَامَةُ فِی ذُرِّیَّتِهِ»[١] ([به ازای قبول شهادت] شفا در تربتش و استجابت دعا در زیر قبهاش و امامت در نسلش قرار داده شد).
لکن چیزی که هست، تکویناً مؤمنین عزادار میشوند. همانطوری که خواستهاند ترجیح بکاء(گریه) و عزا را. که خود این بکاء یک مقام بالایی هست. قطرهاش چطوره [چقدر فضیلت دارد]، عجایب و غرایب!
معامله کرده است با خدا، معاوضه کرده است. مادرش هم راضی شده، پدرش هم راضی شده است.
بله! سیدبنطاووس هم دارد این چیزی که از یکی از علمای اهلسنت نقل شده است که گفته است: «روز شهادت روز سعادت است و روز عزاداری نیست»؛ او اینجوری گفته است. سیدبنطاووس هم همین را دارد: «تعبّد اگر نبود، ما میگفتیم روز ظفر سیدالشهدا علیهالسلام است، نه روز عزاداری».
لکن چیزی که هست، تکویناً مؤمنین عزادار میشوند. همانطوری که خواستهاند ترجیح بکاء(گریه) و عزا را. که خود این بکاء یک مقام بالایی هست. قطرهاش چطوره [چقدر فضیلت دارد]، عجایب و غرایب!
بله! مقصود از عشق را کسی میخواهد بفهمد، همان که عابس[٢] دید کسی نمیآید به جنگش، [وقتی] مبارزه میکند کسی نمیآید به جنگش، لخت شد در روز عاشورا.
بله! مقصود از عشق را کسی میخواهد بفهمد، همان که عابس[٢] دید کسی نمیآید به جنگش، [وقتی] مبارزه میکند کسی نمیآید به جنگش، لخت شد در روز عاشورا.
این لختشدن او هم مثل حاضرشدن خود سیدالشهدا علیهالسلام است برای اینکه ذبح بشود؛ «کمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ؛ چنانکه گوسفندی را ذبح کنند.»
١. «خدای تعالی به حسین علیهالسلام در عوض شهادتش [چند چیز عنایت کرد:] امامت را در نسلش و شفا را در تربتش و استجابت دعا را نزد قبرش قرار داد و ایام رفتن و بازگشتن زائرانش از عمرشان حساب نمیشود»؛ امالی طوسی، ص۳۱۷؛ اعلامالوری، ص٢٢٠؛ بشارةالمصطفی، ص۲۱۱؛ بحارالانوار، ج۴۴، ص٢٢١.
٢. عابسبنابیشبیب شاکری از اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام که در روز عاشورا و در میدان جنگ، برای آنکه لشکریان دشمن به مبارزه با او جرأت پیدا کنند، زره و کلاهخُودش را از تن درآورد.