زمانی که آقا سید جمال‌الدین گلپایگانی قدس‌سره به نجف آمده بود، ثروتی نداشت و اهل آن هم نبود که به خانه آقایان مراجع و اینجا و آنجا برود؛ لذا روزی صبح زود با حال گرسنگی از خانه بیرون می‌آید و مقداری اسفناج یا چیز دیگر از در دکان سبزی‌فروشی برمی‌دارد و به منزل می‌برد و می‌خورد و در اثر آن اسهال می‌گیر...

آقا سید مرتضی کشمیری رحمه‌الله از کسانی بود که تظاهر به غیب‌گویی می‌نمود. شخصی می‌گفت: «پشت سر سید می‌رفتم، به ذهنم خطور کرد که مگر کسی غیر از امام معصوم علیه‌السلام هم غیب می‌داند. در این هنگام، سید رحمه‌الله برگشت و به من گفت: «نَعَمْ، أَلْمُؤْمِنُونَ یعْلَمُونَ!؛ آری، مؤمنان هم [علم غیب] می‌دانند...

آقایی می‌گفت: یک نفر سنی در مجلسی، علیه شیعه حرف‌ها می‌زد، و ممکن نبود با او محاجه کنم؛ لذا بر او نفرین کردم و گفتم: خدایا! لالش کن! ـ گویا این بزرگوار بسیار به دعا اعتقاد داشته است ـ می‌گوید: دیدم فوراً ساکت شد و گفت: نَسیتُ (فراموش کردم) و آنچه می‌خواستم بگویم، گفتم! در محضر بهجت، ج۲، ص۱۱۱ ...

اظهار اخبار غیبی در نظر آقا سید مرتضی کشمیری رحمه‌الله بسیار چیز عادی بود. فرزند ایشان نقل می‌کند که چیزی در منزل گم شده بود، هر کجا را می‌گشتیم پیدا نمی‌شد. ایشان وارد خانه شد، فرمود: دنبال چه می‌گردید؟ عرض کردیم: فلان چیز گم شده است، هرکجا را می‌گردیم پیدا نمی‌شود. فرمود: پشت بام را هم گشته‌اید؟! ...

اطلاع از موت، اگر لازمه‌اش این باشد که انسان برای مرگ مهیا شود و دیون و حقوق را تدارک کند و بپردازد، خوب است. یکی از طلاب را دیدند که خیلی گریه می‌کند، به او گفتند: چرا این همه گریه می‌کنی؟ گفت: در درس سید بحرالعلوم رحمه‌الله بودم، روایتی خواند که در سندش راوی‌ای به نام احمد‌بن‌محمد بود، من گفتم: مح...

رجالی از علما را دیده‌ایم که دارای ایمان راسخ و کمالات و درجات والا بودند، و صبر و استقامت و ثبات قدم در ایمان داشتند! به‌گونه‌ای‌که علوّ مقام آنان، به‌هیچ‌وجه با ما قابل قیاس نیست، و اگر برای نسل جدید نقل شود، باور نمی‌کنند. واقعاً درجات و کمالات و مقامات آنها گفتنی نیست، و انسان از گفتن آنها خجالت...

شیخ انصاری قدس‌سره کلماتی دارد که کاشف از مقامات عالیه ایشان است؛ زیرا اگر کسی به مقامات عالیه نایل نشده باشد، نمی‌تواند چنین کلماتی را بیان کند. حتی مرحوم سید علی دزفولی شوشتری ـ که می‌شود گفت مرحوم شیخ انصاری به درس اخلاق ایشان می‌رفته است، و ایشان در درس فقه شیخ انصاری قدس‌سره حاضر می‌شده است ـ ب...

صاحب کشف‌اللثام نوشته است: من در سن پانزده سالگی از معقول و منقول فارغ شدم. صاحب مقابس هم می‌فرماید: برای من همچنین چیزی اتفاق افتاد، ولی حوادث روزگار، «حالَتْ بَینَنا»؛ (بین من و او، فاصله انداخت) در محضر بهجت، ج۲، ص۵۸ ...

مرحوم آخوند فاضل اردکانی خیلی با دست بوسیدن مخالف بود، سیدی آمد و به ایشان گفت: شخصی سفارش کرده که از جانب او دستتان را ببوسم، ایشان هم به او و هم به واسطه بد گفت و سخت ناراحت شد بعد که غضبش فرو نشست، گفت: «خدایا، اولاد پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم را ناراحت کردم، دلش را آزردم.» سپس دستش را دراز ک...

پیرمردی که چشم‌هایش متراخم بود، در عراق، حرف‌هایی می‌زد که هنوز صحبت از آن مطالب نه در ایران بود و نه در عراق، از جمله می‌گفت: حکومت پادشاهی عراق، جمهوری می‌شود، در صورتی که هنوز اسمش هم نبود. و او این حرف را گویا در زمان حیات فیصل اول می‌گفت. همچنین درحالی‌که با هم در حرم پشت سر حضرت نشسته بودیم و ...