صفحه اصلی

در حال بارگیری...

نمــاز

«٨٩٨» در هریک از چهار سوره: «سجده» (سوره٣٢)، «فصّلت» (سوره۴١)، «نجم» (سوره۵٣)، «علق» (سوره٩۶)، یک آیه سجده است که اگر انسان بخواند یا به آن گوش دهد، بعد از تمام شدن آن آیه، باید فوراً سجده کند؛ و اگر فراموش کرد هر وقت یادش آمد باید سجده نماید.

«٨٩٩» اگر انسان موقعی که آیه سجده را می‌خواند، از دیگری هم بشنود، چنانچه گوش داده دو سجده نماید و اگر به گوشش خورد، یک سجده کافی است، اگرچه احتیاط در دو سجده است. و اگر انسان چند دفعه آیه سجده را شنید و یا خود قرائت کرد اگر بعد از اولی سجده کرد، واجب است باز هم برای دفعات بعد سجده کند؛ و اگر سجده نکرد بنابر احتیاط واجب برای هر قرائت یا شنیدن آیه سجده کند.

«٩٠٠» در غیر نماز اگر در حال سجده آیه سجده را بخواند یا به آن گوش بدهد، باید سر از سجده بردارد و دوباره سجده کند.

«٩٠١» اگر آیه سجده را از کسی که قصد خواندن قرآن ندارد، بشنود، یا از ضبط صوت بشنود، لازم نیست سجده نماید، ولی اگر از وسیله‌ای که مثل بلندگو صدای خود انسان را می‌رساند بشنود، واجب است سجده کند.

«٩٠٢» در وجوب سجده برای کسی که آیه سجده را می‌شنود، فرق نمی‌کند که قرائت کننده مکلف باشد یا نباشد، و آنکه قرائت کننده خودش هم سجده کند یا نکند، و آنکه صحیح قرائت کند یا غلط، اما به صورتی که معلوم و مشخص باشد که آیه سجده را تلاوت کرده، و همین‌طور فرق نمی‌کند که به صورت حرام، مثل غنا بخواند یا نه، و آنکه شنیدن به صورت حرام باشد، مثل التذاذ از صدای اجنبیه یا نه، و باز هم فرق نمی‌کند که وقت گوش دادن بداند که به آیه سجده گوش می‌دهد و یا بعد از گوش دادن بفهمد آیه سجده بوده است. و اما اگر قرائت‌کننده طفل غیر ممیز باشد و یا از شخص خواب بشنود سجده واجب نمی‌شود و همچنین است اگر شنونده کلمات و حروف را تشخیص ندهد و فقط همهمه‌ای بشنود.

«٩٠٣» در سجده واجب قرآن باید نیت سجده کردن را داشته باشد و مکان هم مباح باشد و طوری باشد که اگر مردم دیدند، بگویند سجده کرد، ولی سایر شرایطی که در سجده نماز معتبر است، لازم نیست؛ مانند پوشانیدن عورت و پاک بودن مُهر یا چیزی که بر آن سجده می‌کنند و بلندتر نبودن محل سجده از محل پا و گذاشتن دست‌ها و زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا بر زمین و مانند اینها، اگرچه رعایت این امور مورد احتیاط است.

«٩٠۴» هرگاه در سجده واجب قرآن پیشانی را به قصد سجده به زمین بگذارد، اگرچه ذکر نگوید کافی است، و گفتن ذکر مستحب است، و بهتر است بگوید: «لاإلهَ اِلاّ اللّه حَقّاً حَقّاً، لااِلهَ اِلاّاللّه ایماناً وَ تَصْدیقاً، لااِلهَ اِلاّ اللّه عُبودِیةً وَ رِقّاً، سَجَدْتُ لَک یا رَبِّ تَعَبُّداً وَ رِقّاً لامُسْتَنکفاً وَ لامُسْتَکبِراً، بَلْ اَنَا عَبْدٌ ذَلیلٌ ضَعیفٌ خائِفٌ مُسْتَجیر».

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3836 | پیوند ثابت

«٩٧٧» اگر امام جماعت در شماره رکعت‌های نماز شک کند؛ مثلاً شک کند که سه رکعت خوانده یا چهار رکعت، چنانچه مأموم یقین یا گمان داشته باشد که چهار رکعت خوانده و به امام بفهماند که چهار رکعت خوانده است، امام باید نماز را تمام کند و خواندن نماز احتیاط لازم نیست. و همچنین اگر امام یقین یا گمان داشته باشد که چند رکعت خوانده است و مأموم در شماره رکعت‌های نماز شک کند، باید به شک خود اعتنا ننماید.

«٩٧٨» اگر در نماز جماعت، هم امام و هم مأموم شک کنند و شک هر کدام با دیگری فرق دارد، هر کدام به وظیفه خود عمل می‌کند، و حکم سهو امام یا مأموم یا هر دو نیز همین است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3852 | پیوند ثابت

«١٢٠٩» اگر در صف‌های جماعت جا باشد، مکروه است انسان تنها بایستد. راه دادن افرادی که از کمال عقل برخوردار نیستند، مثل طفل، دیوانه و ابله در صف اول و به‌خصوص نزدیک امام و یا در جایی که گمان می‌رود موجب فساد نماز دیگران شود، مکروه است.

«١٢١٠» مکروه است مأموم ذکرهای نماز را طوری بگوید که امام بشنود.

«١٢١١» در صورتی که جماعت برپا شد و «قَدْقامَتِ الصَّلاة» گفته شود، خواندن نافله برای مأموم مکروه است و بنابر اقرب این کراهت قبل از «قَدْقامَتِ الصَّلاة» نیز هست، در صورتی که بداند به اول جماعت نمی‌رسد.

«١٢١٢» اقتدای مسافر به غیر مسافر و همچنین برعکس مکروه است و کراهت در این موارد به‌معنای کم شدن ثواب جماعت است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3868 | پیوند ثابت

«۶۱۲» برای تعیین ظهر شرعی می‌توان از «شاخص» استفاده کرد و آن چوب یا چیزی مانند آن است که به‌صورت عمودی در زمین مسطح فرو می‌برند. صبح که خورشید بیرون می‌آید، سایه این شاخص به طرف مغرب می‌افتد و هر چه آفتاب بالا می‌آید این سایه کم می‌شود و در اکثر شهرها در اول ظهر شرعی به آخرین درجه کمّی می‌رسد و ظهر که گذشت، سایه آن به طرف مشرق برمی‌گردد و هر چه خورشید رو به مغرب می‌رود، سایه زیادتر می‌شود؛ بنابراین وقتی سایه به آخرین درجه کمّی رسید و دومرتبه رو به زیاد شدن گذاشت معلوم می‌شود ظهر شرعی شده است. ولی در بعضی شهرها مثل مکه که گاهی موقع ظهر سایه به کلی از بین می‌رود، بعد از آنکه سایه دوباره پیدا شد، معلوم می‌شود ظهر شده است.

«۶۱۳» نماز ظهر و عصر هر کدام وقت مخصوص و مشترکی دارند؛ وقت مخصوص نماز ظهر: از اول ظهر است تا وقتی که از ظهر به اندازه خواندن نماز ظهر و تحصیل شرایط نماز ـ اگر تحصیل نکرده است ـ بگذرد؛ و اگر کسی اشتباهاً عصر را در این وقت بخواند نمازش باطل است. و وقت مخصوص نماز عصر: هنگامی است که به اندازه خواندن نماز عصر، وقت به مغرب مانده باشد، که اگر کسی تا این موقع نماز ظهر را نخواند، نماز ظهر او قضا شده و باید نماز عصر را بخواند. و مابین این دو وقتِ مخصوص، وقت مشترک نماز ظهر و عصر است.

«۶۱۴» وقت مخصوص و مشترک ـ که معنی آن در مسئله قبل گفته شد ـ برای اشخاص فرق می‌کند؛ مثلاً اگر به اندازه خواندن دو رکعت نماز از اول ظهر بگذرد، وقت مخصوص نماز ظهر کسی که مسافر است تمام شده و داخل وقت مشترک می‌شود، و برای کسی که مسافر نیست، باید به اندازه خواندن چهار رکعت نماز بگذرد.

«۶۱۵» اگر پیش از خواندن نماز ظهر، سهواً مشغول نماز عصر شود و در بین نماز بفهمد اشتباه کرده است، چنانچه در وقت مشترک باشد، باید نیت را به نماز ظهر برگرداند، یعنی نیت کند که آنچه تا حال خوانده‌ام و آنچه را مشغولم و آنچه بعد می‌خوانم همه نماز ظهر باشد، و بعد از آنکه نماز را تمام کرد، نماز عصر را بخواند. و اگر در وقت مخصوص به ظهر باشد، پس اگر بعد از نماز فهمید، نمازش باطل است، مگر آنکه به قصد آنچه الآن وظیفه اوست به‌جا آورده و در تطبیق آن بر عصر اشتباه کرده باشد؛ نظیر اینکه به جای ظهر، کلمه عصر بگوید؛ و اگر در اثناء متوجه شود باید عدول کرده، نیت را به نماز ظهر برگرداند، و احتیاط به اعاده هر دو نماز بعد از آن ترک نشود. و اگر موقعی ملتفت شد که داخل وقت مشترک شده است عدول به نماز ظهر می‌نماید، و اگر بعد از نماز فهمید نماز او صحیح است و عصر حساب می‌شود و اعاده عصر بعد از نماز ظهر لازم نیست.

«۶۱۶» اگر در وقت مشترک سهواً نماز عصر را بر ظهر مقدم داشت و در وقت مختص به نماز عصر فهمید، آن را با همان نیت نماز عصر تمام کند و سپس احتیاطاً نماز ظهر را به قصد مافی‌الذمّه (یعنی آنچه بر ذمّه اوست) بخواند.

«۶۱۷» اگر مسافر، فقط وقت چهار رکعت نماز را داشت و نیت ظهر کرد و در اثنای نماز نیت اقامت ده روز یا بیشتر نمود، نماز او باطل است؛ پس آن نماز را قطع می‌کند و شروع به نماز عصر می‌نماید و بعد قضای ظهر را به‌جا می‌آورد؛ ولی اگر این نیت اقامت با اختیار اوست، احتیاطاً این کار را نکند.

«۶۱۸» در روز جمعه انسان می‌تواند بنابر اظهر به جای نماز ظهر دو رکعت نماز جمعه بخواند؛ و در عصر غیبت وجوب آن تخییری است؛ یعنی نماز جمعه کفایت از نماز ظهر می‌کند. شرایط و احکام نماز جمعه در بخش مربوط به آن بیان خواهد شد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3805 | پیوند ثابت

«۷۰۳» لباس مرد نمازگزار باید ابریشم خالص نباشد و در غیر نماز هم پوشیدن آن برای مرد حرام است، ولی چیزهایی مثل عرقچین و یا بند شلوار و جوراب و مانند آن ـ که به‌تنهایی عورت را نمی‌پوشاند ـ اگر ابریشم خالص باشد بنابر اظهر نماز با آنها صحیح است؛ گرچه خلاف احتیاط است.

«۷۰۴» اگر آستر تمام لباس یا آستر مقداری از آن ابریشم خالص باشد، پوشیدن آن برای مرد خالی از اشکال نیست.

«۷۰۵» دستمال ابریشمی و مانند آن، اگر در جیب مرد باشد اشکال ندارد و نماز را باطل نمی‌کند.

«۷۰۶» پوشیدن لباس ابریشمی برای زن و خنثای مشکل، بنابر اظهر در نماز و غیر نماز اشکال ندارد؛ ولی صحت نماز پسر غیرمکلّف با لباس ابریشمی در حال اختیار، بنابر شرعیت نماز او، محل تأمل است.

«۷۰۷» پوشیدن لباس غصبی و ابریشمی خالص و طلاباف و لباسی که از مردار تهیه شده، در حال ناچاری مانعی ندارد؛ و نیز کسی که ناچار است لباس بپوشد و لباس دیگری غیر از اینها ندارد و تا آخر وقت هم ناچاری او از بین نمی‌رود، می‌تواند با این لباس‌ها نماز بخواند.

«۷۰۸» اگر غیر از لباس غصبی و لباسی که از مردار تهیه شده، لباس دیگری ندارد و ناچار نیست لباس بپوشد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز بخواند.

«۷۰۹» اگر غیر از لباسی که از حیوان حرام‌گوشت تهیه شده لباس دیگری ندارد، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار باشد، می‌تواند با همان لباس نماز بخواند و اگر ناچار نباشد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز را به‌جا آورد.

«۷۱۰» اگر مرد غیر از لباس ابریشمی خالص یا طلاباف، لباس دیگری نداشته باشد، چنانچه در پوشیدن لباس ناچار نباشد، باید به دستوری که برای برهنگان گفته شد نماز بخواند.

«۷۱۱» پوشیدن لباس مخصوص زنان برای مرد، و همچنین پوشیدن لباس مخصوصِ مردان برای زن، حرام است، اگرچه حرام بودن تا موقعی که داخل در لباس شهرت نباشد، مورد تأمل است، و نیز تزیین هر یک از مرد و زن به زینت دیگری، حرام است؛ و لباس شهرت عبارت از لباسی است که از جهت جنس یا رنگ یا نحوه بُرش و دوخت و مانند آن خلاف شأن و زی پوشنده لباس باشد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3821 | پیوند ثابت

«٩٠۵» در رکعت دوم تمام نمازهای واجب و رکعت سوم نماز مغرب و رکعت چهارم نماز ظهر و عصر و عشا باید انسان بعد از سجده دوم بنشیند و در حال آرام بودن بدن تشهّد بخواند، و ذکر تشهد بنابر احتیاط عبارت است از: «اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاّ اللّه وَحْدَهُ لاشَریک لَهُ وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمّداً عَبْدُهُ وَ رَسولُهُ أللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد».

«٩٠۶» کلمات تشهّد باید به عربی صحیح و به‌طوری‌که معمول است پشت سر هم گفته شود.

«٩٠٧» کسی که تشهد را نمی‌داند واجب است یاد بگیرد، و در تنگی وقت در صورتی که نتواند از غیر خود متابعت کند و یا از روی نوشته بخواند، ترجمه آن را به زبان خودش، بخواند و اگر از ترجمه هم عاجز بود ذکر یا ترجمه ذکری را به جای آن بخواند.

«٩٠٨» اگر تشهّد را فراموش کند و بایستد و پیش از رکوع یادش بیاید که تشهّد را نخوانده، باید بنشیند و تشهد را بخواند و بقیه نماز را مطابق معمول بخواند، سپس بعد از اتمام نماز دو سجده سهو برای ایستادن بی‌جا و دو سجده سهو برای قرائت یا تسبیحات زیادی در صورتی که خوانده باشد نیز به‌جا آورد؛ و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید، باید نماز را مطابق معمول تمام کند و بعد از سلام نماز، تشهد را قضا کند و بنابر احتیاط واجب برای تشهّد فراموش شده دو سجده سهو به‌جا آورد.

«٩٠٩» مستحب است در حال تشهّد بر ران چپ بنشیند و روی پای راست را به کف پای چپ بگذارد و پیش از تشهد بگوید: «اَلْحَمْدُ لِلّهِ» یا بگوید: «بِسمِ اللّه وَ بِاللّه وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ خَیرُ الْأسْماءِ لِلّهِ» و نیز مستحب است دست‌ها را بر ران‌ها بگذارد و انگشت‌ها را به یکدیگر بچسباند و به دامان خود نگاه کند و بعد از تمام شدن تشهّد بگوید: «وَ تَقَبَّلْ شَفاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَه».

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3837 | پیوند ثابت

«٩٧٩» اگر در شماره رکعت‌های نماز مستحبی شک کند، چنانچه طرف بیشترِ شک، نماز را باطل می‌کند، باید بنا را بر کمتر بگذارد، مثلاً اگر در نافله صبح شک کند که دو رکعت خوانده یا سه رکعت، باید بنا بگذارد که دو رکعت خوانده است، و اگر طرف بیشترِ شک نماز را باطل نمی‌کند، مثلاً شک کند که دو رکعت خوانده یا یک رکعت، به هر طرف شک عمل کند نمازش صحیح است.

«٩٨٠» اگر در یکی از کارهای نافله شک کند، خواه رکن باشد یا غیر رکـن، بنابر اظهر می‌تواند به شـک خود اعتنا نکند، ولی چنانچه محل آن نگذشته، احتیاط مستحب در این است که آن را به‌جا آورد و اگر محل آن گذشته، به شک خود اعتنا نکند.

«٩٨١» اگر در نماز نافله کاری کند که برای آن سجده سهو واجب می‌شود و یا یک سجده یا تشهد را فراموش نماید، لازم نیست بعد از نماز، سجده سهو یا قضای سجده و تشهد را به‌جا آورد.

«٩٨٢» اگر در نماز مستحبی کاری را فراموش کرد، چنانچه محل آن باقی است، بنابر اظهر باید آن را به‌جا آورد، و در این جهت مثل نماز واجب است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3853 | پیوند ثابت

نماز جمعه دو رکعت است مانند نماز صبح و به جای نماز ظهر خوانده می‌شود و دارای دو خطبه و شرایط خاصی است که خواهد آمد.

مسئله ١- وقت نماز جمعه اول ظهر شرعی که زوال شمس است می‌باشد، مثل نماز ظهر. و بنابر احوط باید اول زوال مبادرت به انجام آن بشود با مراعات وقت خطبه‌ها چنان‌که خواهد آمد. و در موقعی که واجب تعیینی باشد اگر مبادرت مذکور صورت نگرفت، احوط در صورت امکان جمع بین آن و نماز ظهر است که اول جمعه را اقامه می‌کنند و پس از آن ظهر را.

مسئله ٢- در زمان غیبت، نماز جمعه واجب تخییری است و کفایت از نماز ظهر می‌کند.

مسئله ٣- لازم نیست که امام جمعه فقیه باشد، اگرچه در صورت امکان، احوط است.

مسئله ۴- هنگامی که نماز جمعه وجوب تعیینی دارد، در همان حال بر مسافری که نماز را شکسته می‌خواند، زن، پیر، کور، بنده، و هر کسی که حضور او باعث مشقّت و حرج برایش باشد مثل مریض، واجب نیست؛ اگرچه نماز جمعه از آنها در صورتی که شرکت بکنند صحیح است و کفایت از ظهر می‌کند. و اما وجوب تخییری پس برای جمیع آنها ثابت است و فرقی با دیگران ندارند، بلکه می‌توانند نماز جمعه مستقل (مثل جماعت مسافرین) تشکیل بدهند، ولی به جماعت زنان به‌تنهایی، جمعه مستقل منعقد نمی‌شود.

مسئله ۵- فاصله بین دو نماز جمعه که هر دو واجد شرائط صحت باشند از یک فرسخ باید کمتر نباشد، و اگر کمتر بود هر کدام که دیرتر شروع کرده باشند (یعنی در تکبیرةالاحرام متأخّر باشند) نماز آنها باطل است، خواه از همدیگر مطّلع باشند یا نه. و اگر مقارن یکدیگر شروع کرده‌اند هر دو نماز باطل است، و در صورتی که وقت باقی است می‌توانند از اول، یک نماز جمعه در آن وقت باقیمانده بخوانند.

مسئله ۶- برای تشکیل نماز جمعه باید جمعیت آنها از پنج نفر مرد کمتر نباشد که یکی از آنها خود امام می‌باشد، بنابراین غیر از امام اگر چهار نفر مرد هم که نماز جمعه برای آنها وجوب تخییری دارد (اگرچه وجوب تعیینی نداشته باشد) برای نماز جمعه حاضر شوند، انعقاد آن جائز و مشروع می‌شود.

مسئله ٧ - خواندن دو خطبه و مقدّم بودن آنها بر نماز، شرط صحت نماز جمعه است؛ پس اگر عمداً نماز را بدون خطبه خواندند، دوباره بعد از خواندن خطبه‌ها نماز را اعاده می‌کنند؛ و اگر از روی فراموشی خطبه را ترک کردند، بنابر احتیاط واجب نماز را پس از خطبه اعاده می‌کنند.

مسئله ٨ - بنابر اظهر واجب است واجبات خطبه‌ها را بعد از زوال (ظهر شرعی) بخوانند، پس اگر خطبه‌ها قبل از زوال واقع شد، باید واجبات آنها را بعد از زوال اعاده کنند.

مسئله ٩ - باید هر یک از دو خطبه مشتمل بر حمد الهی باشد، و نیز بنابر اظهر مشتمل بر صلوات بر پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و آل او علیهم‌السلام باشد، و نیز باید در مجموع دو خطبه، موعظه و قرائت قرآن کریم را ترک نکند، بلکه بنابر احتیاط واجب هر یک از دو خطبه باید مشتمل بر موعظه (پند و نصیحت) و قرائت قرآن باشد، بلکه احوط رعایت ترتیب مذکور و نیز قرائت سوره کامل در هریک از دو خطبه است. و نیز احوط لزوم اشتمال خطبه دوم بر صلوات بر معصومین علیهم‌السلام به‌نحو تفصیل است.

مسئله ١٠ - بنابر احتیاط واجب باید خود امام جمعه خطبه‌ها را بخواند، ولی اگر ممکن نشد می‌تواند دیگری بخواند.

مسئله ١١ - بنابر احتیاط واجب باید خطبه‌ها طوری خوانده شود که مستمعین تمام محتوای آن را بفهمند، اگرچه به غیر عربی بیان شود، و این احتیاط در بخش موعظه خطبه مؤکدتر است.

مسئله ١٢ - واجب است خطیب در حال خواندن خطبه ایستاده باشد، و نیز واجب است بین دو خطبه به مقدار کمی بنشیند، و واجب است که به‌نحو متعارف صدای خود را بلند کند تا آن عده‌ای که می‌توانند بشنوند به سمع آنها برساند، اگرچه صحت جمعه با اسماعِ عددِ لازم خالی از وجه نیست.

مسئله ١٣ - بهتر است که خطیب در هنگام ایراد خطبه باطهارت باشد، اگرچه بنابر اظهر صحّت خطبه مشروط به طهارت (وضو و غسل و تیمّم) نیست. و همین حکم در مورد مأمومین هم جاری است.
و همچنین صحت خطبه مشروط به پاک بودن بدن و لباس هم نیست.

مسئله ١۴ - حرف زدن خطیب به غیر خطبه در اثنای خطبه باطل کننده آن نیست، مادامی که باعث به‌هم خوردن موالات و وحدت عرفیه‌ای که در یک خطبه شرط است و نیز باعث فوت وقت نماز جمعه نباشد؛ و همچنین است اگر مثلاً در اثنای خطبه وضو بگیرد.

مسئله ١۵ - اگر ممکن است که به‌وسیله بلندگو کلام خطیب به گوش تمام جمعیت نمازگزار برسد، بعید نیست که واجب باشد.

مسئله ١۶ - در صورتی که مأموم در شرایطی است که اگر خطبه‌ها را گوش بدهد می‌شنود، واجب است گوش بدهد. و نیز حرف زدنی که او را از این گوش دادنِ واجب باز دارد حرام است، اگرچه باعث بطلان خطبه و نماز جمعه نسبت به او نیست. و احتیاط مستحب آن است که مأموم از حرف زدنی که او را از گوش دادنِ واجب هم بازنمی‌دارد اجتناب کند.

مسئله ١٧ - اگر مأموم به خطبه‌ها نرسید، ولی یک رکعت از نماز جمعه را درک کرد، نماز جمعه او صحیح است.

مسئله ١٨ - واجب است نماز جمعه را به جماعت بخوانند، و نیز جماعت شرط صحت آن است؛ ولی اگر بعداً معلوم شد که امام، فاسق بوده و یا طهارت نداشته، بنابر اظهر نماز جمعه صحیح است.

مسئله ١٩ - امام جماعت در نماز جمعه باید از کمال عقل برخوردار باشد و مرد و عادل و بالغ و حلال‌زاده و شیعه دوازده امامی باشد. و لازم نیست نماز جمعه در اصل بر او واجب تعیینی باشد، پس مسافر می‌تواند امام جمعه شود. و نیز سایر اموری که در جماعت نمازهای یومیه شرط است (مثل فاصله نداشتن و غیر آن) در اینجا نیز معتبر است.

مسئله ٢٠ - در نماز جمعه لازم است که مأمومین قصد اقتدا به امام را داشته باشند. و احتیاط مستحب برای امام نیز این است که نیت امامت کند، اگرچه با عدم نیت امامت و تنها قصد وظیفه فعلیه، نماز جمعه از همگی صحیح است.

مسئله ٢١ - در نماز جمعه سوره معینی معتبر نیست، ولی مستحب است در رکعت اول پس از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقون خوانده شود.

مسئله ٢٢ - مستحب است که حمد و سوره در نماز جمعه بلند خوانده شود.

مسئله ٢٣ - در نماز جمعه دو قنوت مستحب است: یکی در رکعت اول قبل از رکوع که پس از خواندن قنوت به رکوع می‌رود، و دیگری در رکعت دوم بعد از رکوع که پس از پایان قنوت به سجده می‌رود.

مسئله ٢۴ - اگر نمازگزار اشتباهاً در رکعت دوم پس از قنوت به رکوع رود و پیش از رسیدن به حدّ رکوع یادش بیاید، باید به سجده برود. و نیز اگر در حال رسیدن به حدّ رکوع ملتفت شد و در آن حال هیچ مکث رکوعی نکرد، به سجده می‌رود و نمازش صحیح است؛ اما اگر مکث کرد نمازش باطل است.

مسئله ٢۵ - اگر مأموم به رکعت اول نماز جمعه نرسید، ولی به رکعت دوم آنکه در وقت نماز جمعه به‌جا آورده می‌شود رسید، اگرچه تنها به رکوع امام برسد نماز جمعه او صحیح است و رکعت دوم را خودش فرادی می‌خواند. ولی اگر شک کند که رکوع امام را درک کرده یا نه، نماز جمعه او باطل است و نماز ظهر می‌خواند.

مسئله ٢۶ - در موقعی که نماز جمعه بر واجد شرایط، وجوب تعیینی دارد، اگر بداند که در صورت حرکت برای حضور در جمعه به رکوع رکعت آخر هم نمی‌رسد، می‌تواند نماز ظهر را شروع کند و لازم نیست یقین کند که نماز جمعه تمام شده است.

و همچنین نماز ظهر صحیح است، اگر آن را با نیت قربت خواند و در اثنای آن یا بعد از فراغ معلوم شد که از اول متمکن از انجام نماز جمعه نبوده است.

مسئله ٢٧ - شخص خُنثی اگر به نماز جمعه حاضر شود نمازش صحیح است، ولی نمی‌تواند خود امام شود و یا تکمیلِ عددِ لازم کند.

مسئله ٢٨ - اگر بعد از زوال، اذان نماز برای جمعه گفته شد، برای دفعه دوم اذان گفتن (به‌نحوی که مخالفین انجام می‌دهند) بدعت و حرام است. و نیز بعد از خواندن نماز جمعه احتیاط واجب آن است که برای نماز عصر اذان نگویند.

مسئله ٢٩ - اگر در بین نماز، برای امام، موت یا بی‌هوشی پیش آید، مأمومین یک نفر از خود را که با آنها مشغول نماز بود و واجد شرایط امامت است، پیش می‌اندازند و بقیه نماز را با او می‌خوانند، و واجب است که نیت اقتدا را تجدید کنند.

و همچنین اگر از امام حدثی سر زد، خود او یا سایرین، دیگری را امام قرار می‌دهند و نماز مأمومین صحیح است.

مسئله ٣٠ - اگر تعیین شخصی به جای امام ممکن نشد، پس اگر یک رکعت نماز را با جماعت تمام کرده بودند، ممکن است گفته شود که رکعت بعد را به‌عنوان نماز جمعه، ولی فرادی تمام کنند (مثل مأمومی که فقط یک رکعت امام را درک کند). و اگر یک رکعت را تمام نکرده بودند، ممکن است گفته شود که نماز خود را به‌عنوان ظهر تمام کنند و صحیح باشد، لکن احتیاط به تمام کردن جمعه و پس از آن خواندن ظهر در صورت دوم ترک نشود.

مسئله ٣١ - اگر در بین خطبه، افراد پراکنده شدند و برای نماز بازنگشتند و تعداد افراد شرکت‌کننده از پنج نفر کمتر شد، بر هر کدام از آنها نماز ظهر واجب است.

مسئله ٣٢ - اگر بعد از تحقق مقدار واجبِ خطبه یا بعد از تمام شدن خطبه پراکنده شدند و سپس بازگشتند، در صورتی که وقت نماز جمعه نگذشته باشد، اعاده خطبه لازم نیست، اگرچه طول بکشد. و اگر افراد دیگری غیر از کسانی که خطبه را گوش داده‌اند حاضر شدند، خطبه اعاده می‌شود و نماز جمعه می‌خوانند.

مسئله ٣٣ - اگر بعد از آنکه عددِ لازم در نماز جمعه همگی تکبیرةالاحرام را گفتند، متفرق شدنِ آنها پیش آمد، پس اگر یک رکعت نماز را با جماعت تمام کرده‌اند و سپس متفرق شده‌اند، کسی که نمازش را ادامه می‌دهد، به‌عنوان جمعه تمام می‌کند و صحیح است. و اگر قبل از آن متفرق شده‌اند، احتیاط واجب در تمام کردن نماز به‌عنوان جمعه و پس از آن خواندن نماز ظهر است.

مسئله ٣۴ - اگر مأموم در اثر ازدحام جمعیت نتوانست دو سجده رکعت اول را همراه امام انجام دهد، پس اگر بعد توانست انجام دهد و تا امام سر از رکوع رکعت ّدوم برنداشته خود را به او برساند، نماز جمعه او صحیح است؛ و اگر نتوانست، همراه امام در رکعت دوم سجده می‌کند به نیت رکعت اول خودش و بعد از آن یک رکعت دیگر می‌خواند و نماز جمعه او صحیح است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3869 | پیوند ثابت

«۶۱۹» مغرب موقعی است که آفتاب از زمینی که مسطح است غروب کند. و منطقه‌ای که پستی و بلندی دارد، مغربِ آن موقعی است که اگر زمین مسطح بود آفتاب غروب می‌کرد، ولی احتیاط مستحب این است که سرخی طرف مشرق که بعد از غروب آفتاب پیدا می‌شود از بین برود.

«۶۲۰» نماز مغرب و عشا هر کدام وقت مخصوص و مشترک و وقت فضیلتی دارند؛ وقت مخصوص نماز مغرب: از اول مغرب است، تا وقتی که از مغرب به اندازه خواندن سه رکعت نماز بگذرد، که اگر کسی مثلاً مسافر باشد و تمام نماز عشا را سهواً در این وقت بخواند نمازش باطل است؛ و وقت مخصوص نماز عشا: برای شخص مختار، موقعی است که به اندازه خواندن نماز عشا به نصف شب مانده باشد که اگر کسی تا این موقع نماز مغرب را نخواند، باید اول نماز عشا و بعد از آن نماز مغرب را بخواند، ولی احتیاط در این است که در صورت اضطرار و تأخیر نماز از نیمه شب، آخر شب را ملاک برای وقت مخصوص نماز عشا قرار دهد؛ بنابراین اگر به مقدار پنج رکعت به آخر شب وقت دارد هر دو نماز را به قصد مافیالذمه بخواند، و اگر کمتر وقت دارد اگرچه یک رکعت باشد اول نماز عشا را به قصد اینکه احتمالاً وظیفه او نماز عشا است، بخواند بعد نماز مغرب را قضا کند و بعد از آن احتیاطاً نماز عشا را دو مرتبه به نیت قضا بخواند. و بین وقت مخصوص نماز مغرب و وقت مخصوص نماز عشا، وقت مشترک نماز مغرب و عشا است که اگر کسی در این وقت اشتباهاً نماز عشا را پیش از نماز مغرب بخواند و بعد از نماز ملتفت شود، نمازش صحیح است و باید نماز مغرب را بعد از آن به‌جا آورد.

«۶۲۱» اگر پیش از خواندن نماز مغرب، سهواً مشغول نماز عشا شود و در بین نماز بفهمد که اشتباه کرده، چنانچه تمام آنچه را خوانده یا مقداری از آن را، در وقت مشترک خوانده و به رکوع رکعت چهارم نرفته، باید نیت را به نماز مغرب برگرداند و نماز را تمام کند و بعد نماز عشا را بخواند؛ و اگر به رکوع رکعت چهارم رفته باید نماز را تمام کند، بعد نماز مغرب را بخواند. اما اگر تمام آنچه را خوانده در وقت مخصوص نماز مغرب خوانده باشد نمازش خالی از اشکال نیست، حتی اگر به مغرب عدول کرده باشد.

«۶۲۲» آخر وقت نماز عشا نصف شب است، ولی رعایت احتیاطی که در مسئله ۶٢٠ گفته شد بنماید. و مقصود از نصف شب نصف مابین غروب آفتاب و طلوع فجر است، نه طلوع آفتاب.

«۶۲۳» اگر از روی معصیت یا به‌واسطه عذری نماز مغرب یا نماز عشا را تا نصف شب نخواند، بنابر احتیاط واجب باید تا قبل از اذان صبح، بدون اینکه نیت ادا و قضا کند به‌جا آورد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3806 | پیوند ثابت

«۷۱۲» در چهار صورت که تفصیل آنها بعداً گفته می‌شود، اگر بدن یا لباس نمازگزار نجس باشد، نماز او صحیح است:

١ـ به‌واسطه زخم یا جراحت یا دملی که در بدن اوست، لباس یا بدنش به خون آلوده شده باشد.

٢ـ بدن یا لباس او به مقدار کمتر از دِرهم ـ که تقریباً به اندازه بند سر انگشت سبابه (انگشت شهادت) می‌شود ـ به خون آلوده باشد.

٣ـ ناچار باشد با بدن یا لباس نجس نماز بخواند.

۴ـ لباس‌های کوچک او مانند جوراب و عرقچین، نجس باشد.

 احکام این چهار صورت به تفصیل در مسائل بعد گفته می‌شود.

«۷۱۳» اگر در بدن یا لباس نمازگزار خون زخم یا جراحت یا دمل باشد، چنانچه طوری است که آب کشیدن بدن یا لباس یا عوض کردن لباس برای بیشتر مردم سخت است، تا وقتی که زخم یا جراحت یا دمل خوب نشده است، می‌تواند با آن خون نماز بخواند، و اگر طوری است که برای مردم آب کشیدن آن سخت نیست، ولی برای شخص او سخت و مشکل است، صحت نماز با این لباس یا بدن خالی از وجه نیست؛ و همچنین است اگر چرکی که با خون بیرون آمده یا دوایی که روی زخم گذاشته‌اند و نجس شده، در بدن یا لباس او باشد.

«۷۱۴» اگر خون بریدگی و زخمی که به زودی خوب می‌شود و شستن آن آسان است، در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است.

«۷۱۵» اگر جایی از بدن یا لباس که با زخم فاصله دارد، به رطوبت زخم نجس شود، جایز نیست با آن نماز بخواند. ولی مقداری از بدن یا لباس که معمولاً به رطوبت زخم آلوده می‌شود، نماز خواندن با آن مانعی ندارد.

«۷۱۶» اگر از بواسیری که دانه‌های آن بیرون نباشد یا زخمی که توی دهان و بینی و مانند اینها است، خونی به بدن یا لباس برسد، بنابر اظهر نمی‌تواند با آن نماز بخواند، مگر اینکه عرفاً مضطر و مجبور باشد با همین بدن یا لباس نماز بخواند یا برای شخص او آب کشیدن یا تعویض آنها مشکل و سخت باشد. و اما خون بواسیری که دانه‌های آن بیرون است و یا اینکه در داخل بوده، ولی مثل بواسیری که در بیرون است بدن یا لباسش را نجس می‌کند، بدون اشکال نماز خواندن با آن جایز است.

«۷۱۷» کسی که بدنش زخم است، اگر در بدن یا لباس خود خونی که بیشتر از دِرهم است ببیند و نداند از زخم است یا خون دیگر، بنابر اظهر جایز است با آن نماز بخواند.

«۷۱۸» اگر سر سوزنی خون سگ، خوک، کافر، مردار و حیوان حرام‌گوشت بنابر احوط، در بدن یا لباس نمازگزار باشد، نماز او باطل است و بنابر احتیاط خون حیض، نفاس و استحاضه نیز چنین است، ولی خون‌های دیگر مثل خون بدن انسان یا خون حیوان حلال‌گوشت، اگرچه در چند جای بدن و لباس باشد، در صورتی که روی هم کمتر از دِرهم باشد، نماز خواندن با آن اشکال ندارد.

«۷۱۹» اگر چند زخم در بدن باشد چنانچه می‌شود آنها را موقع آب کشیدن، جدای از یکدیگر تطهیر کرد و برای آن شخص مشکل نباشد، هر کدام، یک زخم حساب می‌شود، اگرچه زخم‌ها نزدیک به هم باشد، و هر کدام که خوب شد، باید بدن یا لباس را از خون آن آب کشید.

«۷۲۰» باید مجموع خونی که در لباس است از مقدار یک درهم بیشتر نباشد، بنابراین خونی که به پشت لباس رسیده یا به آستر لباس هم سرایت کرده جداگانه حساب می‌شود و باید مجموع جاهایی را که خونی شده، در نظر گرفت که اگر از یک درهم کمتر بود، مانعی ندارد، وگرنه باید آب کشیده یا تعویض شود.

«۷۲۱» اگر خون بدن یا لباس کمتر از درهم باشد و رطوبتی به آن برسد که اطراف را آلوده کند، در صورتی که خون و رطوبتی که به آن رسیده، به اندازه درهم نباشد، بنابر اظهر نماز صحیح است.

«۷۲۲» اگر بدن یا لباس خونی نشود، ولی با رطوبت به خون برسد و نجس شود، اگر مقداری که نجس شده کمتر از درهم باشد، بنابر اظهر می‌شود با آن نماز خواند.

«۷۲۳» اگر خونی که در بدن یا لباس است کمتر از درهم باشد و نجاست دیگری به آن برسد مثلاً یک قطره بول روی آن بریزد، و به بدن یا لباس برسد، نماز خواندن با آن جایز نیست.

«۷۲۴» اگر لباس‌های کوچک نمازگزار مثل عرقچین و جوراب، که نمی‌شود با آنها عورت را پوشانید، نجس باشد، چنانچه از مردار و حیوان نجس‌العین درست نشده باشد، نماز با آن صحیح است و بنابر احتیاط باید از سایر حیوانات حرام‌گوشت نیز درست نشده باشد و یا با رطوبت با آنها ملاقات نکرده باشد. و اگر با انگشتر نجس نماز بخواند اشکال ندارد.

«۷۲۵» چیز نجس مانند دستمال و کلید و چاقوی نجس، جایز است همراه نمازگزار باشد و اگر لباسی که ساتر عورت نیست، همراه او باشد، ولی آن را نپوشیده و نجس است، نماز با آن اشکال ندارد. و اگر ساتر عورت باشد احوط اجتناب است.

«۷۲۶» اگر می‌داند خونی که در بدن یا لباس او است، کمتر از درهم است، ولی احتمال می‌دهد از خون‌هایی باشد که نماز را باطل می‌کند، جایز است که با آن خون نماز بخواند و شستن لازم نیست.

«۷۲۷» اگر خونی که در لباس یا بدن است کمتر از درهم باشد و نداند که از خون‌هایی است که نماز با آن باطل است و نماز بخواند و بعد معلوم شود که از خون‌هایی بوده که نماز با آن باطل است، اعاده نماز لازم نیست؛ و همچنین است اگر اعتقاد پیدا کند که کمتر از درهم است و نماز بخواند و بعد معلوم شود که به مقدار درهم یا بیشتر بوده که در این صورت نیز اعاده لازم نیست.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3822 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها