صفحه اصلی

در حال بارگیری...

نمــاز

«٩۵۴» شک‌هایی که نباید به آنها اعتنا کرد از این قرار است:

١ـ شک در چیزی که محل به‌جا آوردن آن گذشته است، مثل آنکه در رکوع شک کند که حمد را خوانده یا نه

 ٢ـ شک بعد از سلام نماز.

٣ـ شک بعد از گذشتن وقت نماز.

۴ـ شک کثیرالشک، یعنی کسی که زیاد شک می‌کند.

۵ـ شک امام در شماره رکعت‌های نماز، در صورتی که مأموم شماره آنها را بداند و همچنین شک مأموم در صورتی که امام شماره رکعت‌های نماز را بداند.

۶ـ شک در نماز مستحبی.

و تفصیل هر یک از این شش مورد در مسائل بعدی بیان خواهد شد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3847 | پیوند ثابت

«١١١٢» کسی که نماز واجب خود را در وقت آن نخوانده، باید قضای آن را به‌جا آورد، اگرچه در تمام وقت نماز، خواب مانده یا به‌سبب مستی نماز نخوانده باشد؛ ولی کسی که در تمام وقت نماز، هنوز بالغ نشده و یا دیوانه و یا بیهوش است و یا زنی که در تمام وقت نماز در حال حیض یا نفاس است، نمازی که اینها نخوانده‌اند قضا ندارد، مگر اینکه قبل از تمام شدن وقت نماز، این افراد از چنین حالی خارج شوند؛ یعنی شخص غیر بالغ به تکلیف برسد و بیهوش به هوش آید و زن از حیض و نفاس پاک شود و مجنون عاقل شود، که در این صورت نمازی را که لااقل یک رکعت از آن را ولو با تیمّم و حذف مستحبات، در وقت می‌توانسته بخواند و نخوانده، باید قضا نماید.

«١١١٣» اگر کسی به اختیار خود سبب حصول دیوانگی یا بیهوشی، یا حیض و نفاس در خود شود، بنابر احتیاط واجب باید نمازهای فوت شده در آن حال را قضا نماید، خصوصاً اگر این عمل بعد از دخول وقت باشد.

«١١١۴» نمازهایی که واجب است قرائت در آنها بلند خوانده شود، هنگام قضا هم باید بلند خوانده شود و همچنین نمازهایی که واجب است آهسته بخواند، هنگام قضا نیز واجب است آهسته بخواند. و بلند یا آهسته خواندن قضای نافله‌ها تابع خود آنها است.

«١١١۵» کسی که وضو، غسل و تیمم برایش ممکن نیست، در خود وقت، نماز بر او واجب نیست و بنابر احتیاط واجب باید در وقتی که قادر بر تحصیل طهارت است نماز را قضا نماید، خصوصاً اگر خودش با اختیار سبب از بین رفتن تمکن شده باشد، بلکه اگر این عمل بعد از گذشتن وقت کافی برای انجام نماز صورت گیرد، باید نمازش را قضا کند.

«١١١۶» کافر اصلی، به جمیع اقسام آن، در صورتی که مسلمان شود، نمازهای سابق او قضا ندارد، و امّا مسلمانی که نماز نخوانده، اگرچه معذور بوده یا مسلمانی که مرتد شده، اگرچه مرتد فطری باشد بنابر اظهر، و یا مسلمانی که محکوم به کفر است، مثل خوارج، در صورت توبه بر همه اینها قضا لازم است، ولی مسلمانی که شیعه شده و نمازهایش را قبلاً مطابق مذهب خودش یا مطابق مذهب شیعه با نیت قربت خوانده است بنابر اظهر قضا بر او واجب نیست و امّا اگر اصلاً نمازش را نخوانده باید قضا کند.

«١١١٧» اگر بعد از وقت نماز بفهمد نمازی را که خوانده باطل بوده، باید قضای آن را بخواند.

«١١١٨» کسی که نماز قضا دارد، باید در خواندن آن کوتاهی نکند، ولی واجب نیست فوراً آن را به‌جا آورد، و کسی که نماز قضا دارد تا وقتی که وقت فریضه تنگ نشده، می‌تواند نماز قضا یا نماز مستحبی بخواند.

«١١١٩» قضای نمازهای یومیه در صورتی که ترتیب آنها معلوم باشد باید به ترتیب خوانده شود، مثلاً کسی که یک روز نماز عصر و روز بعد نماز ظهر را نخوانده، بنابر اظهر و احوط باید اول نماز عصر و بعد از آن نماز ظهر را قضا نماید.

«١١٢٠» اگر بخواهد قضای چند نماز غیر یومیه، مانند نماز آیات را بخواند یا مثلاً بخواهد قضای یک نماز یومیه و چند نماز غیر یومیه را بخواند، لازم نیست آنها را به ترتیب به‌جا آورد.

«١١٢١» اگر کسی نداند و گمان هم ندارد که نمازهایی که از او قضا شده کدام یک جلوتر بوده، بنابر اقوی لازم نیست به‌طوری بخواند که ترتیب حاصل شود و می‌تواند هر کدام را خواست مقدم بدارد، اگرچه احتیاط، در صورتی که عسر و حرج پیش نیاید و موجب فوت آنچه یقیناً فوت شده نشود، تحصیل یقین به ترتیب است؛ پس اگر نداند نماز مغرب و ظهر که از او فوت شده، کدام یک جلوتر بوده یک نماز مغرب بین دو ظهر یا یک نماز ظهر بین دو مغرب بنابر احتیاط مستحب بخواند.

«١١٢٢» اگر نماز ظهر و عصر از او قضا شده، ولی نمی‌داند از یک روز بوده یا از دو روز و نمی‌داند کدام زودتر قضاشده، می‌تواند دو نماز چهار رکعتی بخواند؛ چهار رکعت اول به قصد نمازی که اوّل فوت شده و چهار رکعت دوم به قصد نماز دوم.

«١١٢٣» کسی که چند نماز از او قضا شده و تعداد آنها را نمی‌داند، مثلاً نمی‌داند چهار تا بوده یا پنج تا، چنانچه برای او مشکل نیست و عسر و حرج در کار نباشد، لازم است آن‌قدر نماز بخواند تا علم پیدا کند به مقدار نمازهای قضا شده یا اینکه بیشتر نماز قضا خوانده است، و اگر تحصیل علم ممکن نیست، به مقداری که اطمینان پیدا کند، نماز بخواند، و اگر آن هم نشد به‌قدری که گمان پیدا کند. و این احتیاطات در صورتی است که می‌داند یا احتمال می‌دهد که سابقاً مقدار آنها را می‌دانسته، والاّ فقط به‌قدری که یقین دارد نماز بخواند و در مورد مقدار بیشتر، احتیاط کردن خوب است، ولی ظاهر این است که لازم نیست.

«١١٢۴» کسی که نماز قضا از همین روز یا روزهای پیش دارد، می‌تواند قبل از خواندن نمازی که قضا شده، نماز ادایی را بخواند و لازم نیست نماز قضا را جلو بیندازد، گرچه مطابق احتیاط است.

«١١٢۵» کسی که می‌داند یک نماز چهار رکعتی نخوانده و نمی‌داند نماز ظهر است یا عصر است یا عشا، اگر یک نماز چهار رکعتی به نیت قضای نمازی که نخوانده، بخواند کافی است.

«١١٢۶» کسی که می‌داند یکی از نمازهای پنج‌گانه از او فوت شده و نمی‌داند کدام بوده، کافی است یک نماز صبح و یک مغرب و یک چهار رکعتی به قصد مافِی‌الذمّه بخواند، و در بلند یا آهسته خواندن آن مخیر است، و اگر مسافر بوده، کافی است یک مغرب و یک دو رکعتی به قصد مافی‌الذمه بخواند.

«١١٢٧» اگر از روزهای گذشته نمازهای قضا دارد و یک نماز یا بیشتر هم از همان روز از او قضا شده، چنانچه برای قضای تمام آنها وقت ندارد، یا نمی‌خواهد همه را در آن روز بخواند، مستحب است نماز قضای آن روز را پیش از نماز ادا بخواند، بلکه مطابق احتیاط است.

«١١٢٨» نماز قضا را با جماعت می‌شود خواند، چه نماز امام جماعت ادا باشد یا قضا، و لازم نیست هر دو یک نماز را بخوانند؛ مثلاً اگر نماز قضای صبح را با نماز ظهر یا عصر امام بخواند، اشکال ندارد.

«١١٢٩» نمازهای مستحبّی که وقت خاص دارند در صورت ترک، قضای آنها مستحب است، ولی اگر در اثر بیماری فوت شد، استحباب قضا تأکد ندارد، و اگر نمازهای مستحبی فوت شده را قضا نکرد مستحب است برای هر نماز فوت شده یک مُدّ طعام صدقه بدهد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3863 | پیوند ثابت

«۶۴۱» نافله نماز ظهر پیش از نماز ظهر خوانده می‌شود و وقت آن از اول ظهر است تا موقعی که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود، به اندازه دو هفتم آن شود، مثلاً اگر درازی شاخص هفت وجب باشد، هر وقت مقدار سایه‌ای که بعد از ظهر پیدا می‌شود به دو وجب رسید، آخر وقت نافله ظهر است. امّا بعد از این وقت تا موقعی که سایه به اندازه خود شاخص بشود باز هم نافله ظهر فضیلت دارد، ولی از نظر فضیلت به وقت قبلی نمی‌رسد؛ و قبل از اذان ظهر و بعد از اینکه سایه به اندازه شاخص شد به امید اینکه الآن خواندن آن خوب باشد، می‌توانند نافله ظهر را بخوانند، ولی بنابر احتیاط اگر قبل از ظهر می‌خوانند نیت ادا و اگر بعد از نماز می‌خوانند نیت ادا و قضا ننمایند.

«۶۴۲» نافله عصر پیش از نماز عصر خوانده می‌شود و وقت آن تا موقعی است که آن مقدار از سایه شاخص که بعد از ظهر پیدا می‌شود، به چهار هفتم آن برسد و اگر تا این وقت نخواند، تا موقعی که سایه به اندازه دو برابر شاخص بشود وقت فضیلت خواندن نافله عصر است، ولی از نظر فضیلت به وقت قبلی، یعنی چهار هفتم شاخص، نمی‌رسد؛ و چنانچه بخواهد نافله ظهر یا نافله عصر را بعد از وقت آنها بخواند، بهتر است بنابر اظهر نافله ظهر را بعد از نماز ظهر و نافله عصر را بعد از نماز عصر بخواند و باید نیت ادا و قضا نکند.

«۶۴۳» وقت نافله مغرب بعد از تمام شدن نماز مغرب است تا وقتی که سرخی طرف مغرب، که بعد از غروب کردن آفتاب در آسمان پیدا می‌شود، از بین برود.

«۶۴۴» وقت نافله عشا بعد از تمام شدن نماز عشا تا آخر وقت عشاست و احتیاط در این است که بعد از نماز عشا بلافاصله خوانده شود.

«۶۴۵» نافله صبح را بعد از تمام شدن نماز شب تا طلوع سرخی از طرف مشرق می‌شود خواند و بعد از آن، اول نماز صبح و بعد از آن نافله صبح را بخوانند.

«۶۴۶» وقت نافله شب از نصف شب است تا اذان صبح و بهتر است نزدیک اذان صبح خوانده شود؛ و اگر کسی چهار رکعت یا بیشتر از نافله شب را خوانده و وقت فریضه صبح رسیده، می‌تواند نماز شب را تمام کند و می‌تواند نافله و فریضه صبح را بخواند و بعداً باقیمانده نماز شب را قضا کند؛ و امّا اگر چیزی از نماز شب را به‌جا نیاورده و یا کمتر از چهار رکعت به‌جا آورده، در این دو صورت مقدم داشتن نافله و فریضه صبح بر قضای نماز شب افضل است.

«۶۴۷» مسافر و کسی که برای او سخت است نافله شب را بعد از نصف شب بخواند، می‌تواند آن را در اول شب به‌جا آورد.

«۶۴۸» نافله خواندن در وقت فریضه، ولو نافله غیر یومیه باشد، در صورتی که باعث فوت فریضه نشود جایز است و همچنین جایز است نافله خواندن برای کسی که نماز قضا یا واجب دیگر مثل نماز استیجاری به گردن دارد.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3816 | پیوند ثابت

«٨٠۵» در رکعت اول و دوم نمازهای واجب یومیه، انسان باید اول سوره حمد و بعد از آن بنابر احتیاط در صورتی که می‌داند یا می‌تواند یاد بگیرد، یک سوره تمام بخواند. و بنابر اظهر اگر سوره ضُحی را می‌خواند باید سوره «الم نشرح» را هم به دنبال آن بخواند و اگر سوره فیل را خواند سوره قریش را هم بخواند.

«٨٠۶» اگر وقت نماز تنگ باشد، یا انسان ناچار شود که سوره را نخواند، مثلاً بترسد که اگر سوره را بخواند، دزد یا درنده، یا چیز دیگری به او صدمه بزند، نباید سوره را بخواند؛ و اگر در کاری عجله داشته باشد، به‌طوری‌که اگر سوره را بخواند ضرری به او می‌رسد، می‌تواند سوره را نخواند.

«٨٠٧» اگر عمداً سوره را پیش از حمد بخواند و قصد او این باشد که سوره جزء نماز باشد، نمازش باطل است، ولی اگر قصد او قرآن خواندن باشد، مانعی ندارد و بعد از حمد یک سوره بنابر احتیاطی که قبلاً ذکر شد می‌خواند، و اگر اشتباهاً سوره را پیش از حمد بخواند و در بین آن یادش بیاید، باید سوره را رها کند و بعد از خواندن حمد، سوره را از اول بخواند.

«٨٠٨» اگر حمد و سوره یا یکی از آنها را فراموش کند و بعد از رسیدن به رکوع بفهمد، نمازش صحیح است، ولی باید دو سجده سهو به‌خاطر فراموش کردن قرائت به‌جا آورد.

«٨٠٩» اگر پیش از آنکه برای رکوع خم شود، بفهمد که حمد و سوره را نخوانده، باید بخواند. و اگر بفهمد سوره را نخوانده، باید فقط سوره را بنابر احتیاطی که گذشت بخواند؛ ولی اگر بفهمد حمد تنها را نخوانده، باید اول حمد و بعد از آن دوباره سوره را بخواند و بعد از نماز دو سجده سهو به‌خاطر زیاد شدن سوره به‌جا آورد؛ و نیز اگر خم شود و پیش از آنکه به رکوع برسد، بفهمد حمد و سوره، یا سوره تنها، یا حمد تنها را نخوانده، باید بایستد و به همین دستور عمل نماید.

«٨١٠» اگر در نماز یکی از چهار سوره‌ای را که آیه سجده دارد عمداً بخواند، نمازش بنابر احتیاط باطل است. ولی در نماز مستحبی خواندن یکی از آنها جایز است و در بین نماز سجده می‌کند.

«٨١١» اگر اشتباهاً مشغول خواندن سوره‌ای شود که سجده واجب دارد، چنانچه پیش از رسیدن به آیه سجده بفهمد، باید آن سوره را رها کند و بنابر احتیاط سوره دیگر بخواند، و اگر بعد از خواندن آیه سجده بفهمد، باید بنابر احتیاط سوره دیگری بخواند و بعد از نماز، سجده آن آیه‌ای که سجده واجب داشته است به‌جا آورد.

«٨١٢» اگر در نماز آیه سجده را بشنود، بنابر احوط بعد از نماز سجده آن را به‌جا می‌آورد و نمازش صحیح است.

«٨١٣» در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه مستحب است در رکعت اول بعد از حمد، سوره جمعه و در رکعت دوم بعد از حمد، سوره منافقین بخواند بلکه احتیاط مستحب در این است که بدون عذر اینها را ترک نکند؛ و اگر مشغول یکی از اینها شود، بنابر احتیاط واجب نمی‌تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.

«٨١۴» اگر بعد از حمد مشغول خواندن سوره «قل هو اللّه احد» یا سوره «قل یا أیها الکافرون» شود، نمی‌تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند، ولی در نماز جمعه و نماز ظهر روز جمعه اگر به نصف نرسیده، می‌تواند آن را رها کند و سوره جمعه و منافقین را بخواند.

«٨١۵» اگر در نماز، غیر سوره «قل هو اللّه احد» و «قل یا أیها الکافرون» سوره دیگری بخواند، تا به نصف نرسیده می‌تواند آن را رها کند و سوره دیگر بخواند.

«٨١۶» اگر مقداری از سوره را فراموش کند یا از روی ناچاری، مثلاً به‌واسطه تنگی وقت یا جهت دیگر، نشود به‌هیچ‌وجه آن را تمام نماید، می‌تواند آن سوره را رها کند و سوره دیگر بخواند، اگرچه از نصف گذشته باشد؛ و احتیاط در این است که به سوره «قل هو اللّه احد» یا «قل یا أیها الکافرون» عدول نماید و در ظهر جمعه به سوره جمعه و منافقین، اگر مانعی در کار نباشد.

«٨١٧» بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند، مگر در ظهر جمعه که مستحب است دو رکعت اوّل را بلند بخوانند.

«٨١٨» زن می‌تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشا را بلند یا آهسته بخواند، ولی اگر نامحرم صدایش را بشنود باید آهسته بخواند، در صورتی که شنیدن صدای او حرام باشد، مثلاً ترس فتنه و لذت بردن در بین باشد؛ بنابر اظهر.

«٨١٩» اگر در جایی که باید نماز را بلند بخواند، عمداً آهسته بخواند، یا در جایی که باید آهسته بخواند، عمداً بلند بخواند، نمازش باطل است؛ ولی اگر از روی فراموشی باشد، یا مسئله را نداند و احتمال خلاف هم ندهد و تردید در صحّت عملش نداشته باشد، به‌طوری‌که قصد قربت از او حاصل بشود، نمازش صحیح است و اگر در بین خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه کرده، بنابر اظهر لازم نیست مقداری را که خوانده دوباره بخواند.

«٨٢٠» اگر کسی در خواندن حمد و سوره بیشتر از معمول صدایش را بلند کند، مثل آنکه آنها را با فریاد بخواند، نمازش بنابر احتیاط باطل است.

«٨٢١» انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که به‌هیچ‌وجه نمی‌تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می‌تواند بخواند و احتیاط مستحب در آن است که نماز را به جماعت به‌جا آورد.

«٨٢٢» کسی که حمد و سوره و چیزهای دیگر نماز را به‌خوبی نمی‌داند، و می‌تواند یاد بگیرد، چنانچه وقت نماز وسعت دارد، باید یاد بگیرد؛ و اگر وقت تنگ است، دو صورت دارد: ١ـ اگر در یاد گرفتن کوتاهی کرده، در صورتی که عُسر و حرج نباشد، بنابر اظهر باید نمازش را به جماعت بخواند، یا کسی بخواند و او هم همراه او بخواند یا اگر ممکن است از روی نوشته‌ای بخواند. ٢ـ اگر کوتاهی نکرده، بنابر احتیاط مستحب این کارها را انجام دهد.

اگر کسی از قرآن هیچ نمی‌داند، به مقداری که واجب است در نماز از قرآن بخواند تسبیح و تهلیل و تکبیر می‌گوید.

«٨٢٣» اگر یکی از کلمات حمد یا سوره را نداند، یا عمداً آن را نگوید یا به جای حرفی حرف دیگر بگوید، مثلاً به جای «ض»، «ظ» بگوید، به‌طوری‌که در زبان عربی بگویند آن حرف را تلفظ نکرده، و موافق هیچ یک از قرائت‌های هفت‌گانه نباشد؛ یا جایی که باید بدون زیر و زبر خوانده شود، زیر و زبر بدهد، یا تشدید را نگوید، نماز او باطل است؛ بنابر احتیاط.

«٨٢۴» اگر زیر و زبر کلمه‌ای را نداند، باید یاد بگیرد، ولی اگر کلمه‌ای را که وقف کردن آخر آن جایز است همیشه وقف کند یاد گرفتن زیر و زبر آن لازم نیست. ولی اگر نداند مثلاً کلمه‌ای با «س» است یا با «ص» باید یاد بگیرد و چنانچه دو جور یا بیشتر بخواند، مثل آنکه در «اهدنا الصراط المستقیم»، مستقیم را یک مرتبه با سین و یک مرتبه با صاد بخواند، نمازش باطل است، مگر آنکه هر دو جور قرائت شده باشد و به امید رسیدن به واقع بخواند.

«٨٢۵» رعایت مدّی که در یک کلمه واقع شده واجب است؛ یعنی اگر در کلمه‌ای «واو» باشد و حرف قبل از «واو» در آن کلمه پیش (ضمّه) داشته باشد و حرف بعد از واو در آن کلمه همزه (ء) باشد، مثل کلمه «سوء»، باید آن «واو» را مدّ بدهد، یعنی آن را بکشد؛ و همچنین اگر در کلمه‌ای «الف» باشد و حرف قبل از «الف» در آن کلمه زبر (فتحه) داشته باشد و حرف بعد از «الف» در آن کلمه همزه باشد، مثل «جاء»، باید «الف» آن را بکشد؛ و نیز اگر در کلمه‌ای «ی» باشد و حرف پیش از «ی» در آن کلمه زیر (کسره) داشته باشد و حرف بعد از «ی» در آن کلمه همزه باشد، مثل «جیء»، باید «ی» را با مد بخواند؛ و اگر بعد از این «واو» و «الف» و «ی» به جای همزه (ء) حرفی باشد که ساکن است، یعنی زیر و زبر و پیش ندارد، باز هم باید این سه حرف را با مدّ بخواند، مثلاً در «وَ لاَ الضَّآلّینَ» که بعد از «الف» حرف لام ساکن است باید «الف» آن را با مدّ بخواند.

«٨٢۶» وصل به سکون در نماز ـ بنابر اظهر ـ جائز است و وقف غیر عمدی بر حرکت، وضعاً صحیح است و اعاده ندارد و احوط آن است که بدون عذر وقف به حرکت ننماید و معنای وقف به حرکت آن است که زیر یا زبر یا پیش آخر کلمه‌ای را بگوید و بین آن کلمه و کلمه بعدش فاصله دهد، مثلاً بگوید «الرحمنِ الرحیمِ» و میمِ الرحیم را زیر بدهد و بعد قدری فاصله دهد و بگوید «مالک یوم الدین». و معنای وصل به سکون آن است که زیر یا زبر یا پیش کلمه‌ای را نگوید و آن کلمه را به کلمه بعد بچسباند مثل آنکه بگوید «الرحمنِ الرحیمْ» و میمِ الرحیم را زیر ندهد و فوراً «مالک یوم الدین» را بگوید.

«٨٢٧» تنوین اگر به کلمه‌ای که با یکی از حروف «ی، ر، م، ل، و، ن» شروع می‌شود برسد، ادغام کند؛ یعنی نون را به آن حرف تبدیل کند و با تشدید بگوید و نون ساکن اگر به یکی از آنها برسد، احتیاط مستحب است که ادغام کند.

«٨٢٨» در رکعت سوم و چهارم نماز می‌تواند فقط یک حمد بخواند، یا سه مرتبه تسبیحات اربعه بگوید؛ یعنی سه مرتبه بگوید: «سُبحانَ اللّه وَ الْحَمدُ للّه وَ لااِلهَ اِلاَّ اللّه وَ اللّه اَکبَر». و اگر یک مرتبه هم تسبیحات اربعه را بگوید بنابر اقوی کافی است، ولی سه مرتبه فضیلت بیشتر دارد و موافق احتیاط است؛ و می‌تواند در یک رکعت حمد و در رکعت دیگر تسبیحات بگوید و بهتر است در هر دو رکعت تسبیحات بخواند.

«٨٢٩» در تنگی وقت باید تسبیحات اربعه را یک مرتبه بگوید.

«٨٣٠» بر مرد و زن واجب است که در رکعت سوم و چهارم نماز، حمد یا تسبیحات را آهسته بخوانند.

«٨٣١» اگر در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند، بنابر احتیاط واجب باید «بسم اللّه» آن را هم آهسته بگوید.

«٨٣٢» کسی که نمی‌تواند تسبیحات را یاد بگیرد یا درست بخواند، باید در رکعت سوم و چهارم حمد بخواند.

«٨٣٣» اگر در دو رکعت اول نماز به خیال اینکه دو رکعت آخر است، تسبیحات بگوید، چنانچه پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر در رکوع بفهمد، نمازش صحیح است.

«٨٣۴» اگر در دو رکعت آخر نماز به خیال اینکه در دو رکعت اول است حمد بخواند، یا در دو رکعت اول نماز با گمان به اینکه در دو رکعت آخر است حمد بخواند، چه پیش از رکوع بفهمد چه بعد از آن، نمازش صحیح است.

«٨٣۵» اگر در رکعت سوم یا چهارم می‌خواست حمد بخواند، ولی تسبیحات به زبانش آمد، یا می‌خواست تسبیحات بخواند، ولی حمد به زبانش آمد باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند. ولی اگر عادتش خواندن چیزی بوده که به زبانش آمده، و در خزانه قلبش آن را قصد داشته، می‌تواند همان را تمام کند و نمازش صحیح است.

«٨٣۶» کسی که عادت دارد در رکعت سوم و چهارم تسبیحات بخواند، اگر بدون قصد مشغول خواندن حمد شود، باید آن را رها کند و دوباره حمد یا تسبیحات را بخواند.

«٨٣٧» مستحب است در رکعت اول پیش از خواندن حمد، آهسته بگوید: «أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم»، و در رکعت اول و دوم نماز ظهر و عصر، «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را بلند بگوید. و نیز مستحب است حمد و سوره را شمرده بخواند و در آخر هر آیه وقف کند، یعنی آن را به آیه بعد نچسباند، و در حال خواندن حمد و سوره به معنای آیه توجه داشته باشد، و اگر نماز را به جماعت می‌خواند، بعد از تمام شدن حمد امام و اگر فُرادی می‌خواند، بعد از آنکه حمد خودش تمام شد، بگوید: «الحمد للّه ربّ العالمین»، و بعد از خواندن سوره «قل هو اللّه أحد» یک یا دو مرتبه «کذلِک اللّه رَبّی» یا سه مرتبه «کذلِک اللّه رَبُّنا» بگوید، و بعد از خواندن سوره کمی صبر کند بعد تکبیر پیش از رکوع را بگوید یا قنوت را بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3832 | پیوند ثابت

«٩۵۵» اگر در بین نماز شک کند که یکی از کارهای واجب آن را انجام داده یا نه، مثلاً شک کند که حمد خوانده یا نه، چنانچه مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد نشده، باید آنچه را که در انجام آن شک کرده به‌جا آورد و اگر مشغول کاری که باید بعد از آن انجام دهد شده، به شک خود اعتنا نکند.

«٩۵۶» اگر در بین خواندن آیه‌ای شک کند که آیه پیش را خوانده یا نه، یا وقتی آخر آیه را می‌خواند شک کند که اولِ آن را خوانده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.

«٩۵٧» اگر بعد از رکوع یا سجود شک کند که کارهای واجب آن، مانند ذکر و آرام بودن بدن را انجام داده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند.

«٩۵٨» اگر درحالی‌که به سجده می‌رود شک کند که رکوع کرده یا نه، بنابر احتیاط باید برگردد و رکوع را انجام دهد و اگر شک کند که بعد از رکوع ایستاده یا نه، باید آن را بنابر احتیاط انجام دهد.

«٩۵٩» اگر در حال برخاستن شک کند که تشهد را به‌جا آورده یا نه، یا اگر شک کند که سجده را به‌جا آورده یا نه، بنابر احتیاط باید برگردد و به‌جا آورد، بلکه در دومی وجوب برگشتن اظهر است.

«٩۶٠» کسی که نشسته یا خوابیده نماز می‌خواند، اگر موقعی که حمد یا تسبیحات می‌خواند، شک کند که سجده یا تشهد را به‌جا آورده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر پیش از آنکه مشغول حمد یا تسبیحات شود، شک کند که سجده یا تشهد را به‌جا آورده یا نه، باید به‌جا آورد.

«٩۶١» اگر شک کند که یکی از رکن‌های نماز را به‌جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده، باید آن را به‌جا آورد، مثلاً اگر پیش از خواندن تشهد شک کند که دو سجده را به‌جا آورده یا نه، باید به‌جا آورد، ولی چنانچه بعد یادش بیاید که آن رکن را به‌جا آورده، چون رکن زیاد شده نمازش باطل است.

«٩۶٢» اگر شک کند عملی را که رکن نیست به‌جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است نشده، باید آن را به‌جا آورد، مثلاً اگر پیش از خواندن سوره شک کند که حمد را خوانده یا نه، باید حمد را بخواند و اگر بعد از انجام آن یادش بیاید که آن را به‌جا آورده بوده چون رکن زیاد نشده نماز صحیح است.

«٩۶٣» اگر شک کند رکنی را به‌جا آورده یا نه؛ مثلاً چنانچه مشغول تشهد است اگر شک کند که دو سجده را به‌جا آورده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر یادش بیاید آن رکن را به‌جا نیاورده، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده، باید آن را به‌جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش باطل است؛ مثلاً اگر پیش از رکوع رکعت بعد یادش بیاید که دو سجده را به‌جا نیاورده، باید به‌جا آورد و اگر در رکوع یا بعد از آن یادش بیاید نمازش باطل است.

«٩۶۴» اگر شک کند عملی را که رکن نیست به‌جا آورده یا نه، چنانچه مشغول کاری که بعد از آن است شده، باید به شک خود اعتنا نکند؛ مثلاً موقعی که مشغول خواندن سوره است، اگر شک کند که حمد را خوانده یا نه، باید به شک خود اعتنا نکند و اگر بعد یادش بیاید که آن را به‌جا نیاورده، در صورتی که مشغول رکن بعد نشده، باید به‌جا آورد و اگر مشغول رکن بعد شده نمازش صحیح است؛ بنابراین اگر مثلاً در قنوت یادش بیاید که حمد را نخوانده، باید بخواند و اگر در رکوع یادش بیاید نماز او صحیح است.

«٩۶۵» اگر شک کند که سلام نماز را گفته یا نه، در صورتی که مشغول تعقیب نماز شده یا به‌سبب انجام کاری که نماز را به‌هم می‌زند از حال نمازگزار خارج شده، به شک خود اعتنا نمی‌کند، و در صورت دوم در بعضی از موارد احتیاط مستحب در اعاده است، و اگر پیش از اینها شک کند باید سلام را بگوید، و امّا اگر در صحیح بودن سلام شک کند، چه مشغول کار دیگر شده باشد یا نه، باید به شک خود اعتنا ننماید.

«٩۶۶» اگر در صحیح بودن چیزی شک کند، مثلاً تکبیرةالاحرام گفت یا حمد خواند و یا آیه‌ای را خواند و شک کرد صحیح گفته یا نه، نباید به شک خود اعتنا کند.

«٩۶٧» اگر کسی در نماز شک کرد که ظهر را قصد کرده یا عصر را، و می‌داند که قبلاً ظهر را نخوانده یا شک در خواندن آن دارد، پس اگر در وقت مختص به ظهر یا وقت مشترک است، قصد نماز ظهر را می‌کند، و اگر در وقت مختص به عصر است اگر تا حال قصد انجام تکلیف فعلی را داشته قصد نماز عصر می‌نماید و آن را تمام می‌کند؛ و اگر می‌داند که نماز ظهر را قبلاً خوانده، پس با قصد انجام تکلیف فعلی قصد نماز عصر می‌کند و آن را تمام می‌کند، چه در وقت مشترک باشد و چه در وقت مختص به عصر

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3848 | پیوند ثابت

 مستحب است نمازهای واجب خصوصاً نمازهای یومیه را به جماعت بخوانند، و در نماز صبح، مغرب و عشا بیشتر سفارش شده و در روایتی وارد شده است که اگر یک نفر به امام جماعت اقتدا کند، هر رکعت از نماز آنان ثواب صد و پنجاه نماز دارد و اگر دو نفر اقتدا کنند هر رکعت ثواب ششصد نماز دارد و هر چه بیشتر شوند ثواب نمازشان بیشتر می‌شود تا به ده نفر برسند و عده آنان که از ده گذشت، اگر تمام آسمان‌ها کاغذ، و دریاها مرکب، و درخت‌ها قلم، و جنّ و انس و ملائکه نویسنده شوند، نمی‌توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.

«١١٣٠» وقتی که جماعت برپا می‌شود، مستحب است کسی که نمازش را فُرادی خوانده دوباره با جماعت بخواند، و اگر بعد بفهمد که نماز اولش باطل بوده، نماز دوم او کافی است.

«١١٣١» اگر امام یا مأموم بخواهد نمازی را که به جماعت خوانده، دوباره با جماعت بخواند، جواز جماعت محل تأمل است، ولی در صورتی که جماعت دوم دارای مزایایی باشد که در شرع رجحان داشته باشد و کسی بخواهد به امید مطلوب بودن دو مرتبه نمازش را به جماعت بخواند، بنابر اظهر جایز است.

«١١٣٢» نمازهای مستحبی را نمی‌شود به جماعت خواند، ولی خواندن نماز عید فطر و قربان در زمان غیبت امام علیه‌السلام به جماعت مستحب است، در صورتی که شروط وجوب موجود نباشد، همچنین خواندن نماز استسقاء که برای طلب باران می‌خوانند به جماعت مستحب است و بعید نیست استحباب جماعت در نماز غدیر که به امید مطلوبیت خوانده شود.

«١١٣٣» موقعی که امام جماعت نماز یومیه می‌خواند، هر کدام از نمازهای یومیه را می‌شود به او اقتدا کرد، ولی اگر نماز یومیه‌اش را احتیاطاً دوباره می‌خواند، فقط در صورتی که مأموم احتیاطش با امام یکی باشد می‌تواند به او اقتدا کند.

«١١٣۴» اگر امام جماعت قضای نماز یومیه خود را می‌خواند، می‌شود به او اقتدا کرد، ولی اگر نمازش را احتیاطاً قضا می‌کند، یا قضای نماز شخص دیگر را تبرعاً می‌خواند، اقتدا به او اشکال دارد.

«١١٣۵» اگر امام در محراب باشد و کسی پشت سر او اقتدا نکرده باشد، کسانی که دو طرف محراب ایستاده‌اند و به‌واسطه دیوار محراب امام را نمی‌بینند، نمی‌توانند اقتدا کنند.

«١١٣۶» اگر به‌واسطه طولانی بودن صف اول، کسانی که دو طرف صف ایستاده‌اند امام را نبینند، می‌توانند اقتدا کنند، و نیز اگر به‌واسطه درازی یکی از صف‌های دیگر، کسانی که دو طرف آن ایستاده‌اند، صف جلوی خود را نبینند، می‌توانند اقتدا نمایند.

«١١٣٧» اگر صف‌های جماعت تا درب مسجد برسد، کسی که مقابل درب، پشت صف ایستاده، نمازش صحیح است و نیز نماز کسانی که با دیدن او اقتدا می‌کنند صحیح می‌باشد.

«١١٣٨» کسی که پشت ستون ایستاده، اگر از طرف راست یا چپ به‌واسطه مأموم دیگر به امام متصل نباشد، نمی‌تواند اقتدا کند، ولی اگر از دو طرف یا یک طرف متصل باشد و مأموم کسی را که امام را می‌بیند مشاهده کند، جماعتش صحیح است. و منظور از دیدن امام این است که اگر مأمومین نباشند بتواند امام را ببیند، ولی غیر از مأمومین هر چه حائل شود موجب فرادی شدن نماز است.

«١١٣٩» محل ایستادن امام باید از محل مأموم بلندتر نباشد، ولی اگر مکان امام مقدار خیلی کمی، مثلاً کمتر از یک وجب بلندتر باشد، اشکال ندارد، و نیز اگر زمین سراشیب باشد و امام در طرفی که بلندتر است بایستد، در صورتی که سراشیبی آن زیاد نباشد و طوری باشد که به آن، زمین مسطح بگویند مانعی ندارد.

«١١۴٠» اگر مکان مأموم بلندتر از مکان امام باشد و سایر لوازم و شرایط اقتدا رعایت شود، اشکال ندارد.

«١١۴١» هرگاه بداند نماز امام باطل است، مثلاً بداند امام وضو ندارد، اگرچه خود امام ملتفت نباشد، نمی‌تواند به او اقتدا کند.

«١١۴٢» اگر مأموم بعد از نماز بفهمد که امام عادل نبوده یا کافر بوده، یا به‌جهتی نمازش باطل بوده، مثلاً بی‌وضو نماز خوانده، نمازش صحیح است، و همچنین اگر در اثنای نماز به یکی از این سه امر اطلاع پیدا کرد، نیت فرادی می‌کند و بقیه نماز را می‌خواند و نمازش صحیح است.

«١١۴٣» انسان در بین نماز جماعتی که خواندن آن به جماعت واجب نیست، بنابر اظهر می‌تواند نیت فُرادی کند، اگرچه از اول نماز قصد فرادی داشته باشد، مثلاً نیت کند که دو نماز خود را با یک نماز امام بخواند؛ یعنی قصد کند که بین نماز فرادی کنَد و زودتر تمام کند و دوباره نماز دوم را به او اقتدا کند. ولی ممکن است از جهت اخلال به نظم جماعت و اشتباه انداختن مأمومین ممنوع باشد.

«١١۴۴» اگر مأموم به‌واسطه عذری بعد از حمد و سوره امام نیت فُرادی کند، لازم نیست حمد و سوره را بخواند، ولی اگر پیش از تمام شدن حمد و سوره نیت فُرادی نماید، باید مقداری را که امام نخوانده بخواند.

«١١۴۵» اگر در بین نماز جماعت نیت فُرادی نماید، بنابر احتیاط واجب نباید دوباره نیت جماعت کند، ولی اگر مردّد شود که نیت فُرادی کند یا نه، و بعد تصمیم بگیرد نماز را با جماعت تمام کند، نمازش صحیح است.

«١١۴۶» اگر موقعی که امام در رکوع است، مأموم اقتدا کند و به رکوع امام برسد، اگرچه ذکر امام تمام شده باشد، نمازش به‌طور جماعت صحیح است و یک رکعت حساب می‌شود. اما اگر به مقدار رکوع خم شود و به رکوع امام نرسد، نمازش به‌طور فُرادی صحیح می‌باشد و باید آن را تمام نماید.

«١١۴٧» اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و به مقدار رکوع خم شود، ولی شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه، نمازش صحیح است و بنابر احتیاط فُرادی می‌شود.

«١١۴٨» اگر موقعی که امام در رکوع است اقتدا کند و پیش از آنکه به اندازه رکوع خم شود، امام سر از رکوع بردارد، می‌تواند نیت فرادی کند یا می‌تواند صبر کند تا در رکعت بعد به امام ملحق شود و در صورت ملحق شدن، تکبیرِ دیگر لازم نیست.

«١١۴٩» چنانچه مأموم بترسد که اگر ملحق به صف شود و اقتدا کند، امام سر از رکوع بردارد، می‌تواند در همان مکانی که ایستاده اقتدا کند و تکبیر بگوید و به رکوع برود به شرط آنکه مانعی از اقتدا در آن مکان نباشد، مثل وجود حائل یا بلند بودن جای امام؛ بنابراین دور بودن فاصله بین مأموم و امام یا صف جماعت بنابر اظهر مانع از اقتدا نیست، پس مأموم بعد از رسیدن به رکوع امام، در حال رکوع و یا بعد از رکوع و بنابر احتیاط بعد از سجود، ولو به چند دفعه حرکت، خود را به امام یا صف ملحق می‌کند، و بنابر احتیاط واجب در حال ذکر حرکت نکند و اگر توانست، راه رفتن را به بعد از سجده تأخیر بیندازد، این کار را می‌کند، ولی در هر صورت طی کردن این فاصله نباید فعل کثیر حساب شود.

«١١۵٠» اگر کسی بعد از سر برداشتن امام از رکوع رسید، می‌تواند به امام اقتدا کند و تکبیرةالاحرام بگوید، اما رکوع به‌جا نیاورد، ولی در یک سجده یا دو سجده امام را متابعت کند و در رکعت بعد که امام برمی‌خیزد رکعت اول مأموم حساب می‌شود و بنابر اظهر تجدید تکبیرةالاحرام لازم نیست.

«١١۵١» اگر موقعی برسد که امام مشغول خواندن تشهد آخر نماز است، چنانچه بخواهد به ثواب جماعت برسد، باید بعد از نیت و گفتن تکبیرةالاحرام بنشیند و تشهد را با امام بخواند، ولی سلام را نگوید و صبر کند تا امام سلام نماز را بدهد، و بنابر احتیاط مستحب در این حال به صورت تَجافی بنشیند، که توضیح آن خواهد آمد، بعد بایستد و بدون آنکه دوباره نیت کند و تکبیر بگوید، حمد و سوره را بخواند و آن را رکعت اول نماز خود حساب کند، و همچنین بنابر اظهر در غیر تشهد رکعت آخر هم می‌تواند چنین کند.

«١١۵٢» در نماز جماعت باید بین مأموم و امام پرده و مانند آن، که پشت آن دیده نمی‌شود، فاصله نباشد، و همچنین است بین انسان و مأموم دیگری که انسان به‌واسطه او به امام متصل شده است، ولی اگر امام مرد و مأموم زن باشد، چنانچه بین آن زن و امام، یا بین آن زن و مأموم دیگری که مرد است و زن به‌واسطه او به امام متصل شده است، پرده و مانند آن باشد اشکال ندارد.

«١١۵٣» مأموم نباید بنابر اظهر جلوتر از امام بایستد و اظهر این است که می‌تواند مساوی امام بایستد، ولی احتیاط در این است که مساوی هم نایستد بلکه از امام عقب‌تر باشد. و افضل آن است که اگر مأموم یک نفر است در طرف راست امام بایستد و اگر بیشتر هستند پشت سر او قرار بگیرند.

«١١۵۴» اگر بعد از شروع نماز، بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به‌واسطه او متصل به امام است، پرده یا چیز دیگری که پشت آن را نمی‌توان دید فاصله شود، نماز فُرادی می‌شود و صحیح است.

«١١۵۵» باید بین جای سجده مأموم و جای ایستادن امام به‌قدر یک انسان که به سجده رفته است فاصله نباشد، بنابراین اگر بین آن دو این مقدار فاصله بود ـ یعنی از سر تا نوک انگشتان پای یک نفر که در سجده است ـ بنابر اظهر نماز جماعت اشکال دارد، و همچنین اگر بین انسان و مأمومی که جلوی او ایستاده و به وسیله او به امام متصل است به همین مقدار فاصله باشد نمازش اشکال دارد؛ و احتیاط مستحب آن است که جای سجده مأموم با جای کسی که جلوی او ایستاده، هیچ فاصله نداشته باشد، و اگر فاصله به‌قدر یک گام متعارف و معمولی باشد، بنابر اظهر اشکالی ندارد.

«١١۵۶» اگر مأموم به‌واسطه کسی که طرف راست یا چپ او اقتدا کرده به امام متصل باشد و از جلو به امام متصل نباشد، چنانچه کمتر از مقداری که در مسئله فوق گفته شد فاصله داشته باشد، نماز و جماعتش صحیح است.

«١١۵٧» اگر در اثنای نماز، بین مأموم و امام، یا بین مأموم و کسی که مأموم به‌واسطه او به امام متصل است به مقدار فوق فاصله پیدا شود، نمازش فُرادی می‌شود و صحیح است.

«١١۵٨» اگر نماز همه کسانی که در صف جلو هستند تمام شود، یا همه نیت فُرادی نمایند، چنانچه فاصله به اندازه فوق نباشد نماز صف بعد به‌طور جماعت صحیح، وگرنه نمازشان فُرادی می‌شود و صحیح است.

«١١۵٩» اگر در رکعت دوم اقتدا کند، مستحب است قنوت و تشهد را با امام بخواند و احتیاط مستحب آن است که موقع خواندن تشهد، به حال تَجافی بنشیند، یعنی انگشتان دست و سینه پا را به زمین بگذارد و زانوها را بلند کند، و باید بعد از تشهد، با امام برخیزد و حمد و سوره را بخواند، و اگر برای سوره وقت ندارد، حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند، و چنانچه طوری است که اگر بخواهد حمد را بخواند و یا تمام کند به رکوع امام نمی‌رسد، اظهر تمام کردن حمد است، اگرچه احتیاط در قصد فُرادی است.

«١١۶٠» اگر موقعی که امام در رکعت دوم نماز چهار رکعتی است اقتدا کند، باید در رکعت دوم نمازش که رکعت سوم امام است بعد از دو سجده بنشیند و تشهد را به مقدار واجب بخواند و برخیزد و چنانچه برای گفتن سه مرتبه تسبیحات وقت ندارد، یک مرتبه بگوید و در رکوع یا سجده خود را به امام برساند، و اگر یک مرتبه تسبیحات را هم وقت ندارد کمتر از آن بگوید و به رکوع امام برسد و اگر اصلاً وقت ندارد، قریب است که هیچ ذکر نگوید و با امام رکوع کند، اگرچه احتیاط در قصد انفراد و اتمام است.

«١١۶١» اگر در رکعت سوم یا چهارم درحالی‌که امام ایستاده و هنوز تکبیر رکوع را نگفته اقتدا کند، بنابر احوط باید حمد و سوره را بخواند و اگر برای سوره وقت ندارد، باید حمد را تمام کند و در رکوع خود را به امام برساند، و چنانچه طوری است که اگر حمد بخواند یا حمد را بخواهد تمام کند به رکوع نخواهد رسید، احتیاط در این است که قصد فرادی کند و حمد را تمام کرده و بقیه نماز را هم خودش بخواند، ولی اگر مأموم در رکعت دوم خود چنانچه طوری است که اگر بخواهد حمد را تمام کند به رکوع امام نمی‌رسد، نمی‌تواند حمد را رها کرده و همراه امام به رکوع برود، بلکه باید حمد را تمام کند و خود را در سجده به امام برساند، گرچه احوط در این صورت قصد فرادی است.

«١١۶٢» کسی که می‌داند اگر سوره را بخواند در رکوع به امام نمی‌رسد، باید سوره را نخواند.

«١١۶٣» کسی که اطمینان دارد که اگر سوره را شروع کند یا تمام نماید به رکوع امام می‌رسد، احتیاط واجب آن است که سوره را شروع کند، یا اگر شروع کرده تمام نماید.

«١١۶۴» اگر امام ایستاده باشد و مأموم نداند که در کدام رکعت است می‌تواند اقتدا کند، ولی باید حمد و سوره را به قصد قربت بخواند و اگر بعداً بفهمد که امام در رکعت اول یا دوم بوده، نمازش صحیح است.

«١١۶۵» اگر به خیال اینکه امام در رکعت اول یا دوم است حمد و سوره نخواند و بعد از رکوع بفهمد که در رکعت سوم یا چهارم بوده، نمازش صحیح است، ولی اگر پیش از رکوع بفهمد، باید حمد و سوره را بخواند و اگر وقت ندارد، فقط حمد را بخواند و بعد خود را به امام برساند.

«١١۶۶» اگر به خیال اینکه امام در رکعت سوم یا چهارم است حمد و سوره بخواند و پیش از رکوع یا بعد از آن بفهمد که در رکعت اول یا دوم بوده، نمازش صحیح است.

«١١۶٧» اگر موقعی که مشغول نماز مستحبی است جماعت برپا شود، چنانچه اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت می‌رسد، مستحب است نماز را رها کند و مشغول نماز جماعت شود، بلکه اگر اطمینان نداشته باشد که به رکعت اول برسد مستحب است به همین کیفیت عمل نماید.

«١١۶٨» اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی است جماعت برپا شود، چنانچه به رکوع رکعت سوم نرفته و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است به نیت نماز مستحبی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.

«١١۶٩» اگر نماز امام تمام شود و مأموم مشغول تشهد یا سلام اول باشد، لازم نیست نیت فُرادی کند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3864 | پیوند ثابت

«۶۸۶» لباس نمازگزار باید مباح باشد و کسی که می‌داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، اگر عمداً در لباس غصبی نماز بخواند، بنابر احتیاط باید آن نماز را دوباره با لباس غیر غصبی بخواند، گرچه با تحقق قصد قربت، اظهر صحت نماز است. و در صورت غصبی بودن چیزهایی که به‌تنهایی عورت را نمی‌پوشاند مثل عرقچین، و همچنین چیزهایی که نمازگزار آنها را پوشیده، ولی ساتر مباح دیگری دارد نیز همین حکم جاری است.

«۶۸۷» کسی که می‌داند پوشیدن لباس غصبی حرام است، ولی نمی‌داند نماز را باطل می‌کند، اگر عمداً با لباس غصبی نماز بخواند، حکمش همان است که در مسئله قبل گفته شد.

«۶۸۸» اگر لباسی را با رنگ غصبی رنگ نمایند و عین آن باقی باشد؛ یا با نخ غصبی دوخته باشند، به‌طوری‌که آن نخ عرفاً تلف شده حساب نشود، نماز با آن حرام و بنابر احتیاط باطل است.

«۶۸۹» اگر نداند یا فراموش کند که لباس او غصبی است، اگرچه خودش آن لباس را غصب کرده باشد و با آن نماز بخواند، نمازش بنابر اظهر صحیح است.

«۶۹۰» اگر صاحب لباس غصبی در خصوص نماز در آن لباس اذن داد و یا به طریقی علم به رضایت او حاصل شد، نماز خواندن در آن لباس صحیح است.

«۶۹۱» اگر با عین پولی که خمس یا زکات آن را نداده لباس بخرد، تا زمانی که از پول دیگری خمس یا زکات آن را نداده است، نماز خواندن در آن لباس حرام و بنابر احتیاط باطل است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3817 | پیوند ثابت

«٨٣٨» در هر رکعت بعد از قرائت باید به اندازه‌ای خم شود که بتواند دست را به زانو بگذارد و این عمل را رکوع می‌گویند.

«٨٣٩» اگر به اندازه رکوع خم شود، ولی دست‌ها را به زانو نگذارد، اشکال ندارد.

«٨۴٠» هرگاه رکوع را به‌طور غیر معمول به‌جا آورد، مثلاً به چپ یا راست خم شود، اگرچه دست‌های او به زانو برسد، صحیح نیست.

«٨۴١» رکوع باید با قصد باشد، اگرچه بعد از خم شدن پدید آید، پس اگر به قصد کار دیگر مثلاً برای کشتن جانوری خم شود، و قصد رکوع بعد از خم شدن به وجود آمد، بنابر اظهر کافی است.

«٨۴٢» کسی که دست یا زانوی او با دست و زانوی دیگران فرق دارد، مثلاً دستش خیلی بلند است که اگر کمی خم شود به زانو می‌رسد یا زانوی او پائین‌تر از مردم دیگر است که باید خیلی خم شود تا دستش به زانو برسد، باید به اندازه معمول خم شود.

«٨۴٣» کافی بودن هر ذکری که خواست بگوید در رکوع خالی از وجه نیست، ولی احتیاط مستحب آن است که سه مرتبه «سُبحانَ اللّه» یا یک مرتبه «سُبحانَ رَبِّی الْعَظیم وَ بِحَمْدِه» بگوید.

«٨۴۴» در رکوع باید به مقدار ذکر واجب، بدن آرام باشد. و آرام گرفتن بدن در حدّی که بگویند آرام گرفت داخل در رکن رکوعی است و زائد بر آن مثل خود ذکر رکوع، داخل در رکن نیست؛ اگرچه واجب است.

«٨۴۵» اگر موقعی که ذکر واجب رکوع را می‌گوید، بی‌اختیار به‌قدری حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج شود باید بعد از آرام گرفتن بدن، دوباره ذکر را بگوید، ولی اگر کمی حرکت کند که از حال آرام بودن بدن خارج نشود، یا انگشتان را حرکت دهد اشکال ندارد.

«٨۴۶» اگر نتواند به مقدار ذکر در رکوع بماند، در صورتی که بتواند پیش از آنکه از حد رکوع بیرون رود ذکر را بگوید، باید در آن حال تمام کند.

«٨۴٧» اگر بدن به‌واسطه مرض و مانند آن در رکوع آرام نگیرد، نماز صحیح است، ولی باید پیش از آنکه از حال رکوع خارج شود، ذکر واجب را بگوید.

«٨۴٨» هرگاه نتواند به اندازه رکوع خم شود، باید به چیزی تکیه دهد و رکوع کند، و اگر موقعی هم که تکیه داده نتواند به‌طور معمول رکوع کند، باید به هر اندازه می‌تواند خم شود، و اگر هیچ نتواند خم شود باید با سر اشاره نماید و اگر آن هم ممکن نشد با چشم، به‌وسیله بستن برای رکوع و باز کردن برای برخاستن از رکوع اشاره نماید و اگر از این هم عاجز است باید در قلب، نیت رکوع کند و ذکر آن را بگوید.

«٨۴٩» کسی که نمی‌تواند ایستاده یا نشسته رکوع کند و برای رکوع فقط می‌تواند درحالی‌که نشسته است کمی خم شود، یا درحالی‌که ایستاده است با سر اشاره کند؛ باید ایستاده نماز بخواند و برای رکوع با سر اشاره نماید.

«٨۵٠» بعد از تمام شدن ذکر رکوع، باید راست بایستد و بعد از آنکه بدن آرام گرفت به سجده رود و اگر عمداً پیش از ایستادن، یا پیش از آرام گرفتن بدن به سجده رود، نمازش باطل است.

«٨۵١» اگر رکوع را فراموش کند و پیش از آنکه به سجده برسد، یادش بیاید، اگر به قصد رکوع خم شده بود و مختصر مکثی در رکوع کرد؛ فقط قیام بعد از رکوع را انجام نداده، بنابراین برمی‌گردد و آن قیام را به‌جا آورده و به سجده می‌رود، والاّ باید ایستاده و بعد به رکوع رود؛ و احتیاط مستحب است اگر فراموش کردن رکوع قبل از خم شدن باشد، نماز را دو مرتبه بخواند؛ و چنانچه به حالت خمیدگی به رکوع برگردد، نمازش باطل است.

«٨۵٢» مستحب است پیش از رفتن به رکوع درحالی‌که راست ایستاده تکبیر بگوید و در رکوع زانوها را به عقب دهد و پشت را صاف نگه دارد و گردن را بکشد و مساوی پشت نگه دارد و بین دو قدم را نگاه کند و پیش از ذکر یا بعد از آن صلوات بفرستد و بعد از آنکه از رکوع برخاست و راست ایستاد، در حال آرامی بدن بگوید: «سَمِعَ اللّه لِمَنْ حَمِدَه»، و در حال رکوع بلکه در تمام احوال نماز، گذاشتن دست‌ها در زیر همه لباس‌ها مکروه است.

«٨۵٣» مستحب است در رکوع زن‌ها دست را از زانو بالاتر بگذارند و زانوها را به عقب ندهند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3833 | پیوند ثابت

«٩۶٨» اگر بعد از سلام شک کند که نمازش صحیح بوده یا نه، مثلاً شک کند رکوع کرده یا نه، یا بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که چهار رکعت خوانده یا پنج رکعت؛ به شک خود اعتنا نکند؛ ولی اگر هر دو طرف شک او باطل باشد، مثلاً بعد از سلام نماز چهار رکعتی شک کند که سه یا پنج رکعت خوانده، نمازش باطل است.

«٩۶٩» اگر در نماز بین دو و چهار شک کرد و بنا را بر چهار گذاشت، و بعد از سلام شک او به شک بین سه و چهار تبدیل شد، یا آنکه بین دو و سه و چهار شک کرد و بنا را بر چهار گذاشت و بعد از سلام شک او به شک بین سه و چهار تبدیل شد، احوط این است که به وظیفه شک دوم عمل کند، و اگر بین دو و چهار شک کرد و بنا را بر چهار گذاشت و بعد از سلام شک او به شک بین دو و سه تبدیل شد، علاوه بر انجام وظیفه مربوط به شک بین دو و سه، دو سجده سهو نیز برای سلام بی‌جا به‌جا می‌آورد.

«٩٧٠» اگر بعد از نماز شک کند که نمازی که خوانده به قصد ظهر خوانده یا عصر، اگر مسافر نیست یک نماز چهار رکعتی و اگر مسافر است یک نماز دو رکعتی به قصد مافی‌الذمه بخواند کافی است، و اگر شک کرد نمازی که خوانده واجب بوده یا مستحب، باید نماز واجب را بخواند.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3849 | پیوند ثابت

«١١٧٠» امام جماعت باید شیعه دوازده امامی، عاقل، عادل و حلال‌زاده باشد و نماز را به‌طور صحیح بخواند و بنابر احتیاط باید بالغ باشد و نیز اگر مأموم مرد است امام او هم باید مرد باشد.

«١١٧١» عدالت معتبر در امام جماعت عبارت است از حُسن ظاهر، یعنی دوری جستن از گناهان کبیره، به‌طوری‌که ظاهر احوال شخص به‌طور ظنی دلالت کند که او بنای بر ترک گناه دارد، نه آنکه اتفاقاً چند روزی گناه را ترک کرده باشد، و مأموم باید این حسن ظاهر را احراز کند. و اصرار بر گناهان صغیره به‌منزله گناه کبیره است.

«١١٧٢» کسی که ایستاده نماز می‌خواند، بنابر اظهر نمی‌تواند به کسی که نشسته یا خوابیده نماز می‌خواند اقتدا کند، و همچنین بنابر احوط کسی که نشسته نماز می‌خواند، نمی‌تواند به کسی که خوابیده نماز می‌خواند اقتدا نماید، و کسی که در حال ایستاده به تکیه کردن نیاز ندارد، اقتدای او به کسی که نیاز دارد محل اشکال و احتیاط است.

«١١٧٣» اگر امام جماعت در بین نماز از قیام عاجز شد، لازم است مأموم نیت فرادی کند و نماز خود را بخواند، و همچنین است هر نقصی که مانع از اقتداست.

«١١٧۴» کسی که نشسته نماز می‌خواند، می‌تواند به کسی که نشسته نماز می‌خواند اقتدا کند، و با تساوی در هر نقص اقتدا جایز است، مثل اقتدای نشسته به نشسته، ولی با اختلاف جهات کمال و نقص، مثل اقتدای ایستاده‌ای که برای رکوع اشاره می‌کند به نشسته‌ای که برای رکوع خم می‌شود، محل اشکال است.

«١١٧۵» اگر امام جماعت به‌واسطه عذری با تیمم یا با وضوی جبیره‌ای نماز می‌خواند، کسی که وظیفه‌اش وضو بوده، می‌تواند به او اقتدا کند، ولی اگر امام با لباس نجس نماز می‌خواند، بنابر احتیاط واجب نباید به او اقتدا کرد.

«١١٧۶» اگر امام مرضی دارد که نمی‌تواند از بیرون آمدن بول و غائط خودداری کند بنابر احتیاط واجب نمی‌شود به او اقتدا کرد، و نیز زنی که مستحاضه نیست، نمی‌تواند بنابر احتیاط به زن مستحاضه اقتدا نماید.

«١١٧٧» امامت کسی که مرض خوره یا پیسی دارد، مکروه است، مگر برای کسی که مثل اوست، و امامت برای کسانی که تمایل به امامت او ندارند مکروه است و همچنین کسی که حد شرعی بر او اجرا شده، هر چند توبه کرده و حکم به عدالت او شده باشد، مگر برای مثل خودش علی‌الاظهر، همچنین امامت کسی که با تیمّم نماز می‌خواند برای کسی که با وضو نماز می‌خواند، مکروه است.

کتاب: توضیح‌المسائل | شناسه: 3865 | پیوند ثابت

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها