حجتالاسلام سید محمدباقر شفتی رحمهاللّه وقتی میخواست از جایی به جایی برود با صدای بلند قرآن میخواند، و به دست خود حدود را اجرا مینمود. وقتی ایشان تازه وارد اصفهان شده بود، شخصی را تعزیر کرد، حکومت وقت حبسش کرد. و امام جمعه وقت برای آزادی ایشان وساطت نمود و سرانجام آزاد شد، ولی تا آخر عمر به کار خود ادامه میداد تا اینکه شاه با سازوآواز به خانه ایشان آمد. نوشتهاند: ایشان برای ملاقات شاه از اندرون به بیرونی نیامد و فرمود: «خدایا، بیش از این خواری فرزند زهرا علیهاالسلام را نپسند!» و بعد از سه روز وفات نمود. چه دعایی! شاه هم برای انتقام از اینکه ایشان به ملاقات وی نیامده، سیهزار تومان به ورثه او ضرر وارد کرد.