در روایت آمده است: «کذِبَ مَنْ زَعَمَ أَنّهُ وُلِدَ مِنْ حَلالٍ وَ هُوَ یأْکلُ لُحُومَ النّاسِ بِالْغَیبَةِ!؛ دروغ میگوید کسی که گمان میکند حلالزاده است، درحالیکه با غیبتکردن، گوشت مردم را میخورد!».١ بعضی از علما خیلی مقید بودند که در جلسۀ آنها با اینکه جماعت زیاد بود، غیبت نشود. واقعاً هم معلوم بود که اهل غیبت نیستند و مجلس آنها آرام است.
آقایی نیز میگفت: الحمدلله در مجلس ما غیبت نیست، اما دروغ را نمیدانم! زیرا ممکن است از کسی در سخنانش من حیث لایشْعُر (بدون قصد) خلاف واقع صادر شود، و مطلبی برای او مظنون باشد و بهطور جزم بگوید و نگوید گمان دارم؛ یا مطلبی برای او محتمل باشد و بگوید به گمانم.
لذا دامنۀ دروغ وسعت دارد و این موارد را هم شامل میشود؛ و اساساً دروغ حقالناس ندارد، ولی غیبت دارد.