ولیدبنعبدالملک از بنیمروان، که مدعی خلافت رسولالله صلیاللهعلیهوآلهوسلم بود، میگفت: زمانی که شراب میخورم، زنها را نزدیک من نیاورید؛ موسیقی کار آنها را میکند.
در روایت آمده است: «أَلْغِناءُ تَصُدّ عَنْ ذِکرِ اللهِ؛ آوازخوانی، انسان را از یاد خدا باز میدارد».١ گفتهاند: شراب، با اینکه در ابتدای تناول آن بسیار تلخ و تیز به نظر میرسد و تنفّر طبع از شرب آن حاصل میشود و باید چیزی روی آن خورده شود، ولی بعداً موجب نعشه و خروج از غمهای این عالم و چه و چه میشود؛ ولی سرانجام چهبسا کسی که شراب خورده، چاقو در دست گرفته و یکی از نزدیکان خود را زخمی کند و یا به قتل رساند؛ به خلاف تریاکی که بیحال و سست میشود. آیا لذت شبنشینیها و اختلاط زنان و مردان و تناول مشروبات و عیشهای نامشروع، با لذت انس با خدا و مناجات با او برابر است؟! این لذت، همۀ آن لذتها و تمام کمالات آن عیشها را دارد، و اصلاً نقصهای آنها را ندارد.
در انجیل برنابا دارد: شبی حضرت عیسی علیهالسلام مشغول تهجد و توغّل در عبادت شد: «حَتی صارَ کلُّ شَیءٍ لَهُ عُرْیاناً مَکشوفاً؛ تا اینکه واقعیت تمام اشیا برای او نمایان و مکشوف گشت».
یکی از آقازادهها میگفت: «در عرض چند دقیقه، حرم کربلا یا اهل حرم را مشاهده کردم»؛ چه مطالبی، چه کشفیاتی؟ بعضی متوجه به بعض، و بعضی متوجه به حضرت، چه چیزها را مشاهده نمودم!