طواف عبارت است از هفت دور (شوط) گردیدن به دور کعبه معظّمه؛ با شرایط و واجباتی که بیان میشود.
«۴۵۲» ۱. طواف از ارکان عمره است و اگر شخصی آن را عمداً ترک کند چه حکم آن را بداند و چه نداند، عمره او باطل میشود. و وجوب ذبح یک شتر در همه احوال چه حال علم و عمد و چه غیر آن موافق احتیاط است.
«۴۵۳» ۲. زمانی ترک طواف محقق میشود که اگر عمره را بخواهد بهجا آورد، نتواند خود را به وقوف عرفات برساند که در اینجا حج او مبدّل به «حج افراد» میشود، و وجوب قضای حج در سال آینده بر این شخصْ قوی است.
«۴۵۴» ۱. اگر کسی طواف را سهواً بهجا نیاورد، هر وقت که باشد آن را بهجا میآورد و در صورت مشکل بودن یا عدم امکان، نائب میگیرد؛ و اگر سعی را بهجا آورده آن را نیز بنا بر احتیاط اعاده مینماید. و در تمامی این صورتها، عمره او صحیح است.
«۴۵۵» ۲. هر گاه طواف را فراموش نمود و زمانی یادش آمد که قضایش ممکن است، با همان احرامِ اوّل، قضا نماید و تجدید احرام لازم نیست؛ و اگر از مکه خارج شده و یک ماه یا بیشتر بر آن گذشته، احتیاطاً برای داخل شدن مکه، احرامِ تازه ببندد مانعی ندارد.
«۴۵۶» ۳. آن چه بر طواف کننده حلال میشود، بر فراموش کننده طواف تا آن را شخصاً یا نایبش قضا ننموده، حلال نمیشود.
طواف واجب، دارای شرایط و واجباتی است. ابتدا به بیان شرایط آن میپردازیم:
«۴۵۷» ۱. طواف باید با نیت و قصد قربت انجام شود.
«۴۵۸» ۲. به زبان آوردن نیت لازم نیست و همین که قصد داشته باشد که طواف انجام دهد برای تقرّب به خداوند، کافی است و حتی گذراندن از ذهن نیز لازم نیست. ولی اگر بخواهد نیت را بر زبان آورد، میتواند این جمله را بگوید:
«هفت شوط طواف عمره تمتّع انجام میدهم از حَجّة الاسلام یا غیر آن قربةً إلی اللَّه».
«۴۵۹» شرط دومِ طواف عمره تمتّع و هر طواف واجب دیگر، آن است که طواف کننده، غسل بر او نباشد و وضو هم داشته باشد، یا آن چه برای تحصیل طهارت در حالت اضطرار، به عنوان وظیفه معین شده است، دارا باشد.
«۴۶۰» در طواف مستحبی، داشتن وضو لازم نیست؛ ولی اگر بخواهد نماز طواف مستحبی را بخواند، باید وضو بگیرد.
اگر در اثنای طواف از طواف کننده، حدثی سر زند، چند حالت دارد:
«۴۶۱» ۱. اگر پیش از رسیدن به نصفِ طواف باشد، طواف، باطل است؛
«۴۶۲» ۲. اگر بعد از رسیدن به نصف باشد و سهواً اتفاق افتاده باشد، طواف را قطع مینماید و تحصیلِ طهارت مینماید و همان جا آن را ادامه میدهد.
«۴۶۳» ۳. اگر بعد از رسیدن به نصف باشد و حدث عمداً به وجود آمده باشد، احتیاط آن است که بعد از تحصیل طهارت آن طواف را تمام نماید و نیز، طواف را اعاده نماید.
«۴۶۴» ۱. اگر کسی قبل از طواف یا در اثنای آن، شک کند که وضو یا غسل را انجام داده یا نه، باید بنا بگذارد که وضو یا غسل ندارد.
«۴۶۵» ۲. اگر قبلًا با طهارت بوده مثلًا وضو گرفته بوده و شک کند که آیا وضوی او باطل شده یا نه، اعتنا به شک خود نکند و بنا بر طهارت بگذارد.
«۴۶۶» ۳. اگر بعد از طواف شک کند که آیا قبل از آن، طهارت لازم را تحصیل نموده یا نه، بنا بر صحت طواف بگذارد ولی برای نماز طواف، وضو بگیرد.
«۴۶۷» ۱. کسی که بعد از طواف یا در اثنای آن بفهمد که وضو یا غسل نداشته، باید طواف را اعاده نماید.
«۴۶۸» ۲. زنی که حائض بوده و نمیدانسته و با همان حال، اعمال عمره را بهجا آورده و بعد از تمام شدن اعمال فهمیده، لازم است طواف و نماز را اعاده نماید و احتیاطاً سعی و تقصیر را بهجا آورد.
«۴۶۹» ۱. هر گاه کسی نتواند برای طواف وضو بگیرد و لو وضوی جبیرهای باید تیمّم نماید و طواف را بهجا آورد.
«۴۷۰» ۲. اگر کسی قدرت بر تیمّم هم نداشته باشد، به حکم کسی است که نمیتواند طواف را انجام دهد؛ پس اگر از برطرف شدن عذر خود مأیوس است، برای طواف نائب بگیرد؛ و احوط آن است که خودش نیز بدون طهارت طواف نماید.
«۴۷۱» ۳. اگر کسی به هر علتی مثلًا دست او شکسته یا سوخته و نمیتواند وضو بگیرد یا باید وضوی جبیرهای بگیرد، اگر به وظیفهای که برای او جهت نماز معین شده عمل نماید، جهت طواف و نماز آن کفایت میکند.
«۴۷۲» بانوانی که عذر شرعی مثل حیض یا نفاس داشتهاند و عذر آنان پایان یافته و نیز اشخاص جُنب، اگر قدرت بر غسل نداشته باشند، در آخرین وقت امکان، با تیمم طواف نمایند و نائب گرفتن لزومی ندارد و اگر از تیمم کردن هم عاجز باشند، باید نائب بگیرند و احوط آن است که خود آنان هم طواف نمایند.
«۴۷۳» کسی که مرضی دارد که بول او قطره قطره میریزد یعنی «مسلوس» است اگر به همان دستوری که برای نماز خود عمل مینماید جهت طواف عمل کند، کافی است. اما شخصی که نمیتواند از خارج شدن غایط جلوگیری کند، یعنی مبطون است باید نائب بگیرد. و کسی که از او باد خارج میشود به حکم مسلوس عمل نماید.
بانوانی که عذر شرعی دارند و هنوز عذر شرعی آنان پایان نیافته است، حال آنان چند صورت دارد:
«۴۷۴» الف. در عمره تمتّع اگر عذر شرعی آنها «حیض» یا «نفاس» باشد، باید صبر کنند تا پاک شوند؛ و چنانچه وقت گنجایش نداشته باشد، یعنی به اعمال حج نمیرسند، نیت احرام را به احرام حج افراد، نقل میکنند و بعد از تمام شدن اعمال حج، عمره مفردهای بهجا آورند؛ و اگر به همین نحو عمل نمایند از حج تمتّع آنها کفایت میکند.
«۴۷۵» ب. در طواف حج تمتّع۲ اگر عذر شرعی آنها حیض یا نفاس باشد، باید صبر کنند تا پاک شوند و چنانچه تا آخرین وقت ممکن که در مکه مکرّمه هستند، پاک نگردند، برای طواف حج و نماز طواف، نائب بگیرند و سعی را خودشان انجام دهند و مجدداً برای طواف نساء و نماز آن نائب بگیرند.
«۴۷۶» ج. اگر عذر شرعی آنها «استحاضه» باشد، چه در عمره تمتع و چه طواف در حج اگر به دستوری که جهت نماز عمل مینمایند، برای طواف هم عمل نمایند، کفایت میکند و طواف آنها در همان حال هم صحیح است.
۱. اگر زنی در اثنای طواف، حیض شود، مشهور بین فقها این است که:
«۴۷۷» الف. اگر قبل از تمام نمودن دور چهارم طواف، حائض شود، طواف باطل میشود.
«۴۷۸» ب. و اگر زنی بعد از تمام نمودن دور چهارم حائض شود، آن چه بهجا آورده صحیح است و واجب است و اگر وقت گنجایش داشته باشد بعد از پاک شدن و غسل نمودن، بقیه آن را انجام دهد؛ و اگر وقت تنگ باشد، سعی و تقصیر را انجام دهد و برای حج مُحرم شود و بعد از بازگشت از منی، بقیه طواف عمره را بهجا آورد.
«۴۷۹» ۲. اگر برای زن در اثنای طواف، استحاضه رخ دهد، به دستور بالا عمل مینماید مگر آن که در فرض اول آن بتواند بدون فوت موالات، تحصیل طهارت نماید؛ و در فرض دوّم آن، بعد از عمل به دستور استحاضه، بقیه طواف را انجام میدهد و لازم نیست صبر کند تا پاک شود.
«۴۸۰» ۳. هر گاه زنی بعد از طواف و قبل از نماز آن، حائض شود، طواف او صحیح است و نماز طواف را، بعد از پاک شدن بهجا آورد؛ و اگر وقت تَنگ بود، سعی و تقصیر را بهجا آورد و نماز طواف را پیش از طواف حج قضا نماید.
«۴۸۱» ۴. اگر زنی در اثناء طواف حائض شد باید فوراً از مسجد الحرام خارج شود. و هم چنین است زنی که شک کند غسل حیض را انجام داده یا نه و در این دو صورت اگر بتوانند واجب است اول تیمم نمایند سپس خارج شوند؛ و این حکم در مردی که شک در انجام دادن غسل جنابت نماید، جاری است.
«۴۸۲» ۱. هر گاه زنی پس از طواف و نماز آن، بفهمد که حائض شده و نداند که پیش از طواف یا نماز طواف یا در اثنا آن بوده یا بعد از نماز رخ داده، طواف و نماز او صحیح است. و اگر بداند قبل از نماز حائض شده است و وقت هم تنگ است یعنی اگر بخواهد صبر نماید به اعمال حج نمیرسد سعی و تقصیر نموده و نماز را تا پس از پاک شدن به تأخیر میاندازد و عمرهاش صحیح است.
«۴۸۳» ۲. اگر کسی شک دارد که یکی از عذرهای شرعی برای او اتفاق افتاده یا نه، میتواند بنا بگذارد که اتفاق نیفتاده و تحقیق و بررسی لازم نیست؛ و اگر بعداً متوجه شد که عذری برای او اتفاق افتاده بوده، بنا بگذارد که در آخرین زمانِ امکان، اتفاق افتاده است.
«۴۸۴» ۱. اگر زنی به مکه رسیدو میتوانست اعمال عمره را بهجا آورد و میدانست که اگر بهجا نیاورد برای او حیض رخ خواهد داد، ولی در بهجا آوردن اعمال کوتاهی کرد تا حیض شد و وقت برای اعمال با طهارت نداشت، عمرهاش فاسد است و باید به «حج افراد» عدول نماید، پس از آن عمره مفرده بهجا آورد، و حج را در سال آینده بنا بر احوط اگر اقوی نباشد اعاده نماید.
«۴۸۵» ۲. در فرض قبل اگر برای او استحاضه اتفاق افتاد اگر به وظیفه مستحاضه عمل نماید، کافی است.
«۴۸۶» ۱. شرط سوم طواف آن است که بدن و لباس طواف کننده پاک باشد، و حتی نجاستی که در نماز هم بخشیده شده بنا بر احتیاط در لباس و بدن طواف کننده، نباید باشد.
«۴۸۷» ۲. هر گاه در اثنای طواف احتمال دهد که در حال طواف نجاستی به لباس یا بدنش اصابت نموده، تحقیق لازم نیست ولی اگر علم پیدا نماید، باید به مسأله ۴۹۲ عمل نماید.
«۴۸۸» اگر زخم و دُمَل و امثال آن در بدن باشد و در آن خون یا خونابه باشد و اجتناب از آن در بدن یا لباس سخت باشد، به صحت طواف ضرری نمیزند.
«۴۸۹» بودن چیزهای نجس همراه طواف کننده مانعی ندارد، مثل دستمال نجس؛ و هم چنین است نجس بودن چیزهای کوچکی که در آن نماز خوانده نمیشود، مانند همیان و جوراب و امثال آن.
«۴۹۰» ۱. کسی که نجس بودن بدن یا لباس خود را نمیدانسته:
اگر پس از طواف بفهمد بنا بر اظهر طوافش صحیح است و نیاز به اعاده ندارد؛ و هم چنین است نماز طواف.
و اگر در اثنای طواف بفهمد که لباس یا بدن او نجس بوده، احوط آن است که طواف را قطع نماید و لباس یا بدن را تطهیر کند و طواف را تمام نموده و سپس اعاده نماید.
«۴۹۱» ۲. هر گاه کسی میدانسته که بدن یا لباسش نجس بوده ولی فراموش نمود و بعد از طواف یادش آمد، صحت طواف او خالی از وجه نیست.
«۴۹۲» اگر طواف کننده در اثنای طواف، لباس یا بدنش نجس شود، طواف خود را قطع نماید و لباس یا بدن را تطهیر نماید و طواف را از همان جایی که قطع کرده بوده، تمام نماید و بنا بر اظهر نیاز به اعاده ندارد اگر چه احوط است.
«۴۹۳» تحقق این شرط در مردان و و نیز بنا بر احتیاط در اطفالِ پسر، لازم است، و طواف آنها اعم از طواف عمره و طواف حج و طواف نساء بدون ختنه، صحیح نیست.
«۴۹۴» ۱. در هنگام طواف باید مردها و زنها به نحوی که در نماز شرط شده، بدنشان پوشیده باشد و لباس آنها غصبی نباشد و بلکه بنا بر احوط سایر شرایطی که برای لباس نمازگزار شرط شده، دارا باشد.
«۴۹۵» ۲. اگر سهواً مقداری از موها یا اعضایی که پوشانیدن آن در حال طواف بر بانوان لازم است، معلوم بوده، به صحت طواف ضرر نمیزند.
«۴۹۶» ۲. حکم همراه داشتن اشیاء غصبی در طواف، مانند حکم همراه داشتن آن در نماز است.
«۴۹۷» طوافی که در حال احرام انجام میشود، لازم نیست با لباسی باشد که در آن احرام صورت گرفته و تعویض آن مانعی ندارد ولی باید آن چه میپوشد، شرایط لازم را دارا باشد.
«۴۹۸» ۱. پوشیدن لباس دوخته بر مردان مُحرم چه در حال طواف و چه غیر آن حرام است و با عمد کفاره دارد ولی به صحیح بودن طواف، ضرر نمیزند.
«۴۹۹» ۲. پوشیدن لباس دوخته برای مردان در طوافهایی که بعد از خروج احرام انجام میشود مانند طواف نساء و طواف حج و طواف نسای حج جایز است.