سابقاً در حوزههای علمیه «نهایه» شیخ طوسی رحمهاللّه تدریس میشد، که به خلاف «شرایع» طول و تفصیل ندارد و اولی به تدریس بود. اگر در «نهایه» خلاف مشهور وجود دارد، «شرایع» هم دارد. بعد رسم بود که ایرانیها برای دوره فقه در سطح، شرح لمعه، و طلاب عرب «شرایع» را میخواندند. ابنادریس در موارد مخالفت با نهایه میگوید: «إِنَّهُ کتابُ رِوایةٍ لا کتابُ دِرایةٍ؛ نهایه، کتاب روایت است، نه کتاب درایت».۱
نقل میکنند: خود صاحب کفایه بر بالای منبر گفت: من راه سیساله را برای شما به ششماهه تبدیل نمودهام. یکی از شاگردان پای منبر عرض کرده بود: آقا، فهمیدن این شش ماه هم همان سی سال را لازم دارد!
خوب است کتاب «معالمالاصول» برای شروع در اصول و «شرح لمعه» در فقه کتاب درسی حوزه باشد؛ زیرا شرح لمعه، نه فتوای تنهاست و نه استدلال تام، لذا موجب مزید استبصار میشود و برکات دارد. ولی «رسائل» و «کفایه» باید مختصر شوند. هرچند کفایه مباحث را مختصر کرده، اما واضح و آشکار نیست تا بعد از معالم خوانده شود. اینکه در کفایه، اقوال استصحاب رسائل و تعارض احوال حذف شده خوب است. همچنین مبحث انسداد نباید ذکر شود. با این تحصیلات کی طلبه مجتهد میشود؟! نقل میکنند: خود صاحب کفایه بر بالای منبر گفت: من راه سیساله را برای شما به ششماهه تبدیل نمودهام. یکی از شاگردان پای منبر عرض کرده بود: آقا، فهمیدن این شش ماه هم همان سی سال را لازم دارد!
خلاصه اینکه، رسائل و مکاسب کتاب درسی سطح حوزه نیست، خارج شیخ است، و برای سطح باید تهذیب شود. باید هیئتی تشکیل گردد تا کتابهای درسی حوزه، مخصوصاً سطوح بالا را تهذیب کنند. شیخ آخرین قوه علمی خود را در رسائل و مکاسب اعمال کرده است و آن دو را سر درس میآورده و از روی آنها میخوانده است، و ما آنها را سطح قرار دادهایم! لذا بهحسب ظاهر خیلی محتاج به تهذیب هستند و رسایل و مکاسب و کفایه هیچکدام برای سطح مناسب نیستند. اینها سابقاً در حوزههای علمیه معمول نبوده است. آیا درست است طلبه به درس خارج برود و فکرش این باشد که شیخ در رسائل و مکاسب چه گفته است؟!