جدیت علما در اشتغال به بحث و درس بهحدی عجیب و غریب بوده که نمیشود بیان کرد. گفتن آن خیلی مشکل است، مخصوصاً محققین آنها.
استاد ما۱ نقل میکرد که تنها یک بار در درس مرحوم آخوند خراسانی شرکت ننمودم. علت آن هم این بود که باران شدیدی آمده بود و من یقین کردم که آن مرحوم برای تدریس نمیآید؛ زیرا هنگام باریدن باران، در جلوی خانه ایشان آب فراوان جمع میشد و لذا عبور و مرور از آن قطع میشد، ولی بعد معلوم شد که یکی از اهل علم، پایش را بالا میزند و مرحوم آخوند را پشت میگیرد و از آب عبور میدهد!
با چه مشقتها و سختیها عمری در راه درس و تدریس و بحث گذراندند و هیچ احساس خستگی و فتور نکردند!
با چه مشقتها و سختیها عمری در راه درس و تدریس و بحث گذراندند و هیچ احساس خستگی و فتور نکردند! یک وقت مرحوم آخوند بر بالای منبر فرموده بود: «این تدریس، فکرِ چهل سال قبل است، ولی ریاست نگذاشت فکر کنم».
استاد ما یک مرتبه دیگر هم برای درک مجلس درس آخوند با تِرَن۲ خصوصی و دربست خود را میرساند ـ ظاهراً از بغداد به کربلا و از آنجا به نجف ـ ولی همین که به مجلس درس میرسد، آخوند رحمهالله، بسمالله درس را شروع میکند. گویا استاد ما میدانسته که درس اول در چه مبحثی است، آن را بدون حضور در درس استادش نوشته و به شاگردان حاضر در درس عرضه نموده بود و درست مطابق درس استاد درآمده بود. در هر حال، استاد ما سیزده سال در درس مرحوم آخوند شرکت کرده بود و دوره اصول آخوند رحمهالله چهار سال طول میکشیده است.