تفاوت ما شیعیان با دیگر مسلمانها و غیر مسلمانها این است که دو اصل قرآن و عترت داریم، همین دو اصل برای دنیا و آخرت ما سودمند است. اگر ما در دنیا به بلا و مرضی مبتلا شدیم با توسل به اینها گشایشی به وجود میآید. این امتیازی است که تنها برای شیعیان است. در میان اهلسنت این مطلب نیست که به رؤسای فقه و علمای فقه توسل کنند. بلکه به علمای فقه اجازه نمیدهند که در احکام غیر فقهی مثل امور اعتقادی و عقلی دخالت کنند. در امور عقلی و اعتقادی باید کسانی چون ابوالحسن اشعری۱ یا قاضی عبدالجبار معتزلی۲ مرجع باشند، ابوحنیفه۳ و شافعی۴ و امثال اینها تنها باید در امور شرعی مرجع باشند. اهلسنت تعجب میکنند که چگونه شیعه، یک شخص (امام معصوم علیه السلام) را هم در امور عقلی مرجع میداند و هم در امور شرعی؟ نمیدانند که این امر سهل و آسان است. علاوه بر اینها، از اهل بیت (علیهم السلام) اموری چون مناجات با خدا به دست ما رسیده است که ما میتوانیم با پیروی از اینها اوقات خود را غرق در طاعات خدا کنیم؛ به نحوی که هر چه میکنیم طاعت خدا باشد.