در «انجیل برنابا» که در میان انجیلها صحیحترین است، نقل شده که حضرت عیسی شفاعت ابلیس را نزد خدا کرد. به خدا گفت: «خدایا این شیطان مدتها عبادت تو را میکرد، بیا و از گناهانش بگذر!»، بااینکه از زمان آدم تا زمان عیسی (علیه السلام) چه کارها و چه فسادها کرده بود. این چه نوری است که حتی به شیطان هم ترحّم کرد! خداوند فرمود: «من حاضرم شیطان را ببخشم، فقط بگوید: من گناه کردم، اشتباه کردم، مرا ببخش. همین را بگوید که من اشتباه کردم، «أخطأتُ فارحمني!» همین دو کلمه را بگوید».
خداوند فرمود: «من حاضرم شیطان را ببخشم، فقط بگوید: من گناه کردم، اشتباه کردم، مرا ببخش. همین را بگوید که من اشتباه کردم، «أخطأتُ فارحمني!» همین دو کلمه را بگوید»
حضرت عیسی خیلی خوشحال شد که کاری در این عالم انجام داده است که نظیر ندارد، از زمان آدم تابه حال پُراز فساد و افساد بوده، حالا دارد واسطه میشود برای شیطان، و وساطت او هم اثر کرده و از طرف خدا قبول شده است. از همان راهی که داشت شیطان را صدا زد و گفت: «بیا، من برای تو بشارت آوردم». شیطان گفت: «از این حرفها زیاد شنیدم»، حضرت عیسی گفت: «تو خبر نداری، اگر بدانی سعی میکنی و حریص میشوی که کار را بفهمی». شیطان گفت: «به این حرفها اعتنا نکن، از این حرفها زیاد است»، عیسی گفت: «تو خبر نداری، تمام این مفاسد با دو کلمه حل میشود»، گفت: «خوب بگو ببینم؟» گفت: «تو بیا و در محضر خدا بگو: إلهي أخطأتُ فارحمني؛ من اشتباه کردم تو ببخش!» اما شیطان قبول نکرد. گفت: «نخیر، او باید بیاید پیش من بگوید: من اشتباه کردم تو مرا ببخش!» چرا!؟ چون لشکر من از لشکر او بیشتر است، همه آنها لشکر من هستند، همه شیاطین که لشکر من هستند، آن دسته از جن که به خدا ایمان نیاوردند آنها هم لشکر من هستند، تمام بت پرستهای دنیا لشکر من هستند. شیطان با همین زیادی لشکر در روز قیامت هم میخواهد مغرور بشود! درحالیکه آنجا جای کمی و زیادی نیست، هرچه بشر بیاید جهنم میگوید: «هَلْ مِنْ مَزِیدٍ»؟ آنوقت تو میخواهی با زیادی لشکر کاری کنی؟ بله لشکر تو زیاد است و همه آنها هم در جهنم جا میشوند، خیال نکن که جا نیست، جهنم میگوید: هرکه شد بیاورید، معنای «هَلْ مِنْ مَزِیدٍ» این است که بیاورید، زیاد زیاد بیاورید، جا داریم. بالاخره حضرت عیسی به شیطان گفت: «برو ملعون! من برای تو نمیتوانم کاری کنم، تو میگویی خدا باید بیاید و بگوید که ببخشید؟!».
خیال نکن که جا نیست، جهنم میگوید: هرکه شد بیاورید، معنای «هَلْ مِنْ مَزِیدٍ» این است که بیاورید، زیاد زیاد بیاورید، جا داریم.
اصل مطلب از جهل این شیطان بدبخت است. تو جاهل هستی که میگویی چیزی که از آتش به وجود آمده ممکن نیست برای یک موجود خاکی خضوع کند! تو هیچ میدانی که آدم تنها خاک نیست؟ آدم مجموع خاک و یک جزء پاک دیگر است. تو هم آتشی مثل آتشهای دیگر نیستی، روح داری، مکلّف هستی، آتشی هستی که مکلّف هستی، به تو فرمود: «اسْجُدُوا»۱ اما سجده نکردی، مجموع روح و جسم میشود انسان، یا میشود جن، یا میشود شیطان، یا میشود مَلَک. آن بدبخت خیال میکرد که همین بدن او با بدن انسان مقایسه میشود، بدن انسان ظلمانی است، بدن شیطان نورانی است و محال است که موجود نورانی در برابر موجود ظلمانی سجود و خضوع کند. درحالی که نمیداند اصل این موجود نورانی است، نمیداند وقتی که مجلس امتحان بهپا شد، تمام ملائکه از گفتن اسمائی که خدا به آنها اشاره کرده بود عاجز شدند، به خدا گفتند: ما از خودمان چیزی نداریم، هر چه تو به ما یاد دادی بلدیم، و هرچه به ما یاد ندادی بلد نیستیم. به آدم فرمود: تو بگو!۲ او هم تمامی اسماء را بیان کرد. حالا که فهمیدی آدم بر تمام ملائکه تفوق پیدا کرد، با همه عظمت و اختلاف مراتبی که در ملائکه است، حالا که فهمیدی آدم بر تو و بر همه ملائکه مقدم است؟ باز هم خجالت نکشیدی و گفتی: «خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ»۳؟
سخن دوست، ص۷۷