صفحه اصلی

در حال بارگیری...
ویژه‌نامه بشارت از حضرت حجت (عج)

مطلب دوم: آیا مسأله غیبت و ظهور امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مستحدث است؟

 

آیا اعتقاد به غیبت و ظهور امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف مسألهای تاریخی و مستحدث است که در سال ٢۶٠ هجری و پس از شهادت امام حسن عسگری علیه‌السلام به تدریج در باور شیعیان پدیدار شد به گونه‌ای که پیش از آن هیچ اثری از این اعتقاد در میان مسلمانان به چشم نمی‌خورد، یا مسأله‌ای عقیدتی است و باور به آن در قرن اول هجری وجود داشته و خاستگاه آن به صدر اسلام بازمی‌گردد؟ آیا فارغ از احادیث، دلایل تاریخی برای وجود اعتقاد به مهدویت در سده‌های اول و دوم هجری وجود دارد؟!

شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهد اعتقاد به غیبت امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در همان سده اوّل هجری وجود داشته است. یکی از بهترین دلایل برای وجود این اعتقاد اشعاری است که قرن‌ها پیش از ولادت امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف سروده شده و برای ما به یادگار مانده است، که در اینجا به ذکر سه مورد از آن بسنده می‌کنیم.

نخستین آنها، شاعر مشهور «كُثَيِّر عزَّة» است که در سال ١٠۵ یا ١٠٧ هـ.ق وفات نموده است. برخی او را منتسب به مذهب کیسانیه می‌دانند اما شواهد قابل توجهی وجود دارد که نشان میدهد او از شاعران اهل بیت علیهم‌السلام و معتقد به امامت امامان دوازده‌گانه بوده است،١ از جمله آن‌که ابن‌شهرآشوب او را از اصحاب امام محمد باقر علیه‌السلام برشمرده است:

«از شاعران باتقوا کثیّر عزّه است که وقتی وفات کرد، امام باقر علیه‌السلام پیکر او را بر تشییع کرد؛ در حالی که عرق از سر و روی ایشان جاری شده بود. او از اصحاب امام باقر علیه‌السلام بود.»٢

فارغ از آن‌که مذهب او چیست، سروده‌هایش نشان از وجود اعتقاد به غیبت امامی از آل محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در سده اول هجری است. شعر زیر که دربردارنده عقیده غیبت است و در منابع شیعی و سنی به تواتر نقل شده، نشان‌دهنده همین نکته است. برای نمونه ابوالحسن اشعری٣ و حتی ابن تیمیه۴ -که از متعصب‌ترین عالمان سلفی است و برخی از دیدگاه‌های وهابیت ریشه در تفکر او دارد- در آثار خود همین شعر را نقل کرده‌اند.٣

أَلاَ إِنَّ اَلْأَئِمَّةَ مِنْ قُرَيْشٍ

وُلاَةُ اَلْحَقِّ أَرْبَعَةٌ سَوَاءٌ

بدان که امامان از قریش/ چهار والی حق هستند

عَلِيٌّ وَ اَلثَّلاَثَةُ مِنْ بَنِيهِ

هُمُ اَلْأَسْبَاطُ لَيْسَ بِهِمْ خَفَاءٌ

علی و سه تا از فرزندانش/ آنها نوههای دختری پیامبرند و این پوشیده نیست

فَسِبْطٌ سِبْطُ إِيمَانٍ وَ بِرٍّ

 وَ سِبْطٌ غَيَّبَتْهُ كَرْبَلاَءُ

یک نوه، زاده ایمان و نیکی است/ نوه دیگر را کربلا در بر گرفته

وَ سِبْطٌ لَايَذُوقُ الْمَوْتَ حَتّى

 يَقُودُ اَلْخَيْلَ يَقْدُمُهَا اللِّوَاءُ

نوه دیگر مرگ را نچشد تا اینکه/ سپاهیان را رهبری کند و در پیشاهنگ آنها پرچم را برافراشته

تَغِيبُ لَايُرَى فِيهِمْ زَمَاناً

بِرَضْوَى عِنْدَهُ عَسَلٌ وَ مَاءٌ

غایب شود و زمانهای در بین مردم دیده نشود/ در رضوا است و نزد اوست عسل و آب

بدون تردید در این شعر منظور از «سبط» -به معنای نوه دختری- امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است نه چنان‌که برخی گمان کردهاند، محمد بن حنفیه؛۵ چرا که امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف از نوادگان حضرت زهرا علیها‌السلام است و نوه دختری پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم است، اما ابن حنفیه اصلاً فرزند حضرت زهرا علیها‌السلام نیست، تا نوه پیامبر محسوب شود.

البته برخی این شعر را به سیّد حمیری (متوفای ١٧٣ هـ.ق) نسبت دادهاند که صحیح نیست و شاید علت این انتساب آن است که او نیز در ابتدا معتقد به مذهب کیسانیه بوده و سپس از آن دست کشیده است.

شاعر دیگری که با شعرهایش شهرت عقیده به  غیبت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را یک سده پیش از ولادت آن حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف برای همیشه در تاریخ ثبت کرد، ابوهاشم اسماعیل بن محمّد، معروف به «سیّد حمیری» (متوفای ١٧٣ هـ.ق وفات) است. اشعار او بین مردم انتشار یافته و هم از شیعه و هم از اهلسنت به تواتر نقل شده است، تا جایی که برخی از عالمان بزرگ اهلسنت همچون ابوالحسن دارقطنی (متوفای ٣٨۵ هـ.ق) دیوان اشعار او را حفظ بوده و آن را در کتاب رجالی خود ذکر کردهاند. ذهبی درباره دارقطنی می‌گوید:«چنانکه گفته اند دیوان شعرهای عدهای را حفظ بود، و به دلیل حفظ بودن دیوان سیّد حمیری، او را شیعه خواندهاند، اما من میگویم او از شیعه بودن مبرا است.»۶ حفظ دیوان سیّد حمیری توسط «دارقطنی» -که احتمال شیعه بودن هم درباره او نمی‌رود- نشان از رواج اشعار او در بین مردم دارد.

شیخ مفید (متوفای ۴١٣ هـ.ق) نیز بعد از ذکر شعر سیّد حمیری می‌نویسد: «این شعر دلیلی است بر اینکه در ایّام امام صادق علیه‌السلام، شیعه آشکارا ادعای امامت ایشان را داشته و اعتقاد به غیبت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و اینکه غیبت یکی از نشانهها و خصوصیات حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است، در همان زمان به صورت آشکار از سوی شیعه مطرح بوده و این دقیقاً همان اعتقاد امامیه اثناعشریه است».٧

حمیری در ابتدا شیعه نبود. ذهبی درباره مذهب او می‌نویسد: «او در ابتدا معتقد به نظر کیسانیه بود... ولی گفته میشود که او با جعفر صادق علیه‌السلام ملاقات کرد و او گمراهی حمیری را برایش آشکار نمود و در نتیجه، حمیری از عقیده سابق خود توبه کرد».٨ بعد از این ملاقات و پیوستن به تشیع به شکرانه هدایتش ابیاتی را چنین سرود:

تَجَعْفَرْتُ بِاسْمِ اللَّهِ وَ اَللَّهُ اَكْبَر

وَ أَيْقَنْتُ أَنَّ اَللَّهَ يَعْفُو وَ يَغْفِرُ

با نام خدا جعفری شدم و اللّه اکبر / و یقین کردم که خدا میبخشد و میآمرزد

سپس به دیار خود بازگشت و قصیده دیگری سرود و آن را برای امام صادق علیه‌السلام فرستاد که همان قصیده مشهور اوست، و با این بیت آغازمی‌شود:

أَيَا رَاكِباً نَحْوَ اَلْمَدِينَةِ جَسْرَةً

عَذَافِرَةً يُطْوَى بِهَا كُلُّ سَبْسَبٍ 

ای سوار بر ناقه تنومند که به سوی مدینه رهسپاری/ شتران تندرویی که بیابانهای دور و دراز را با آنها در مینوردند

وی در این قصیده، جزئیات ماجرای خود را ذکر میکند و به وجود روایتی حاکی از غیبت امام مهدی از آلمحمّد علیهم‌السلام تصریح میکند. او گمان می‌کرده در آن روایت منظور از مهدی که غایب می‌شود ابن حنفیه است. این شعر زیبا و دلنشین طولانی است و در این نوشتار به ذکر ابیاتی از آن که صراحتاً وجود اعتقاد به غیبت امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را در آن زمان آشکار می‌سازد بسنده می‌شود:

وَ لَكِنْ رُوِينَا عَنْ وَصِيِّ مُحَمَّدٍ

وَ مَا كَانَ فِيمَا قَالَ بِالْمُتَكَذِّبِ

و اما از وصیّ حضرت محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم برای ما روایت شده است/ و او در آنچه میگفت، دروغگو نبود

بِأَنَّ وَلِيَّ الْأَمْرِ يَفْقُدُ لَايُرَى

سَتِيراً كَفِعْلِ اَلْخَائِفِ اَلْمُتَرَقِّبِ

که ولیّ امر غایب میگردد و دیده نمیشود/ در حالی که مخفی است؛ همچون سیره حضرت موسی علیه‌السلام که خائف مترقّب بود

فَيُقْسَمُ أَمْوَالُ اَلْفَقِيدِ كَأَنَّمَا

تُغَيِّبُهُ بَيْنَ اَلصَّفِيحِ اَلْمُنَصَّبِ

و لذا اموال آن امام غایب، تقسیم میشود؛ گویی / او مرده است و زیر خروارها خاک پنهان شده است

تا به این بیت میرسد که:

لَهُ غَيْبَةٌ لاَ بُدَّ مِنْ أَنْ يَغِيبَهَا

فَصَلَّى عَلَيْهِ اَللَّهُ مِنْ مُتَغَيَّبٍ

برای او غیبتی است و چارهای نیست جز اینکه غایب شود/ پس درود خداوند بر چنین غایبشوندهای باد.

این قصیده در زمان حیات امام صادق‌ علیه‌السلام سروده شد و مربوط به پیش از سال ١۴٧ هـ.ق -تاریخ شهادت آن حضرت علیه‌السلام- است، و به خوبی نشان می‌دهد روایات غیبت امام مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف و اعتقاد به آن  در آن زمان وجود داشته است.

سومین شاعری که نفوذ شعرش در تاریخ، به‌خوبی نمایانگر محیط فکری نسلهای گذشته است، شاعر بلندمرتبه «دعبل خزاعی» (متوفای ٢۴۶ هـ.ق) است. او پس از آنکه قصیده معروفش را سرود، با خود پیمان بست  پیش از تشرّف به محضر امام رضا علیه‌السلام، آن را نزد هیچ کسی نخواند. مجلسی که در آن دعبل شعرش را در محضر امام هشتم علیه‌السلام خواند، از با شکوه‌ترین و پرشورترین مجالسی بوده است که از منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است.٩ زمان سروده شدن این شعر دست کم نیم قرن پیش از ولادت حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف است چرا که در محضر امام رضا علیه‌السلام سروده شده است. از میان اهلسنت، علمای زیادی این شعر را نقل کردهاند که میتوان به این افراد اشاره کرد: مقدسی (متوفّاى ٣۵۵ هـ.ق) در کتاب البدء و التاريخ، ياقوت حموی (متوفّاى ۶٢۶ هـ.ق) در کتاب معجم الأدباء، ابن العديم (متوفّای ۶۶۰ هـ.ق) در کتاب بغية الطلب فی تاريخ حلب، یوسف مزى (متوفّاى ٧۴٢ هـ.ق) در کتاب تهذيب الكمال، العصامى (متوفاى ۱۱۱۱ هـ.ق) در کتاب سمط النجوم العوالی و... .

یاقوت حموی این قصیده را از بهترین شعرها و برترین ثناها میشمارد و میگوید:

«دعبل بن علی بن رزین بن سلیمان، از مشاهیر شیعه بوده و قصیده تائیه او در وصف اهل بیت علیهم‌السلام از نیکوترین شعرها و برترین ثناهاست. او با این شعر به سوی علی بن موسی الرضا علیهما‌السلام در خراسان رفت. آن حضرت نیز دههزار درهم به او عطا کرد و یکی از لباسهای خود را به او خلعتی داد. پس از آن، اهل قم سیهزار درهم به دعبل دادند تا آن لباس را از او بخرند، اما او حاضر به فروش نشد. سپس در طول راه، اهل قم مسیر او را بستند، تا آن لباس را از او بگیرند. دعبل به آنها گفت: این لباس تنها برای خدا خواستنی است، اما خداوند این لباس را بر شما حرام کرده است. در اینجا اهل قم به او سیهزار درهم دادند، اما دعبل قسم خورد که حاضر به فروش این لباس نیست؛ مگر اینکه مقداری از آن را به او بدهند تا آن را در کفن خود قرار دهد. آن گاه اهل قم یک آستین از آن را به او دادند که بعداً در کفن او قرار گرفت. گفته میشود او قصیده خود را بر روی پارچهای نگاشت و با آن احرام بست و وصیّت کرد که همان پارچه کفنش شود».١٠

او در ادامه می‌نویسد:

«نسخههای این قصیده مختلف هستند که برخی از آنها زیاداتی دارند که احتمالاً ساختگی باشد و عدهای از شیعیان آنها را به شعر اضافه کردهاند، ولی ما اکنون صحیحترین این نسخهها را نقل میکنیم».

وی صرف احتمال ساختگی بودن برخی از جزئیات گزارش شده از این جلسه را به دلیل هماهنگی با اعتقادات تشیع، برای جعلی بودن کافی دانسته و آن‌ها را حذف نموده است. با این حال ابیات زیر را نقل نموده و آن‌ها را معارض با دیدگاه اهل سنت تلقی نکرده است:

مدارسُ آياتٍ خَلَتْ من تلاوةٍ

و منزل وحي مقفرُ العَرَصاتِ

محل تدریس آیات قرآن که از تلاوت خالی شده/و عرصههای خانه وحی که خالی و خاموش شده

تا میرسد به این بیت که:

خروجُ إمامٍ لا محالة خارجٌ

يقوم على اسم اللّه و البركاتِ

قیام امامی که لاجرم قیام خواهد کرد/ بر اسم خدا و برکات او، قیام میکند

يميّز فينا كلَّ حقٍّ و باطلٍ

 و يَجزي على النَّعماء و النَّقِماتِ١١

در میان ما، هر حق و باطلی را تمییز میدهد/ و بر نعمتها و نقمتها جزا میدهد.

او این گزارش را که نشان از وجود اعتقاد به قیام حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف نیم قرن قبل از ولادت آن حضرت دارد، صحیح می‌داند و احتمال ساختگی بودن آن را هم نمی‌دهد.

 سیّد محسن امین قدس‌سره در جواب سخن حموی میگوید:

«چه بسا گمان او بر اینکه زیادات ساختگی است، به این جهت باشد که در آن ابیات مضامینی یافته است که برای او قابل پذیرش نیست. او چهلوپنج بیت را نقل میکند.»١٢

با این حال، وقتی میبینیم حموی ابیات قصیده را از هم گسسته و برخی را آورده و برخی را حذف کرده، اما دو بیت «خروجُ إمامٍ لا محالة خارجٌ...» را از قلم نینداخته است، مطلبی که ما درصدد بیان آن هستیم، بیشتر تقویت میشود؛ یعنی یقین میکنیم که دعبل مسأله ظهور حضرت حجت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را در محضر امام رضا علیه‌السلام و بیش از پنجاه سال قبل از ولادت آن حضرت عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف سروده، زیرا گرچه وفات دعبل در سال ٢۴۶ هـ.ق است، اما سرودن این شعر تقریباً در سال ٢٠٠ هـ.ق و ولادت پربرکت خاتم اوصیاء عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف در نیمه شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق بود.

ماجرای تأیید شعر توسط امام رضا علیه‌السلام و گریستن آن حضرت و هدیه دادن ایشان به دعبل و آنچه بعد از آن روی داد.

گزیده‌ای از آنچه در این مجلس گذشته چنان‌که محدثان نقل کرده‌اند چنین است:

وقتی دعبل به عبارت «أَرى فَيئَهُم في غيرهم متقسِّماً؛ میبینم که فیء و اموال آنها در میان دیگران تقسیم شده است» رسید، حضرت گریست و فرمود: «صدقت يا خزاعی؛ راست گفتی ای خزاعی». وقتی دعبل به جمله «أَكُفًّا عن الأوتار منقبضات؛ دستهایی که از خونخواهی خونهای بهناحق ریخته آنها بسته شده است» رسید، امام رضا علیه‌السلام در حالی که دستان خود را با اندوه حرکت میداد، فرمود: «أجل و اللّه منقبضات؛ آری، به خدا دستهای ما بسته است». وقتی دعبل به این مصراع رسید: «و إنّی لأرجُو الأمنَ بعد وفاتی؛ من امیدوارم بعد از وفاتم در آسایش باشم»، امام علیه‌السلام به او فرمود: «آمنك اللّه يوم الفزع الأكبر؛ خداوند تو را در روز ترس بزرگ، به آسایش میرساند». وقتی دعبل به عبارت «و قبرٌ ببغداد؛ و قبری در بغداد» رسید، حضرت علیه‌السلام فرمود: «أفلا أُلحِقُ لك بهذا الموضع بيتين بِهِمَا تمامُ قصيدتِكَ؛ آیا برای تو در این قسمت از شعر، دو بیت اضافه نکنم که قصیده‌ات را کامل کند؟» دعبل گفت: آری، ای فرزند رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم! سپس حضرت علیه‌السلام دو بیت را به آن اضافه فرمود: «و قبرٌ بطوس...».

وقتی دعبل به مصراع «خروج إمام لا محالة خارج» رسید، امام رضا علیه‌السلام بهشدت گریست و سپس سر مبارک خود را بلند کرد و فرمود: «يا خزاعی نطق روحالقدس على لسانك بهذين البيتين فهل تدری من هذا الإمام و متى يقوم؟؛ ای خزاعی! همانا روح القدس با این دو بیت بر زبان تو سخن گفته است. حال آیا میدانی این امام کیست و کی قیام میکند؟»

دعبل گفت: نه ای سرورم! جز اینکه شنیدهام امامی از شما قیام خواهد کرد که زمین را از فساد پاک و آن را پر از عدالت خواهد کرد؛ همانگونه که پر از ستم شده است.

حضرت ثامن الحجج علیه‌السلام فرمود:

«ای دعبل! امام بعد از من فرزندم محمّد است و بعد از محمّد، فرزندش علی است و بعد از علی، فرزندش حسن است. و بعد از حسن، فرزندش حجت قائم است که در زمان غیبتش انتظار او را می‌کشند و در زمان ظهورش فرمان‌بردار است. اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد، تا او قیام کند و زمین را پر از عدالت نماید چنان‌که از ستم پر شده بود. اما اینکه او کی قیام خواهد کرد، سخن گفتن از زمان است که پدرم از پدرش و او از پدرانش نقل میکند از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم پرسیدند: ای رسول خدا! قائم از فرزندان شما کی قیام خواهد کرد؟ ایشان فرمود: مَثَل او مثَل قیامت است که در وقتش، جز خدا آن را آشکار نخواهد کرد. بر آسمانها و زمین سنگین است و جز ناگهانی به سراغتان نمیآید».١٣

در همین مجلس بود که امام رضا علیه‌السلام هنگام شنیدن ابیات مربوط به امام عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف از جا برخاست و دست مبارک را روی سر گذاشت، و  این عمل برای شیعیان به یادگار ماند. آقا بزرگ طهرانی قدس‌سره نقل میکند وقتی دعبل خزاعی به این بیت شعر رسید:

إلى الحشر حتّى يبعث اللّه قائماً

يفرّج عنّا الهمّ و الكربات

[آتش مصیبت شعله میزند تا روز محشر]، تا روزی که خداوند قائمی را برانگیزد/که غم و اندوه را از ما بردارد

رخسار امام رضا علیه‌السلام شکفت و ایشان نگاه مبارک خود را به زمین انداخت و دستانش را گشود و سپس نگاه خود را به آسمان گره زد و فرمود:

«اللّهمّ عجّل فرجه و سهّل مخرجه و انصرنا به و أهلك عدوّه» (خداوندا! فرج او را نزدیک بگردان و خروج او را آسان کن و ما را به وسیله او یاری رسان و دشمنش را هلاک کن) تا اینکه فرمود: «يا دعبل هو قائمنا» (ای دعبل! او قائم ما اهلبیت است).

اباصلت میگوید که وقتی دعبل به این بیت رسید:

خروج إمامٍ لا محالة خارج

يقوم على اسم اللّه و البركات

امام علیه‌السلام از جای برخاست و دست راست خود را بر سر گذاشت و سر خویش را به سمت زمین خم کرد و فرمود:

«اللّهمّ عجّل فرجه و سهّل مخرجه و انصرنا به نصراً عزيزاً»١۴ (خدایا! فرج او را نزدیک بگردان و خروج او را آسان کن و ما را به وسیله او عزتمندانه یاری کن).

 

١. برای آگاهی بیشتر از شخصیت کثیّر عزّه و اطلاعاتی درباره شیعه بودن او و کیسانی نبودنش نک: الدرجات الرفيعة فی طبقات الشيعة، ص۵۸۱.

٢. معالم العلماء، ص١۵٢.

٣. مقالات الإسلاميين، ص ۱۹.

۴. منهاج السنّة، ج۳، ص۴٧۵.

۵. محمد بن حنفیه از فرزندان امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. او از فرزندان حضرت زهرا علیها‌السلام نیست و مادرش خوله نام دارد.

۶. معرفة القرّاء الكبار، ص ۱۹٧.

٧. الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد، ج٢، ص٢٠۶.

٨. سير أعلام النبلاء، ج۸، ص ۴۵.

٩. علاقهمندان برای آگاهی از تفصیل آن، میتوانند به کتاب «أعیان الشیعه» نوشته سیّد محسن امین قدس‌سره مراجعه کنند.

١٠. «إرشاد الأريب الى معرفة الأديب»، ج٢، ص١٢٨۴.

١١. معجم الأدباء، ج۳، ص١٢٨۴.

١٢. أعيان الشيعة، ج۶، ص۴١٨.

١٣. كمال الدين، ج۲، ص٣٧٢.

١۴. أعيان الشيعة، ج۶، ص۴١٨.

 

 

جهت مشاهده تمامی تولیدات رسانه‌ای مرتبط با کتاب «بشارت از حضرت حجت(عج)»، و دسترسی به مجموع صوت‌ها و فیلم‌های بیانات حضرت‌ آیت‌الله بهجت، که قابلیت دسترسی به آن‌ها از طریق بارکد(QR)، در حاشیه صفحات کتاب فراهم گردیده است، به لینک ذیل مراجعه فرمایید:

ویژه‌نامه اینترنتی کتاب بشارت از حضرت حجت(عج)

 

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها