در روایت آمده است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «أَهْلُ بَیتی أَمانٌ لأَهْلِ الأرْضِ، کما أَنّ النجُومَ أَمانٌ لأَهْلِ السماواتِ؛ اهلبیت من، مایهی امنیت زمینیان هستند، همانگونه که ستارگان مایهی امنیت آسمانیان هستند».[۱]
آیا امکان دارد در شداید و گرفتاریها به آنها پناهنده شویم و آنها چاره نکنند و پناه ندهند و بلا را از ما مرتفع نکنند؟!
راه اهلبیت علیهمالسلام، راه نجات و سعادت و امان و مایهی سلامت دارَین دنیا و آخرت است.
گویا در مورد حضرت عبدالعظیم در روایت آمده است که «أَمانٌ لأَهْلِ ری»، در مورد حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام است که: «أَمانٌ لأَهْلِ بَغْدادٍ»؛ و شاید در مورد زکریابنآدم وارد شده باشد که: «أَمانٌ لأَهلَ قُم»؛ چندین چراغ داریم و بیراهه میرویم!
همهی اینها را داریم، ولی نمیخواهیم متابعت کنیم! به بعضی از اطبا که برای احوالپرسی از تهران به اینجا میآمدند، گفتم: شما با کسی که خودش نمیخواهد مراعات حفظ صحت کند، چه میکنید؟ من میدانم پیادهروی، شرط صحت است، یا فلان چیز مخالف سلامتی و صحت است، ولی باز آن را به جا میآوریم، یا افراط و تفریط مینماییم!
ما خود نمیخواهیم این راه را، که راه خدا و رسول و اولیای اوست طی کنیم، بلکه راهی را میخواهیم که در آن استغفار و ذکر و گریه نباشد. نظیر اینکه نزد شخصی رفتند و گفتند: ذکری به ما دستور بدهید. وی میگوید که گفتم: نماز بخوانید. گفتند: میخواهیم ذکری بدهید که نماز نخوانیم.
دَواؤُک مِنْک وَ لاتُبْصِرُ / وَ داؤُک فیک وَ لا تَشْعُر؛ درمان تو از توست، ولی تو آن را نمیبینی، و درد تو نیز در توست، ولی تو بدان آگاه نیستی.
خود را مریض نمیدانیم، وگرنه علاج آن آسان است. هر کس راهی برای رسیدن به سعادت و امان یافت و به دست آورد، باید به دوستان و اهل امانت و وثاقت و دیانت برساند.
[۱]. ر.ک: عللالشرائع، ج۱، ص۱۲۳؛ عیون اخبار الرضا، ج۱، ص۳۰؛ کمالالدین، ص۲۰۵؛ نظم دررالسمطین، ص۲۳۴؛ الجامعالصغیر، ج۲، ص۶۸۰؛ کنزالعمال، ج۱۲، ص۹۶.
[۲]. شرح الاسماءالحسنی، سبزواری، ج۱، ص۱۲؛ ج۲، ص۸۰؛ کتابالاربعین، ماحوزی، ص۲۸۱.