خدا فرجی برساند؛ ما چه کاری میتوانیم بکنیم؟! جز دعا چه از دست ما برمیآید؟! یکی از آقازادهها ـ که متدین و مدیر مسئول روزنامهای بود و علیهِ دولت انگلیس مطالبی مینوشت و در اثر آن روزنامهاش را توقیف کردند و گاهی هم خود او را زندانی میکردند ـ میگفت: در محاکمه صریحاً به من گفتند: آقا! شما چطور میخواهید چهارصد خانواده را بیسرپرست بگذارید؟! یعنی چهارصد خانوادۀ انگلیسی که سرپرستشان در ایران اقامت داشتند.
بله، آنقدر برای تسلط بیگانگان بر بلاد اسلامی و مسلمین، رشوه گرفتیم و طعم آن برای ما شیرین شد، غافل از آنکه دنبال آن تخلی است! خون میخوردیم و نمیفهمیدیم؛ چنانکه فاطمۀ زهرا علیهاالسلام پیشتر پیشبینی کرده و فرموده بود: «سَتَحْلِبُونَ دَماً عَبیطاً!؛١ بهزودی [از شتر خلافتِ جعلی] خون تازه خواهید دوشید!».
اینهمه سال دولتهای اسلامی به دست کِلاب افتادند، ولی ما هیچ احساس ناراحتی نکردیم! درحالیکه یک سلام علیک ما با کفار و دستنشاندههای آنها، به مخاطره انداختن مسلمانان است و ما در برابر آن مسئول هستیم. برای فریبدادن شخص، کافی بود که او را به خلوت ببرند و به او بفهمانند که پروندهاش نزد آنهاست و تمام آنچه را که موجب محکومیت و اعدم اوست فهمیدهاند؛ بعد از آن هر فرمانی به او میدادند، باید اجرا میکرد. با خود کاری کردیم و بلایی بر سر خود آوردیم که دشمن با دشمن نمیکند.
زمانی شاه ایران و کارتر، رئیسجمهور آمریکا هشت ساعت تلفنی با هم صحبت کردند! چه صحبتی؟ معلوم است آقا و نوکر چه صحبتی با هم دارند!
باید، بهخصوص بعد از نماز، دعای جدّی برای اهل ایمان و هر که به حکم اهل ایمان است، بکنیم؛ و همواره ملتفت و مراقب باشم. در این صورت، شاید مقصر نباشیم ـ البته اگر تکلیف دیگر پیش نیاید ـ و هیچوقت نباید از دشمنان اسلام و مسلمانها خاطرجمع شویم.