صفحه اصلی

در حال بارگیری...
بیانات

حدیثی درباره آفرینش عقل

این روایت را به این صورت در جایی دیده‌ام، اما نمی‌دانم در چه کتابی، قاعدتاً در «جواهرالسنیة»۱ باشد: «خَلَقَ الله الْعَقْلَ فَقالَ لَهُ أَدْبِرْ فَأَدْبَرَ فَقالَ لَهُ: مَنْ أَنَا وَ مَنْ أَنْتَ؟ قالَ: أَنَا أَنَا، وَ أَنْتَ أَنْتَ: ثُم قالَ لَهُ: أَقْبِلْ فَأَقْبَلَ، فَقالَ لَهُ: مَنْ أَنَا وَ مَنْ أَنْتَ؟ قالَ: أَنْتَ الربُ الْجَلیلُ وَ أَنَا الْعَبْدُ الذلیلُ؛ خداوند عقل را آفرید و به او فرمود: پشت کن. پشت کرد. پس از او پرسید: من کیستم و تو کیستی؟ گفت: من منم، و تو تویی. سپس به او فرمود: رو کن. رو کرد، پس از او پرسید: من کیستم و تو کیستی؟ گفت: تو پروردگار بزرگ، و من بنده ذلیل هستم».
یعنی وقتی که مُدْبِر گردد، تاریک محض است و وقتی که رو کند و به حق متوجه گردد، مِرآت است.۲

در محضر بهجت، ج۱، ص۷۹
  • ۱. تا آنجا که ما تفحص کرده‌ایم، عین این روایت در «الجواهرالسَنیة» و غیر آن نیامده است، ولی مشابه آن در جوامع روایی آمده است. از جمله ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۱۰، ۲۱، ۲۶ و ۲۸؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۳۶۹ و... از منابع خاصه و المعجم الکبیر، ج۸، ص۲۸۳؛ نظم دررالسمطین، ص۱۱۲؛ کنزالعمال، ج۳، ص۳۸۳ و... از منابع عامه.
  • ۲. یعنی وقتی ادبار می‌کند، به نظر استقلالی به خود می‌نگرد و وقتی اقبال می‌کند، به تدلی و وابستگی خود به حضرت حق توجه می‌کند.

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها