سید حسن نصرالله: ما فقط از افراد موثق شنیدیم؛ من شخصاً از ایشان سؤالی نپرسیدم. وقتی دیدار میکردیم، از ذهنم میگذشت، ولی از پرسیدن چنین سؤالی خجالت میکشیدم یا میترسیدم؛ چه اینکه یک سؤال بسیار شخصی است. احساس میکردم چنین سؤالی، حضرت شیخ را بسیار به زحمت میاندازد؛ چه میخواست بگوید؟ مجبور میشد که… . اما افراد موثقی که از حضرت شیخ (قدسسره) سؤال کرده بودند، جوابهای ایشان را نقل میکنند. بنده شخصاً به این مسئله اعتقاد دارم و تقریباً برایمان از مسلمات است؛ چه اینکه در تاریخ غیبت کبری، در مورد بعضی از بزرگترین علمای ما که قطعاً موثق و پاک بودند، از طریق افراد موثق بهنحو تواتر نقل شده است که چنین تشرفهایی محضر صاحبالزمان (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) داشتهاند. مقام حضرت شیخ بهجت، از بسیاری از افرادی که خواندهایم تشرف داشتهاند، پایینتر نیست. برای کسی در مقام روحانی والای حضرت شیخ بهجت، بسیار منطقی و عادی است که چنین تشرف عظیمی پیدا کند.
بعضی افراد، دچار تردید شدهاند که آیا واقعاً صاحبالزمان وجود دارد و زنده است؟ قاعدتاً علم و استدلال به او میگویند بله، اما قلب او مضطرب است. اما وقتی کسی با وثوق بالا پیدا میشود و از حضرت شیخ بهجت (رضواناللهعلیه) نقل میکند که من دیدار کردم، مشرف شدم و…، دل این افراد بسیار قرص میشود.
همچنین به عقیده قاصر بنده در این زمینهها، نقش تربیتی شیخ بهجت چنین ارتباطی را میطلبد. درهرصورت، بنده ادعای دیگری میکنم، یعنی برای این ماجرا دلیل دیگری میآورم؛ بنده اعتقاد دارم در طول غیبت کبری و طول این دورانها، بسیار نیاز هست که افراد مورد وثوق، شناختهشده و راستگویی با امام صاحبالزمان (علیهالسلام) دیدار داشته باشند. دلیلش هم حفاظت از اعتقاد شیعه امامیه است، زیرا با گذشت زمان ـ مخصوصاً وقتی صدها سال میگذرند ـ افرادی میآیند و میگویند: «این امام غایبی که منتظرش هستید کجاست؟!». باب شک بازمیشود. امروز آنچه در روایتهای شریف از امامانمان (علیهمالسلام) نقل شده است را داریم میبینیم و میشنویم که زمانی خواهد رسید که گفته خواهد شد: «مات أو هلك، في أي واد سلك».
امروز افرادی هستند که میگویند هرجا بوده، مرده و از میان رفته است! پس، جنبۀ علمی به جای خود؛ امروز علما و محققان ما پژوهش و سخنرانی میکنند، کتاب مینویسند و دلایلی علمی میآورند که موجب اطمینان و حتی علم به وجود امام صاحبالزمان (علیهالسلام)، زندهبودن و غیبت ایشان میشود و اینکه ایشان همانگونه که ما منتظر ایشان هستیم، منتظر اذن خداوند برای خروج، ظهور و اقامه عدل در زمین هستند. ولی این دلایل همچنان علمی هستند و ابلیس و شیاطین میتوانند لحظاتی از طریق نقاط ضعف نفس بشر نفوذ کنند و بگویند اینها حرفهای فلسفی، علمی، کلامی و تخصصی است، ولی برادر! هیچکس او را ندیده و با او دیدار نکرده. بنده معتقدم این ماجرا برای حفظ و حراست از این عقاید، بسیار مهم است. صاحبالزمان (علیهالسلام) میتوانند چنین کار و مأموریتی را بدون منافات پیدا کردن با غیبت کبری انجام دهند.
همچنین در تاریخ نقل شده است که چنین دیدارهایی بوده است. در هر نسلی ما نیاز به دیدار و افرادی داریم که دیدار کنند. بنده بیش از این را به شما بگویم. الآن افرادی پیدا شدهاند که میگویند چه کسی گفته است سیدبحرالعلوم به دیدار امام زمان (علیهالسلام) مشرف شده؟ چه کسی گفته آن داستان برای مقدس اردبیلی پیش آمد؟ چه کسی گفته علامه حلی…؟ و مانند این سؤالات. هرچه هم کتاب، سند و… بیاورید، یک بحث علمی بسیار دقیق راه میاندازند تا این موضوعات را نابود کنند و بگویند اینها همهاش قصه است؛ به قول خودمان همهاش حرف است و هیچ مبنای علمی که بتوان مسئلهای عقیدتی در این اندازه را بر آن بنا کرد وجود ندارد. بنده میدانم بعضی افراد، دچار تردید شدهاند که آیا واقعاً صاحبالزمان وجود دارد و زنده است؟ قاعدتاً علم و استدلال به او میگویند بله، اما قلب او مضطرب است.
اما وقتی کسی با وثوق بالا پیدا میشود و از حضرت شیخ بهجت (رضواناللهتعالیعلیه) نقل میکند که من دیدار کردم، مشرف شدم و… جزئیات ذکر میکند که در کتاب «الناصح» و… موجود است، دل این افراد بسیار قرص میشود؛ چون شیخ بهجت برایشان از دروغگویی و… منزه است و به دنبال هیچگونه قدرتی نیست، دکانی ندارد، بهدنبال جلب محبت یا ستایش مردم نیست و نیازی هم ندارد به مردم بگوید من دیدار داشتهام. حتی شرایط صحبت شیخ بهجت دربارۀ دیدارشان با صاحبالزمان (علیهالسلام) این راستگویی عظیم را مستحکمتر میکند، چون تحت فشار و اصرار افراد بیان کردهاند. افراد بسیاری پرسیدهاند و ایشان پاسخ نگفته است. ایشان این ماجرا را ابتدای مرجعیت یا قبل مرجعیتشان نگفتهاند؛ این را در آخرین سالها گفتهاند. این را بر گردن خود میدانستند و میخواستند آن را به انجام برسانند. به همین دلیل بنده این نقلها را در مورد همه نسلهای گذشته، از ابتدای غیبت کبری تا امروز میپذیرم. شایسته است بهصورت اجمالی این را بپذیرید.
امام زمان (سلاماللهعلیه) است که انتخاب میکند چه کسی با او دیدار کند؛ کسی نمیتواند به امام تحمیل کند با ایشان دیدار داشته باشد؛ تصمیم این ماجرا با امام (علیهالسلام) است. ایشان قطعاً از مصالح باخبرند و با کسی دیدار میکنند که اگر برای مردم نقل کرد، مردم باورش کنند و به او اطمینان داشته باشند تا این هدف که به آن اشاره کردم محقق شود. میخواهم بگویم آنچه اخیراً و پیش از رحلت آیتالله بهجت دربارۀ دیدار یا دیدارهای ایشان با صاحبالزمان نقل شد، بسیار بر تثبیت عقاید مؤمنان و شیعیان تأثیر گذاشت؛ کسانی که بهواسطۀ تشکیکهای موجود در بخشهای مختلف در این حوزه، شک و تردید کمکم در حال نفوذ به دلهایشان بود.