بسم الله الرحمن الرحیم
چگونه میتوان از عظمت بانویی سخن گفت که «إِنَّمَا سُمِّیتْ فَاطِمَةُ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛ همانا او فاطمه نام گرفت، چرا که خلایق از معرفتش بازماندند».۱ مگر میشود بشر خاکی و آلوده از رثای نور حقیقتی سخن بگوید که از اشراق نور الهی است.۲ این ممکن نیست مگر با یاری جستن از کلام اهلبیت علیهمالسلام و علمای ربانی که از منبع زلال سرچشمه علم آنان جان خود را صفا دادهاند و به تماشای این حقیقت ناب نشستهاند. به ناچار دل به سخنان این بزرگواران بسته، با قلمی لرزان، به حکم «آب دریا را اگر نتوان کشید/ هم به قدر تشنگی باید چشید»، به وصف فضائل این خورشید عالمتاب دست مییازیم.
***
حدیث شریف کسا یکی از منابعی که ما را در شناخت مقام حضرت زهرا سلاماللهعلیها یاری میدهد. این حدیث از وجود مقدس این بزرگ بانوی اسلام و یگانه زنان بشر نقل شده است.۳ آیتالله بهجت رحمهالله میفرمودند: «عجائب و غرایبی در حدیث کساست. خدا میداند کسی بشمارد که چقدر معجره در آن است، خیلی کار بزرگی کرده است». ازاینرو بر ماست تا به دیده دقت به این حدیث بنگریم و با یاری گرفتن از راهنماییهای این عارف حقیقتبین، در حد وسع ناچیز خود، ارادت خود را با معرفتی بیشتر به آن بانوی بیهمتا ابراز نماییم.
در آغاز آنچه نظر خواننده این حدیث را به خود جلب میکند این است که راوی آن، که خبر از اخبار غیبی آسمانها میدهد خود وجود مقدس فاطمه زهرا سلاماللهعلیها است. سرچشمه علم او، علم لایزال خداوند تبارک و تعالی است. در روایتی از سلمان فارسی آمده است: «عماربنیاسر به من گفت: آیا مىخواهى چیز عجیبى را برایت نقل کنم؟ گفتم: نقل کن اى عمار! گفت: آرى، من شاهد بودم که روزى على بن ابىطالب بر فاطمه داخل شد، هنگامى که چشمان فاطمه بر او افتاد، گفت: نزدیک بیا تا به تو بگویم که در جهان هستى چه بوده، چه هست، و تا روز قیامت چه خواهد شد. عمار گفت: در این حال دیدم که على بازگشت، پس من هم به دنبال او بازگشتم تا اینکه به حضور پیامبر رسید، پس پیامبر به او گفت: اى ابوالحسن! نزدیکتر بیا، پس على نزدیکتر رفت و در کنار او نشست و پیامبر به وى فرمود: حال تو مىگویى یا من بگویم؟ على فرمود: شما بگویید بهتر است. پس رسول خدا فرمود: مثل اینکه فاطمه به تو چنین و چنان گفته است و تو نزد من آمدهاى تا درباره آن جویا شوى. على پرسید: آیا نور فاطمه از نور ماست؟ پیامبر فرمود: آیا تردید دارى؟ البته که چنین است و على سجده شکر نمود».۴
در حدیث کسا نیز حضرت خود از تمامی اخبار و گفتوگوهایی که میان جبرئیل و خداوند متعال و نیز از گفتوگوهایی که بین حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله با او روی داده، سخن میگوید و اینطور نیست که آنها را از زبان پیامبر گرامی اسلام نقل کند؛ آیتالله بهجت رحمهالله میفرماید: «کسی حدیث کسا را از روی دقت ببیند [متوجه میشود که] خود حضرت [زهرا سلاماللهعلیها] خبر میدهد جبرئیل آمد پهلوی ما. نمیگوید پدر من گفت که جبرئیل آمد. خودش به الهام الهی فهمیده بود چنین سؤال کرد، چنین تقاضا کرد از خدا؛ هیچ نمیگوید که پدر من گفت که جبرئیل تقاضا کرد از خدا، خدا اجازه داد که پایین بیاید».
آیتالله بهجت قدسسره: «عجائب و غرایبی در حدیث کساست. خدا میداند کسی بشمارد که چقدر معجره در آن است، خیلی کار بزرگی کرده است».
***
یکی از رمزهای بزرگ این حدیث، محوریت حضرت زهرا سلاماللهعلیها در آن است که جایگاه والای این بانوی اطهر را نزد خداوند متعال آشکار میسازد؛ آنجا که جبرئیل به خداوند متعال عرضه میدارد که این پنج تن چه کسانی هستند، خداوند متعال میفرماید: «هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعلُها وَبَنُوها؛ آنان: فاطمه، پدر، شوهر و فرزندانش هستند». همچنین این عبارت نشان دهنده جایگاه والا و شناخته شده حضرت زهرا سلاماللهعلیها در آسمانها و در میان فرشتگان الهى است.۵
***
یکی از دلایل که برای اثبات عصمت اهلبیت علیهمالسلام مورد استناد علمای شیعه از آغاز تا به امروز است، آیه تطهیر است که در این هنگام از سوی خداوند متعال توسط جبرئیل امین بر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نازل گشت؛ «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً؛ همانا خداوند اراده کرده است هرگونه پلیدی را تنها از شما بزداید و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند».۶ این آیه، تطهیر را تنها به اهلبیت پیامبر صلیاللهعلیهوآله اختصاص داده است که نشان دهنده اراده خاص و تکوینی خداوند متعال است و منظور از آن عصمت از هر خطا و اشتباه است.
در روایتی از امام حسن عسکری علیهالسلام آمده است: «نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا؛ ما حجتهای خداوند بر بندگانش هستیم و مادرمان فاطمه حجت خدا بر ماست».۷ این فرموده تنها با عصمت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها سازگار است. همچنین روایت «إِنَّ اللَّهَ لَیغْضَبُ لِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یرْضَى لِرِضَاهَا؛ همانا خداوند متعال به غضب فاطمه غضب میکند و با رضایتش راضی میشود»۸ نیز که مورد اتفاق شیعه و اهلسنت است، تنها در صورت عصمت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها معنا پیدا میکند؛ چرا که رضا و سخط خداوند متعال هیچگاه بر امور لغو و خارج از عدل تعلق نمیگیرد.
آیتالله بهجت (ره): «در روایتی از امام حسن عسکری علیهالسلام آمده است: «نحن حجج اللَّه على خلقه و جدتنا فاطمة حجة اللَّه علینا؛ ما حجتهای خداوند بر بندگانش هستیم و مادرمان فاطمه حجت خدا بر ماست».
***
شیوه رفتاری حضرت زهرا سلاماللهعلیها که شمهای از آن در این روایت نمودار گشته سرمشق اخلاقی والایی برای مؤمنین در رفتارهای خود با افراد خانواده است، که امام عصر علیهالسلام میفرماید: «وَ فِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِی أُسْوَةٌ حَسَنَة؛ دخت گرامی رسول خدا برای من اسوه نیکویی است».۹ عبارات محبتآمیز و محترمانهای که وجود مقدس زهرای اطهر در مواجهه با همسر و فرزندانش بهکار میبرد دیدگاه تربیتی اسلام در برخورد با افراد خانواده را به نمایش میگذارد؛ آنجا که به فرزندانش میفرماید: «السلام علیک یا ولدی و یا قرة عینی و ثمرة فؤادی» و نیز آنجا که همسر بزرگوار خود را اینگونه خطاب میکند: «و علیک السلام یا اباالحسن و یا امیرالمؤمنین».
***
در این روایت آمده است: «فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِکَتی وَیا سُکَّانَ سَمواتی، اِنّی ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِیةً، وَلا قَمَراً مُنیراً، وَلا شَمْساً مُضِیئَةً، وَلا فَلَکاً یدُورُ، وَلا بَحْراً یجْری، وَلا فُلْکاً یسْری، اِلاَّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ؛ هیچ آسمانی را درحالیکه ساختم در بلندی قرار ندادم و هیچ زمینی در روی کره خاکی گسترش نیافته است. و نیافریدم ماه تابانی که همه جا را روشن میکند و نه خورشیدی که نور افشانی میکند. و هیچ دریایی مالامال از آب نیست و نه هیچ کشتی در دریا حرکت نمیکند مگر بهخاطر همین کسانی که در زیر کسایند». این فراز از حدیث در روایات متعددی مورد تأیید است که «لولاک لما خلقت الافلاک؛ ای پیامبر اگر نبودی افلاک را خلق نمیکردم».۱۰
در حدیثی قدسی آمده است: «لَوْ لَمْ یکنْ مِنْ خَلْقی فِی الْأَرْضِ فیما بَینَ المشرقِ وَ الْمَغْرِبِ الا مؤمنٌ واحدٌ مَعَ اِمامٍ عادلٍ، لاَسْتَغْنَیتُ بِعِبادَتِهِما عَنْ جمیعِ ما خَلَقْتُ مِنْ ارضی، وَ لَقامَتْ سَبْعُ سماواتٍ وَ أَرَضینَ بِهِما، وَلَجَعَلْتُ لهما مِن إیمانِهما أُنْساً لایحتاجانِ الی أِنْسٍ سِواهما؛ اگر در روی زمین و میان مشرق و مغرب، به جز یک مؤمن و یک امام عادل نبود، من به عبادت آن دو از تمام آفریدههای خود در زمین بینیاز بودم و آسمان و زمینهای هفتگانه بهواسطهی آن دو بر پا بودند، و از ایمان آن دو اُنسی برای ایشان قرار میدادم که به اُنس هیچکس دیگر نیاز نداشته باشند».۱۱
***
آیتالله بهجت رحمهالله میفرماید: «چند معجزه در حدیث کساست؛ به امام حسن علیهالسلام میفرماید: صاحب حوض هستی. آیا تا به حال گفته بود تو صاحب حوض من هستی؟! به امام حسین علیهالسلام میگوید: تو شافع امت من هستی».
منظور از حوض در این از حدیث کسا، حوض کوثر است که خداوند متعال آن را به پیامبر صلیاللهعلیهوآله ارزانی داشت و منافاتی ندارد حوضی که برای رسول صلیاللهعلیهوآله است، ساقیاش امیرالمؤمنین علیهالسلام و صاحبش امام حسن علیهالسلام باشد؛ چراکه تمام ائمه علیهمالسلام، آنچه را پیامبر صلیاللهعلیهوآله دارا بود، جز مقام نبوت، دارا میباشند. پس ملکیت و اختصاص کوثر به امام حسن علیهالسلام در طول ملکیت حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله است.
در روایتی از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله آمده است: «لَمَّا أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ السَّابِعَةِ قَالَ لِي جَبْرَئِيلُ تَقَدَّمْ يَا مُحَمَّدُ أَمَامَكَ وَ أَرَانِي الْكَوْثَرَ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ هَذَا الْكَوْثَرُ لَكَ دُونَ النَّبِيِّينَ فَرَأَيْتُ عَلَيْهِ قُصُوراً كَثِيرَةً مِنَ اللُّؤْلُؤِ وَ الْيَاقُوتِ وَ الدُّرِّ وَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ هَذِهِ مَسَاكِنُكَ وَ مَسَاكِنُ وَزِيرِكَ وَ وَصِيِّكَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ وَ ذُرِّيَّتِهِ الْأَبْرَارِ؛ وقتی در معراج به آسمان هفتم رفتم، جبرئیل به من گفت: ای محمد جلو بیا و حوض کوثر را به من نشان داد و گفت: ای محمد این کوثر تنها برای توست و نه پیامبری دیگر. پس قصرهای متعددی از لؤلؤ و یاقوت و درّ در آن دیدم. جبرئیل به من گفت: ای محمد این مساکن برای تو و وزیر و وصیت علیبنابیطالب و فرزندان برگزیده اوست».۱۲ مؤمنین در قیامت توسط امیرالمؤمنین از این حوض سیراب میشوند و با چهره درخشان رهسپار بهشت میگردند.۱۳
آیتالله بهجت قدسسره: «خيلى ديده شده و گفتهاند كه حضرت حجت صلواتاللهعلیه را در مجالس توسل يا حديث كسا حاضر ديدهاند. هرچند جد بزرگوارش پيغمبر اكرم صلیاللهعلیهوآله بلكه حضرت امير و فاطمه زهرا و حسنين عليهمالسلام هم حاضر بودهاند؛ زيرا اهل كسا از آن حضرت افضلاند، ولى فضيلتى و خصيصهاى براى آن حضرت است كه براى آنها نبود و آن طول عمر و اشراق و افاضه به اوست».
***
آخرین درجه مقام رفیع شفاعت تنها مخصوص پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله و ائمه علیهمالسلام است. در حدیث شریف کسا نیز پیامبر امام حسین را شفیع امت فرا میخواند و خبر از این مقام محمود میدهد. بنا به روایتی وقتی امام حسین علیهالسلام برای زیارت قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به آنجا رفت پس از زیارت و چند رکعت نماز، به راز و نیاز با خداوند متعال پرداخت و تا نزدیک صبح گریه کرد. امام حسین علیهالسلام سر خود را به روی قبر گذاشت و مختصری به خواب رفت و پیامبر صلیاللهعلیهوآله را به خواب دید. پیامبر صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: «حبيبي يا حسين إن أباك و أمك و أخاك قدموا علي و هم مشتاقون إليك و إن لك في الجنان لدرجات لن تنالها إلا بالشهادة؛ اى محبوب من حسين، پدر و مادر و برادرت نزد من آمدند و مشتاق تو هستند، تو در بهشت داراى درجهاى هستى كه جز بهوسيله شهادت به آن نخواهى رسيد».۱۴
امام حسین علیهالسلام نیز با به نمایش گذاشتن صحنههای بینظیر عبودیت در کربلا به مقام شفاعت امت رسید؛ شفاعتی که سبب بیمثال شدن رفعت و مقامش نزد پروردگار متعال گردید. آیتالله بهجت رحمهالله میفرماید: «همان وقتی که زائرین عرفه در کربلا هستند، روایت معتبر دارد به اینکه خدا اول نظر رحمت به زوار حسین در کربلا میکند، ثانیاً به زوار عرفات؛ به این علت که کاری کرد که نکرده بود من مضی، و نخواهد کرد من یأتی».
***
در فرازی دیگر از حدیث کسا پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله، فاطمه سلاماللهعلیها را اینطور مورد خطاب قرار میدهد: «علیک السلام یا بنتی و یا بضعتی؛ سلام بر تو ای دخترم و پاره تن من».
اهلبیت علیهمالسلام همگی پاره تن پیامبر صلیاللهعلیهوآله هستند،۱۵ اما حضرت این عبارت را در مورد دو تن از اهلبیت گرامیش بهکار برده است؛ فاطمه زهرا و علیبنموسی علیهماالسلام. این نشان از تأکید و عنایت ویژه به این دو بزرگوار است. آنچه به نظر میرسد دلیل این تأکید و عنایت، توجه دادن مسلمانان و بهویژه شیعیان به آن بزرگواران است؛ توجه دادن امت به غربت امام رضا علیهالسلام در سرزمین خراسان و ظلمهایی که به دختر بزرگوارش شد. همانطور که در روایتی از علیبنمهزیار آمده است: «قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیهالسلام جُعِلْتُ فِدَاكَ زِيَارَةُ الرِّضَا أَفْضَلُ أَمْ زِيَارَةُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنِ. فَقَالَ زِيَارَةُ أَبِي أَفْضَلُ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ يَزُورُهُ كُلُّ النَّاسِ وَ أَبِي لَا يَزُورُهُ إِلَّا الْخَوَاصُّ مِنَ الشِّيعَةِ؛ از امام جواد علیهالسلام پرسیدم: فدایت شوم زیارت امام رضا علیهالسلام افضل است یا زیارت اباعبدالله حسین علیهالسلام. حضرت فرمود: زیارت پدرم افضل است؛ چراکه مردم (عامه و خاصه) همگی به زیارت امام حسین علیهالسلام میروند، اما جز خواص شیعه به زیارت پدرم نمیآیند». پبامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله درباره حضرت زهرا این عنایت ویژه را بارها و بارها ابراز داشت تا اتمام حجتی باشد بر غاصبین حقش. در منابع متعددی از اهلسنت آمده است: «فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر که او را خشمگین نماید مرا خشمگین کرده است».۱۶
آیت الله بهجت رحمتاللهعلیه: «در منابع متعددی از اهلسنت آمده است: «فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی؛ فاطمه پاره تن من است، هر که او را خشمگین نماید مرا خشمگین کرده است».
***
در فرازی دیگر از حدیث کسا آمده است: «یا عَلِیُّ وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا، وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاَّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ، وَلا مَغْمُومٌ اِلاَّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ، وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاَّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ؛ اى على سوگند بدانكه مرا به حق به نبوت برانگيخت و به رسالت و نجات دادن [خلق] برگزيد ذكر نشود اين خبر ما در انجمن و محفلى از محافل مردم زمين كه در آن گروهى از شيعيان و دوستان ما باشند و در ميان آنها اندوهناكى باشد جز آنكه خدا اندوهش را برطرف كند؛ و نه غمناكى جز آنكه خدا غمش را بگشايد؛ و نه حاجتمندی باشد جز آنكه خدا حاجتش را برآورد».
این پاداش و ثواب جدا از آنکه بهسبب توجه و توسلی است که به وجود مقدس حضرت زهرا سلاماللهعلیها میشود، حکایت از ثواب و پاداشی میکند که در روایات متعددی برای مجالس ذکر و یاد معصومین علیهمالسلام گفته شده است. بكربنمحمد ازدى مىگويد امام صادق علیهالسلام از من پرسيدند: «تَجْلِسُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ نَعَمْ قَالَ إِنَّ تِلْكَ الْمَجَالِسَ أُحِبُّهَا فَأَحِبُّوا أَمْرَنَا إِنَّهُ مَنْ ذَكَرَنَا وَ ذُكِرْنَا عِنْدَهُ فَخَرَجَ مِنْ عَيْنِهِ مِثْلُ جَنَاحِ الذُّبَابَةِ غَفَرَ اللَّهُ ذُنُوبَهُ وَ لَوْ كَانَتْ أَكْثَرَ مِنْ زَبَدِ الْبَحْرِ؛ آيا به دور هم مىنشينيد و از ما ياد مىكنيد؟ عرض كردم: آرى، فدايت گردم! حضرت فرمود: به راستى كه من اينگونه مجلسها را دوست دارم، بر شماست كه ياد و خاطره ما را زنده نگاه داريد، زيرا كسى كه از ما ياد كند، و يا اگر از ما در نزد او نامى برده مىشود به اندازه بال مگسى (براى ما) اشک بريزد، خداوند همه گناهان او را اگرچه از كف روى دريا هم افزونتر باشد، مىآمرزد».۱۷
آیتالله بهجت رحمهالله میفرماید: «خيلى ديده شده و گفتهاند كه حضرت حجت صلواتاللهعلیه را در مجالس توسل يا حديث كسا حاضر ديدهاند. هرچند جد بزرگوارش پيغمبر اكرم صلیاللهعلیهوآله بلكه حضرت امير و فاطمه زهرا و حسنين عليهمالسلام هم حاضر بودهاند؛ زيرا اهل كسا از آن حضرت افضلاند، ولى فضيلتى و خصيصهاى براى آن حضرت است كه براى آنها نبود و آن طول عمر و اشراق و افاضه به اوست».
همچنین حضرت آيتالله بهجت در عمل نیز درباره اهميت قرائت حديث كسا تأكيد ويژهای داشتند؛ تا آنجا که قرائت آن جزو اعمال عبادی هر روز ايشان بود و نیز يكی از دستوراتشان برای شفای بيماران و برطرف شدن مشكلات، قرائت حدیث کسا بهصورت مكرر بود.
آنچه در این نوشتار آمد، متناسب با وسع ناچیز نویسنده و مجال کوتاهِ نوشته است؛ ازاینرو بر نویسندگان و محققان ارجمند شایسته است که به فرموده آیتالله بهجت رحمهالله «این کار بزرگ» را به نحوی درخور این حدیث شریف به پایان رسانند.