گاهی میرفتیم دنبالش که برای روضه برویم مسجد.
علی آقا میآمد دم در و میگفت: «امروز خیلی بیحال هستند؛ اصلاً توان آمدن ندارند.»
بعد میدیدیم خودش با همان حال رنجور، میآمد و میگفت: «میآیم...»
به شیوه باران، ص۶٨ (جلد سوم از مجموعه ۵ جلدی داستانهایی کوتاه از سیره و زندگانی حضرت آیتالله بهجت قدس سره)