با اینکه در شورای پیشنهادی، عمر عبدالرحمانبنعوف را تعیین کرد، و در نتیجه عبدالرحمان، عثمان را به خلافت برگزید، ولی عجیب اینکه همین عبدالرحمان، زمانی که به عیادت عثمان رفت، عثمان رویش را از او برگرداند.
عجب لوح محفوظی که قابل تغییر و تبدیل است! عثمان هنگام مرگ میخواست به خطای خود اقرار و اعتراف و توبه کند، مروان نگذاشت، به او گفت: «لا تُقِر لَهُمْ بِخَطِیئَةٍ؛ نزد آنها به گناه خود اعتراف مکن».
یعنی، توبه نکن و تن به مرگ بده، تا من کشته نشوم؛ زیرا مروان میدانست اگر عثمان توبه کند، او را میکشند، چون خود او محمدبنابیبکر را کشته بود. طلحه را هم او با خدیعه کشت، همه فتنهها زیر سر او بود، همچنین جریان جنگ جمل و… ولی عبداللهبنحسن١ نزد حضرت امیر علیهالسلام وساطت کرد که او را رها کند و نکشد. ما نمیدانیم این خاندان در عفو و گذشت چه هستند.
درعینحال، همین مروان به امیرالمؤمنین علیهالسلام گفت: «لَوْ لَمْ تَقْتُلْ، آوَیتَ؛ اگر عثمان را نکشتی، به قاتلان او پناه دادی!».
خدا نکند ما که از آنها تبری میجوییم، به کار آنها مبتلا شویم!