صفحه اصلی

در حال بارگیری...
بیانات

از چاله به چاه

آیا کسی هست که بگوید: اگر کاری برایم روشن باشد می‌کنم، و تا روشن نباشد و ضد روشنایی باشد توقف می‌کنم؟!

در زمان رضاشاه پهلوی خیلی از اهل علم و طلاب از فقر و نداری بیچاره شدند؛ لذا برای کسب و به‌دست آوردن مال و ثروت، طلبگی و تحصیل را رها کردند و عمامه‌ها را از سر برداشتند، ولی از آنچه احتمال می‌دادند بدتر شدند! به‌گونه‌ای که گویی در خانواده‌ها قحطی آمده بود، وضع آنها بی‌برکت شد و این وضع و فشار حدود هفت سال طول کشید.

ابتدا عقل انسان را از او می‌گیرند، و بعد از اینکه عقل در وجود او حاکم نبود، به خیال خام خود برای نجات از چاله به طرف چاه فرار می‌کنند و خود را در آن می‌افکنند! آیا کسی هست که بگوید: اگر کاری برایم روشن باشد می‌کنم، و تا روشن نباشد و ضد روشنایی باشد توقف می‌کنم؟!
ما مثل دیگران نیستیم، بلکه ائمه علیهم‌السلام به ما خبر داده‌اند که در آخرالزمان حفظ دین به حفظ آتش در کف دست می‌ماند.۱

در محضر بهجت، ج۲، ص۱۹۸
 
  • ۱. ر.ک: بحارالانوار، ج۲۸، ص۴۷؛ امالی طوسی، ص۴۸۴؛ «یأْتی عَلَی النّاسِ زمانٌ، أَلصّابِرُ مِنْهُمْ عَلی دینِهِ کالْقابِضِ عَلَی الْجَمَرِ؛ زمانی خواهد آمد که هرکس بخواهد بر دین خود صبر [و آن را حفظ] کند، مانند کسی خواهد بود که آتش افروخته را با دست بگیرد».

آخرین مطالب

نمایه‌ها

فیلم ها